٭٭٭ آسمان[1]
یکی از واژگان زیبای پارسیک «آسمان» است که از دو بخش آس+مان ساخته شده است.
واژهیِ «آس» در پارسیک کهن به چم[2][1] گرد و سنگ بوده است و همچنان نشانههایی از آنرا در واژههایی همچون "آسیاب" و "خراس" میتوان یافت:
خراس | لغت نامه دهخدا
پسوند مان نیز از «مــانِــسْتـَن» میاید که همان مانند بودن باشد, پس رویهمرفته آسمان میشود سنگْ مانندِ بزرگی که پرگیر[3] ما را فراگرفته:... آسیای بزرگی را گویند که آنرا با چارپاگردانند نه با آب ...
نگرش نیاگان ما به آسمان
از پسوند «مان» در واژگان امروز نیز بسیار بهریدهایم[4]:
گـُـفتمان —> گفتمـانستن[5] / گفتمانیدن[6]
پُــرسمان[7]
راژمان[8]
دُژمان[9] = sorry
دودمان[10]
کهرمان[11]
زادمان[12]
گزیدمان[13]
...
----
1. ^ âs+mân::Âsmân || آسمان: سنگسان Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ sky
2. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning
3. ^ par+gir::Pargir || پرگیر: پیرامون, محیط environment
4. ^ Bahridan || بهریدن: بهره جستن; استفاده کردن Ϣiki-En to utilize; to use
5. ^ Goftmânestan
6. ^ goft+mân+idan::Goftmânidan || گفتمانیدن: گفتمان کردن Ϣiki-En to discourse
7. ^ pors+mân::Porsmân || پرسمان: مساله Dehxodâ, Ϣiki-En problem
8. ^ râž+mân::Râžmân || راژمان: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
9. ^ dož+mân::Dožmân || دژمان: متاسف, اندوهگین; دریغمند Dehxodâ, Ϣiki-En sorry; regretful
10. ^ dud+mân::Dudmân || دودمان: سلسله; نسل Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ lineage
11. ^ kahr+mân::Kahrmân <— Kahremân || کهرمان: قهرمان Ϣiki-En hero
12. ^ zâd+mân::Zâdmân || زادمان: نسل Ϣiki-En generation
13. ^ gozid+mân::Gozidmân || گزیدمان: انتخابات Ϣiki-En election