Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟ - برگ 14
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 14 از 16 نخستیننخستین 12345678910111213141516 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 131 به 140 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      پست ها رو هم انتقال میدم در اولین فرصت ... فقط تعجب میکنم راسل جان چه اصراری داری همه پل های دوستی رو پشت سرت خراب کنی سر بحث هایی که ما در اون هیچ کاره بودیم و اصلا به سن ما قد نمیده !! مثلا من متوجه نشدم قضیه جنگ ایران و عراق و انقدر پافشاری برای تطهیر افرادی که کشور رو به فنا دادن برای چی هست ؟ چرا تفسیر از جنگ از حالت منطقی تبدیل به احساسی شده ؟ اگه بگیم هر کس جنگیده سر ما منتی داره یا هر چی کله خر تر باشیم تو این زمینه با ارزش تره ، خب انتحاری های القاعده و داعش که باید بالاترین درجه رو داشته باشن ... من صادقانه توصیه میکنم پست های خودت تو تاپیک "دفاع مقدس" و سایر تاپیک ها رو یه مرور بکنی ... همون ها رو نقد کنی جای بحث با ما ، نتیجه خیلی بهتری داره !! واقعیت هم اینه که من و شما و سایر افرادی که بهره ای از ثروت و قدرت نبردن ، همیشه قربانی هستیم . یه روز ما رو شیر میکنن برای رای دادن ، روز دیگه شیرمون میکنن برای جنگیدن به اسم ایران ، اسلام ، خدا و ... در نهایت هم یه بیلاخ بیشتر نصیبمون نمیشه !! حقیقتا من نمیدونم این تغییر عقیده ات از کجا ناشی شده ... اما هر چی فکر میکنم مبنایی براش نمیبینم جز نا امیدی از تغییر شرایط و اجبار برای زندگی در این شرایط کشور ، بالا رفتن سن و مشکلات شخصی !!!
      من کجا همه‌یِ پل‌ها رو دارم خراب میکنم آنارشی جان؟ اگر این بحث منرو
      با میلاد‌ داری میگی خب من گمون نمیکنم در این مورد اصلا «دوستی»
      حتی از نوع مجازی وجود داشته که حالا بخواد نداشته باشه. دشمنی هم البته
      نبوده تاحالا، قبلا یکطرفه دایورت بوده الان دوطرفه دایورت شده.

      من هم آن پست‌های قدیمی رو نوشته‌ام و هم این پست‌ها رو و بهت اطمینان میدم
      این پست‌ها رو در حالت خیلی ریلکس‌تری مینویسم. معمولا آدم سعی میکنه برای
      رفتار دیگران دلیل پیدا کنه و وقتی دلیل روشنی نمیبینه یا حرف طرف رو نمیفهمه
      این میشه که نسبتش میده به چیزهای شخصی و عجیب و غریب. از این چیزها
      در دیدگاه «خردگرایانه» زیاد هست. مثلا در نگاه «متفکران امروز» هایدگر اینطور هست.
      میدونی که هایدگر در ابتدای روی کار آمدن نازی‌ها اونیفرم نظامی پوشید و رفت تدریس کرد،
      البته جلوتر خودش رو از نازی‌ها جدا کرد ولی هیچوقت نه از کرده‌یِ خودش عذرخواهی کرد
      و نه مدافع لیبرال دموکراسی شد. این‌ها چیزهایی هست که برای ذهن «خردگرا» قابل درک نیست.
      همینطور که گسترش خالکوبی، پیوستن کرور کرور غربی‌ها با سطح رفاه و موفقیت نسبتا خوب
      به داعش،یا مثلا رفتار همین کمک خلبان آلمانی قابل درک نیست و با توضیحات آبکی مثل
      عدم ثبات روحی و نامگذاری اون بعنوان فلان سندروم و بهمان بیماری کنار گذاشته میشند.

      من به کسی نمیگم چیکار کنه و مثلا شما حتما باید بلند بشی بری جنگ با داعش. ولی میگم
      که لذت همه چیز نیست، شما آیا حاضری جونت رو برای عزیزی فدا کنی؟ یا بهتره اینطور بگم،
      آیا کسی که چنین کاری میکنه هم بنظرت تنها بخاطر بیماری روانی و مثشکل شخصی و...
      چنین کاری میکنه؟
      ویرایش از سوی Russell : 03-28-2015 در ساعت 07:05 PM
      Mehrbod and meaning like this.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 200,245, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Posting Award
      باید با تمامی‌
      قدرت پرچم اسلام
      را در غرب به زیر
      کشید.
       
