Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
داستان کوتاه
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 26

    جُستار: داستان کوتاه

    Threaded View

    1. #6
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ بود. در همین حین، یک روباه او را دید.
      روباه: خرگوش داری چیکار می کنی؟
      خرگوش: دارم پایان نامه می نویسم.
      روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامت چی هست؟
      خرگوش: من در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می نویسم.
      روباه: احمقانه است، هر کسی می دونه که خرگوش ها، روباه نمی خورند.
      خرگوش: مطمئن باش که می تونند، من می تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.
      خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد. در همین حال، گرگی از آنجا رد می شد.
      گرگ: خرگوش این چیه داری می نویسی؟
      خرگوش: من دارم روی پایان نامم که یک خرگوش چطور می تونه یک گرگ رو بخوره، کار می کنم.
      گرگ: تو که تصمیم نداری این مزخرفات رو چاپ کنی؟
      خرگوش: مساله ای نیست، می خواهی بهت ثابت کنم؟
      بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند. خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به کار خود ادامه داد.
      حال ببینیم در لانه خرگوش چه خبره. در لانه خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان های روباه و در گوشه ای دیگر موها و استخوان های گرگ ریخته بود. در گوشه دیگر لانه، شیر قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان خود بود.
      نتیجه
      هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه چه باشد
      هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه تان داشته باشید
      آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما کیست؟!!!!


    2. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-21-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. دختر خوب! (مجموعه خاطرات و داستانهای کوتاه)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 02-22-2013, 10:40 PM
    2. داستانهای کوتاه
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 02-21-2013, 10:41 PM
    3. چرا مردم سوریه کوتاه نمیاند اما ما کوتاه اومدیم ؟
      از سوی ixzee در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 11-12-2012, 07:01 AM
    4. داستان کوتاه: شیطان مخترع دین
      از سوی Agnostic در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 02-03-2012, 11:11 PM
    5. سخنان کوتاه و آموزنده
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 12-09-2010, 02:29 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •