این نابرابری را که ما پدید نیاوردهایم, زن با داشتن زهدان توانایی بارداری دارد, ولی نیازمند اسپرم پدر میباشد.
در اینجا ما دو حق داریم که دربرابر هم یا همرستا میتوانند میباشند: حق زن روی تن خود / حق مرد در سهمی که در بارداری براهِ اسپرم خود شریک است.
حق هرکس روی تن خود (یکمی) ولی برگزیدگی[1] بی چون و چرا باید داشته باشد.
همچنین, «به قتل رساندن بچه» هم واژهای[2] است برای گرفتن احساس همدردی, یک مشت یاختهیِ[3] نادان
این داستانها را ندارند, زمانیکه مغز کودک ریخت گرفت آنگاه آری, میتوانیم آنرا قتل هم بنامیم.
این دقیقا همانجایی است که نگرش ما روبروی هم میایستد. در سدهای که ما زندگی میکنیم انداختن بچه که آسیبی کمیده[4] و نزدیک به 0 دارد,
ولی واداشتن[5] مادر به هزینه کردنِ سنگین یک سال از زندگی اش برای بزرگ کردن بچهای که شاید تنها روی یک سکس گذری بدست آمده آسیبی بیگمان بسیار بیشتر از 0 دارد.
من اینجا نه قانونوار نه اخلاقوار نمیتوانم پیوندی میان خویشکاری[6] زن در بارداری و زاییدنِ بچهای ببینم که روی یک سکس ساده میتواند پدید آمده باشد.
این رویکرد تا اندازهیِ بالایی پذیرفتنی است, ولی همچنان بهترین نیست.
نخست اینکه, در گرفتن پولِ زور از پدری که نمیخواهد پدر شود که هیچ سخنی نمیرود, از بیخ و بن نادرست و نااخلاقی است و اینکه چگونه قانون شده را تنها فمینیستهایِ بیاخلاق میتوانند توضیح دهند!
دیگر اینکه پدری که نمیخواهد پدر شود و بزور او را پدر کنیم (گرچه تنها بنام باشد) چگونه کاری
درست است؟ اگر زن میخواهد بچهدار شود, خب برود از بانک اسپرم بچه بگیرد و با هزینهیِ خودش بزرگ کند.
اگر مردی میخواهد همین امروز بچهدار شود, امروز میتواند برود جامادری (surrogate) استخدام کرده و اسپرم بدهد یا اینکه بشکیبد[7] تا «زهدان ساختگی» نوآورده[8] شود.
رویهمرفته چرا این اندازه فرایند زادآوری[9] را پیچیده کردهایم, مگر نه اینکه زادآوری یک تراکنش[10] میان زن و مرد برای زادآوردن یک فرزند است؟
چرا نباید بمانند هر تراکنش دیگری این را وابسته به موافقت هر دو سو بدانیم؟
بچه میخواهید؟ بسیار خوب, هم مرد, هم زن هر دو موافقت رسمی خودشان را اعلام کنند / یا براه نایی[11] آن, اگر مخالفتی دارید بگویید تا از فرایند پیشگرفته شود.
----
1. ^ bar+gozid+eg+i{pasvand}::Bargozidegi || برگزیدگی: اولویت priority
2. ^ Vâžidan || واژیدن: سخن گفتن Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En to speak; to tell; to say
3. ^ Yâxte || یاخته: سلول Ϣiki-En cell
4. ^ kam+idan::Kamidan || کمیدن: به کمترین رسانیدن Ϣiki-En to minimize
5. ^ vâ{pišvand}+dâštan::Vâdâštan || واداشتن: مجبور کردن; ناگزیر کردن کسی را بر کاری Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En induce; persuade; force into
6. ^ xwiš+kâr+i{pasvand}::Xwiškâri || خویشکاری: وظیفهشناسی; انجام کار درست MacKenzie proper function
7. ^ Šakiftan || شکیفتن: شکیب کردن; صبر نمودن Dehxodâ to wait
8. ^ no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
9. ^ zâd+âvardan::Zâdâvardan || زاداوردن: بچه دار شدن; زادمان آوردن to bear offspring
10. ^ tarâ+kon+eš{pasvand}::Tarâkoneš || تراکنش: معامله کردن; سوداگری Ϣiki-En transacation
11. ^ Nâyi || نایی: -; منفی negative


















































پاسخ با گفتآورد