      موفق
       
      Theodor Herzl آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      4,812
      جُستارها
      106
      امتیازها
      200,245
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,026
      از ایشان 11,876 بار در 4,433 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      28 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ببینید جنگ و شرایط جنگی یک ادرنالینی به انسان میده که هیچ چیز دیگه جای اون رو نمی‌گیره! نمیدونم شاید این شرایط روانی‌ باشه ، یعنی‌ مثلا یک دفعه احساس وطن پرستی‌ شدیدی به انسان دست میده که هروئین همچین احساسی‌ نمیده! من چون خودم از این کله خری‌ها کردم میدونم ؛ من اولین باری که توی شرایط جنگی قرار گرفتم سال ۲۰۰۶ جنگ اسرائیل و حزب‌ا‌لله بود ؛ اگه راسل همچین احساسی‌ داره قابل فهم هست برا من حداقل ، ولی‌ از خمینی دفاع کردن یک کمی‌ عجیب بود!
      "A Land without a People for a People without a Land"



    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Theodor Herzl گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (03-28-2015),sonixax (03-29-2015)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      یه بار دیگه تکرار کنم؟!
      به نظرم بحث سر این هست که چه چیز رو ارزش غایی در نظر بگیریم، یعنی ارزشی که اشکالی نداره ارزش های دیگه به خاطرش فدا بشند، مثلا اگر حفظ کشور به هر بهایی ارزش غایی باشه اینکه شما برای حفظش چه جنایاتی مرتکب میشید قابل بخشش میشه.
      هیچ ارزش اخلاقی نباید نامحدود باشه، فاصله بین اینکه خیرخواه مردم باشی و به خاطر این خیرخواهی بی مرز دست به کشتارشون بزنی خیلی کمه
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (03-30-2015),meaning (03-30-2015),sonixax (03-30-2015)

    7. #4
      نویسنده یکم
      Points: 48,822, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.5%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      yasy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      364
      جُستارها
      4
      امتیازها
      48,822
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,327
      از ایشان 1,184 بار در 344 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      5 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      خانواده پدری من خیلی اهل جنگ و جبهه بودن وقتی از عموم که الان چهل و اندی سالشه و زمان جنگ نوجوون بوده و از اون افردادی بوده که شناسنامه عوض کرده و تو خواب از باباش اثر انگشت گرفته پرسیدم واقعا برای چی این کار و کردی؟ گفت تو مدرسه و مسجد خودشون گفتن که شما باید برید جنگ وظیفه دارید که بجنگید نباید بذارید خانواده هاتون جلوی وطیفه ی دینی شما رو بگیرن میگفت هر روز ما رو میترسوندن از جهنم از اون ورم هی هیجان و اشتیاق شهادت طلبی رو تومون زیاد میکردن حتی با کمک خودشون ما شناسنامه هامون و عوض میکردیم و باز میبردیم میدادیم به خودشون همون شناسنامه های عوض شده رو تا اجازه بدن که بریم!!


      نسل بعد از این ها هم من خیلی باهاشون صحبت کردم کسایی که واقعا از خانوادشون بچه هاشون زدن و کلی هم آسیب دیدن تو جریان جنگ الان همشون پشیمونن
      اونایی که ادا در میارن همون آدمایی هستن که پشت جبهه ها قایم میشدن و الان به اسم ایثارگر کلی دارن میچاپن اگه نه اون آدمایی که واقعا از خودشون مایه گذاشتن همه پشیمونن و مخالف ج ا
      حد اقل آدمایی که دور و بر من هستن و تعدادشون هم کم نیست که این جوری هستن

