ممنون:))
اما فکر میکنم مشکلم در رساندن منظورم است و دیگران دچار کژ فهمی میشوند!
باید ببخشید اما تصحیح میکنم.شاخه های علوم رفته رفته زیاد شده اند.
و هم اکنون هم زنان و مردان بیشماری هستند که در جایگاه های مختلف مشغول بررسی علوم هستند.
متوجه نشدم !یعنی نام ببرم؟یا منظورتان این است که زنی وجود نداشته!
خوب این نقطه ی بحث من و شما.
من هم میگویم کم اند.حتی خودم به عنوان یک زن از اینکه زنان را در عرصه های مختلف علمی و اجتماعی فعال نمیبینم آزرده ام.حتی گاهی وقتی نحوه ی اندیشیدن بعضی زنان را میبینم و در مقاپیسه با مردان قرار میدهم متعجب میشوم.
اما اختلاف من با شما این است.زنان به مرور به این ((نخواستن)) رسیده اند.در واقع با این روش که شاید شما از آن به عنوان انگلی یاد میکنید خو گرفته اند.اما این مسئله خواست ذاتی آنان نبوده.بلکه چون وظایف و نحوه ی زندگی به آنان دیکته شده(آنهم با ابزارهای قدرت که میتواند هر چیزی باشد از مذهب و سنت و فرهنگ و سیاست ) به مرور به این روش از زندگی و ابعاد آن چیره شده اند.
فرض کنید عده ای را از خانه شان دور میکنیم و به یک جزیره ی جدید میبریمشان.نه تنها روشهای زندگی در آن جزیره را خواهند آموخت که به نسل بعد از خود هم همین را انتقال خواهند داد.
پس مشکل زنانگی زنان نیست.بلکه مشکل تربیت-آموزش-فرهنگ زندگیست.جهان سوم و اول هم ندارد.اینجا از آنجا به مراتب بدتر است.اما آنجا هم مشکلات خاص خود را دارد.
بله زیادند.اما نه در برابر جمعیت معمولی و عوام
من واقعا انتظار دارم این استدلال را نپذیرید و مبنای مقایسه تان این استدلال بی مابه نباشد!
اگر دستی در تاریخ داشته باشید خواهید دید که زنان چندان دست بازی در بیان نظراتشان نداشته اند.این یک توجیه نیست.
بلکه به آن معناست که یکی از دلایل کم بودن تعداد نخبگان و مشاهیر زن به مرد این بوده که اصولا زنان امکان نشر علوم را نداشتند.
من قبلا همک گفته ام.ملاک من فروم ها ی گفت و گو نیستند.
اما در همین فضاها بنگرید که حضور زنان خود به معنای علاقه ی آنان است.گرچه شاید حضوری فعال نداشته باشند اما بسیار دیده ایم که زیر پست تنکس زده اند و این به معنای این است که اهل تحقیق و مطالعه و تعمق اند.
اینکه چرا نمیتوانند از این تریبون آزاد استفاده کنند و یا چیزی اضافه کنند هم بحثی است که فکر میکنم نیاز دارد بیشتر بررسی شود.
یکی از دلایلش این است که نحوه ی اندیشه زنان با مردان متفاوت است.و مسلما بیان آن نیز متفاوت گونه خواهد شد.
شاید هر دو به یک نتیجه و یافته رسیده باشند اما در بیانش متفاوت عمل میکنند.
از آنجایی که انتقال و بیان اندیشه ی مردانه معیار محسوب میشود هر نوع غیر از آن انحراف از معیار است و ممکن است با تمسخر و نادیده انگاشته شدن رو به رو گردد.
این انتقاد به جاییست که زنان باید و باید و باید بدون در نظر گرفتن چنین مشکلی خواسته های خود را بیان کنند و به نشر عقاید و ایده های خود بپردازند اما این مستلزم آمادگی آنان و مساعدت مردان هم هست.
امیدوارم منظورم را در یافته باشید