    8. 3 کاربر برای این پست سودمند از yasy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (03-30-2015),meaning (03-30-2015),undead_knight (03-30-2015)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      بحث بامزه شده و هر کس هم داره از این آب گل آلود ماهی خودش رو میگیره :))
      این دانشمندا چه غلطی میکنند پس، زودتر لول بعدی آدمیزاد رو درست کنندکه کلا بتونیم این مسائل فعلی رو پاک کنیم
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-01-2015)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      بحث بامزه شده و هر کس هم داره از این آب گل آلود ماهی خودش رو میگیره :))
      این دانشمندا چه غلطی میکنند پس، زودتر لول بعدی آدمیزاد رو درست کنندکه کلا بتونیم این مسائل فعلی رو پاک کنیم
      شوالیه جان کمی تحمل داشته باش، من این بحث‌هایِ بامزه را خیلی زود تمام میکنم،
      که اگر هم میخواستم بیشتر از این‌ها آنرا ادامه بدهم دوستان بی‌شک به مزدور بودن و
      مقاصد پلید من هم خواهند رسید، چنانچه برای بقیه اتفاق افتاد.

      دانشمندان هم احتمالا یا در پی تحقیق درباره‌یِ نوع‌دوستی و فرموله کردن آن خودکشی کرده‌اند، یا
      حرف ناجوری زده‌اند و بقول خودشان "unperson" شده‌اند و حالا می‌خواهند با فروختن جایزه‌یِ نوبل خود
      دوباره‌ وارد جمع شوند. یا آگاهانه یا ناآگاهانه در حال تلاش و پیشروی به سمت نابودی انسان و انسانیت
      هستند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      meaning (04-01-2015),Mehrbod (04-01-2015)

    13. #7
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      شما اینجا باید از خودتان بپرسید این فرهنگ و سنتی که از آن میگویید آیا میتواند از ساخت
      ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرد؟ آیا میتواند از ساخت هومنواره‌هایِ باهوشتر از آدم پیش بگیرد؟ آیا
      میتواند از ساخت جنگ‌افزارهای مهیب‌تر و خطرناکتر پیش بگیرد؟ آیا میتواند از نابودی بی‌رویه‌یِ زیستبوم پیش بگیرد؟
      شاید بتونیم خودمون رو هم باهوشتر و قوی تر کنیم. بتونیم یک تمدن ابدی بشیم. بتونیم کهکشان ها رو به تسخیر خودمون در بیاریم. هرچند که من و شما اونوقت شاید نباشیم! ولی کسی چه میدونه، شاید هم بنوعی باشیم! شاید اصلا باشیم!!
      بنظر من این اهداف ارزش این ریسک رو دارن که روبات های هوشمند خودمون رو نابود کنن.
      این دوزار زندگی رو مگه میخوایم بیش از این دیگه چه کنیم؟
      فراموش نکنیم که اگر این علم و فناوری نبود که به کمک خرد مدرن بیاد، شاید الان من و شما در شرایطی مثل قرون وسطی زندگی میکردیم و جز اون ادیان یاوه گو هیچ آلترناتیو دیگری هم نداشتیم! آیا خوب بود بنظر شما؟
      بنظر من همیشه باید به پیشرفت فکر کرد. حداقل تا وقتی فکر میکنیم شانس کافی برای کنترل تبعاتش داریم. نمیدونم شاید حتی اگر شانس زیادی هم نداشته باشیم بازم ارزشش رو داشته باشه. بستگی داره که با همون شانس هم اگر موفق بشیم ازش چه دستاوردهایی با چه ارزشی بتونه حاصل بشه.
      یجا میخوندم که موقعی که داشتن اولین آزمایش زنجیره ای اتمی رو مثل اینکه انجام میدادن، قبلش دانشمندها و محققانش با هم روی این بحث میکردن که چی میشه آیا در این جریان مثلا جو زمین به آتش کشیده میشه و خلاصه اینطور نظریات، مثل یه قضیه که چند وقت پیش هم بود میگفتن ممکنه یک سیاهچاله مصنوعی خیلی کوچک ایجاد بشه که بعد شروع کنه به بلعیدن همه چیز اطرافش و سرانجام کل کرهء زمین رو هم ببلعه! این خطرات همیشه وجود داره و ما در خیلی موارد نمیتونیم از تمام تبعات و امکان کنترل پدیده ها کاملا یا بقدر کافی مطمئن باشیم، ولی این ریسک رو میکنیم. حس کنجکاوی و این شهامت و ریسک ها بوده که ما رو به این قدرت و آگاهی رسونده تا اینجا. بله ممکنه یک زمانی نابود هم بکنه، ولی بنظر من اونوقت ما یجورایی شهید شدیم ارزشش رو داره. ما تعالی و قدرت و پیشرفت میخوایم. همینطور ادامه میدیم. اگر بیاستیم دیگه وجودمون هدف و معنای متعالی نداره.
      من که عاشق علم و قدرت و ارتقای خودم هستم. زندگی معمولی در نظرم اونقدر ارزشی نداره که بخوام بخاطرش از این امکانها باز بمونم. البته بعضی حالات ممکن هست که واقعا ناگواره. مثلا فکر کنید اگر روبات های هوشمند ما رو نکشن، ولی در شرایطی نگه دارن که شکنجه آور باشه و یک عمر زجر بکشیم، بنظر من از مرگ بدتره. ولی خب احتمال این مسئله فکر میکنم بقدر کافی کم باشه که نخوایم بطور جدی نگرانش باشیم. زندگی در سکون و منتظر مرگ شدن هم خودش کم آزار دهنده نیست! پس پیش به سوی پیشرفت، پیش به سوی ناشناخته ها، پیش حتی به سوی نابودی احتمالی خودمون و نسل بشریت!

      میگه: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست!

      پ.ن: راستی اینم خودش یه بحث و معمایی هست که من بارها به ذهنم رسیده و میخواستم مطرح کنم که اگر در جریان یک آزمایش علمی امکان نابودی بشریت وجود داشته باشه، از نظر معنوی یا اخلاقی و اینها چطور باید تحلیل بشه آیا اون دانشمندان یا رییسان اونا یا حکومت و اینهایی که اون پروژه رو مدیریت میکنن حق این رو دارن که در این باره خودشون به تنهایی تصمیم بگیرن و روی جان و بقا و سلامتی بقیهء انسانها تصمیمگیری و ریسک کنن؟
      احتمالا باید این بحث رو در یک تاپیک جداگانه دنبال کنیم!
      ویرایش از سوی kourosh_iran : 04-02-2015 در ساعت 02:00 PM

    14. #8
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      نوشته اصلی از سوی andishmand
      بد نیست بدانید دوستتان satan در یکی از نمایشگاهها به دیدن مدیر وقت سایت کانون گفتمان قرآن رفته بود و گفته بود من بلواسکای هستم! در حالی که هم ما مبدانستیم که صاحب آیدی بلواسکای کیست و هم خود ایشون میدونست که ما می شناسیمش. حالا وقتی فرد فحاش و بی چاک دهنی مثل ایشون با مدیر اون زمان سایت ملاقات میکنه و کسی باهاش برخوردی نمیکنه، باید در مورد وحشی انگاشتن تمامی مسلمین قدری تجدید نظر کنید.
      نمیدونم این حرف شما صحت داره یا نه ، اما شما هم بد نیست بدونید چند نفر از اعضای دفترچه دستگیر و چند سالی هم زندانی بودن ، بعضی ها هم مجبور به فرار از ایران شدن !! پس از این خبر ها هم که شما میفرمایید نیست که ایران مهد آزادی و تحمل مخالف باشه ... اخیرا هم که خبر مجازات های سنگین زندان برای فعالین فیس بوکی همه جا منتشر شد . همچنین موردی مثل برخورد با خانواده "یاشار خامنه " !!

    15. یک کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-03-2015)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سیستم تکنولوژیک در وابستگی به هیچ یک از این دو, سرمایه‌داری یا کمونیسم نیست. سیستم تکنولوژیک راه خودش را میرود (همه‌یِ ممکن‌ها را واقعیت
      میبخشد) و این دو را شما تنها میتوانید همانند موتور خودرویی ببینید که تندتر و کندتر کار میکنند. کمونیسم برای نمونه میخواهد کنترل سیستم را هر چه
      فراتر برده و آنرا بهینگی ببخشد; چیزیکه سرکار مزدک همواره با غرور از آن سخن میگفتند این بود که روسیه توانست با کمترین بنمایه‌ها کشور
      واپسمانده‌یِ تزاری را به یک ابرکشور پیشرفته تبدیل نماید:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      و در سوی دیگر چیزیکه هواداران سرمایه‌داری میگویند (همچون نسیم نیکلاس طالب) نیز جز
      این نیست که بازار آزاد (free enterprise) در این زمینه از کمونیسم بهتر و کارآمد‌تر است.


      اینکه کدامیک از این دو براستی کارآمدتر‌اند ولی تفاوتی در این ندارد که هر دو یک راه را میروند و آنهم گسترش هر چه بیشتر تکنولوژی است.
      ازینرو سیستم تکنولوژیک شاید گاه این یا آن سیستم اقتصادی را برتری بدهد, ولی سرمایه‌داری یا کمونیسم در سرانجام کار کوچکترین تفاوتی نخواهند داد.
      من سرمایه‌داری را دربرابر کمونیسم مطرح نکردم، بلکه بازار آزاد را در مقابل
      اقتصاد در خدمت مردم مطرح کردم.
      بله در یک کشور سیستم خیلی کاراتر عمل میکند زمانی که هر کس مشغول
      کار خودش باشد تا زمانی که یک سیستم مرکزی تمام صنایع را صاحب شود و
      بخواهد برنامه ریزی مرکزی داشته باشد و ادعا کند که تقاضا را پیش بینی می‌کند.

      حرف من در این است که هر بدبختی مهمی قرار است توسط دولت حل شود. اگر فردا
      یک ویروس بیاید این وظیفه‌یِ دولت است که جلوی شیوع آنرا بگیرد نه من و شما.
      اگر تکنولوژی دارد ما را بسمت نابودی پیش میبرد باز هم کار دولت یا مجمعی جهانی از دول
      است که بفکر باشند، نه و من و شما. آن‌ها بفکر نیستند؟ من میگویم اینجای کار ربط پیدا میکند
      به سیستم لیبرال و مبتنی بر بازار آزاد که بدنبال جهانی کردن است در حالی که در زمینه‌هایی
      که دولت‌هایِ محلی پیشتر قدرت کنترلش را داشتند کنترل ندارد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در زمینه‌یِ تکنولوژی کتاب‌ها و اندیشمندان گوناگون (و بیشتر گمنام) فراوانی هستند, ولی پرداختن فرا-اندازه به اینها و "سرگرم شدن با تئوری" از
      یک جایی بیشتر دیگر سودمندی ندارد, زیرا خود این میشود یک گونه سرگرمی بجای پرداختن به مشکل اصلی که از دست رفتنی آزادی‌ها و نابودی آدمی باشد.

      درباره‌یِ نیچه نیز سخن چندانی نمیشود گفت, نیچه در زمانه‌ای میزیسته که دورنمای تکنولوژی بمانند امروز
      روشن نبوده است و ایده‌یِ او از "ابرمرد" نیز ارزش کاربردی و عملی ندارد و در اندازه‌یِ فانتزی‌هایِ یاغی‌‌جویانه میماند.
      اگر کسانی نبودند که نیچه را به عنوان انسانی نخبه‌گرا به این طرف جنگ جهانی
      قاچاق کنند احتمالا نیچه هم در نظر شما فردی ناشناخته بود چنانچه شما گمان میکنی
      که اشپنگلر، کسی که کتاب‌هایش در زمان خود جزو پرفروش‌ها بود، فردی غریب و دور افتاده بوده.
      من این‌ها را معرفی میکنم چون بنظرم ایده‌هایِ جالب و مهمی می‌آیند. تو نویسندگانی چون
      ژیژک و نیکلاس طالب را به من معرفی کردی، من هم به قدردانی آن می‌خواهم متفکرانی را
      معرفی کنم که گمان میکنم بدردت می‌خورند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    17. #10
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      حرف من در این است که هر بدبختی مهمی قرار است توسط دولت حل شود. اگر فردا
      یک ویروس بیاید این وظیفه‌یِ دولت است که جلوی شیوع آنرا بگیرد نه من و شما.
      اگر تکنولوژی دارد ما را بسمت نابودی پیش میبرد باز هم کار دولت یا مجمعی جهانی از دول
      است که بفکر باشند، نه و من و شما. آن‌ها بفکر نیستند؟ من میگویم اینجای کار ربط پیدا میکند
      به سیستم لیبرال و مبتنی بر بازار آزاد که بدنبال جهانی کردن است در حالی که در زمینه‌هایی
      که دولت‌هایِ محلی پیشتر قدرت کنترلش را داشتند کنترل ندارد.
      این سخن چیزی بیشتر از "مشکل ما نیست, مشکل دیگرانه" و همان گریز از پاسخگویی و در دست گرفتن شرایط نیست.

      شما بایست یکبار با من همراهی نموده و از فرایافت "ابرسازواره / superorganism" خودتان را آگاه بسازید.

      یک ابرسازواره پیکری‌ست که از سازوارگان (organisms) های خُردتر از خود ساخته میشود. یک آدم برای نمونه خود یک
      ابرسازواره است که از میلیارد‌ها سازواره ساخته شده است. بهمین سان, دولت نیز یک ابرسازواره دیگر است که از میلیون‌ها آدم ساخته شده است.

      بر پایه‌یِ قانون‌هایِ فیزیک, توان یک سازواره در راستادهی به ابرسازواره همواره مرزمند و محدود و مهمتر از آن, یکسویه است. درست
      همانجور که یک یاخته هرگز نمیتواند تاثیری مثبت و بسزا در کنترل ابرسازواره داشته باشد, برای نمونه یک یاخته بتنهایی نمیتواند ابرسازواره‌یِ الکلی خود
      را از اعتیاد به الکل در بیاورد, ولی همان یک یاخته همچنان میتواند نابودگر بوده و برای نمونه, از راه سرطان ابرسازواره را یکتنه از پا در آورد (= یکسویگی).

      در تراز آدمی همین سلسله مراتب میباشد. در جامعه‌‌هایِ چند میلیونه‌یِ امروز بسختی یک آدم تنها یافت میشود که تاثیری بسزا در روند کارها بتواند داشته
      باشد و اگر هم
      پیدا شود, تاثیر او در بهترین چهره‌یِ خود گذرا میباشد. برای نمونه, اگر ما بیانگاریم یک آدم بتواند یکتنه همه‌یِ ارکان دولت و کشور خود را متقاعد بسازد
      که نیروگاه‌هایِ اتمی زیان‌آور‌ اند و همه آنها بهتر است برچیده شوند, در این بهترین چهره نیز اثر کار او گذرا میباشد, زیرا جامعه‌ای که او در آن زندگی
      میکند پیوسته در تغییر است و فرداروز دولت دیگری سر کار میاید که دیدگاه‌های دیگری دارد و همه‌یِ تلاش‌هایِ او را پوچ خواهد کرد; در کنار آن, نقش وی نه
      تنها گذرا بساکه باز در نگاه کلانتر محدود است, زیرا بگوییم یک کشور او دیگر نیروگاه اتمی نسازد, صد و خرده‌ای کشور و ابرکشور دیگر هنوز بجا خواهند ماند که کار خودشان را دنبال خواهند کرد.


      در اینجا همچون هر جای دیگری خودفریبانی یافت میشوند که میاندیشند میتوانند یکتنه, یا دوتنه
      یا چندتنه برای نمونه از راه کتاب‌نویسی یا بحث با ناشناسانی روی اینترنت این ابرسازواره‌ها را راستادهی نمایند.
      این گونه کوشش‌ها امروزه در ظاهر خردپذیر هم مینمایند, و این ازینروست که ما پروپاگانداهای گسترده‌ای در جهان امروز داریم که
      پیوسته دارند به شهروند ناتوان و از میدان بازی بیرون افتاده خود این خودباوری کاذب را میبخشند که او "در کنترل" است و نمونه‌وار, میتواند از
      راه دموکراسی/مردمسالاری همچنان تاثیر گذار باشد (دولت خود را بگزیند) و ازین راه هتّا در جهان هم تاثیر گذار باشد (لابد از
      راه گزیدن وزیر امور خارجه), که خب شوخی‌های تلخندآوری بیشتر نیستند و منطقا نباید چندان به روشنگری من نیاز داشته باشند.

      پیشنهاد من به هر خواننده‌ای اینجا است که برای دقیقه‌ای این خوشباوری‌ها دروغین را از ذهن خود بیرون برده و نزد خود براستی
      بیاندیشد که آیا او, براستی در جایگاه یک شهروند با یک دانه رای در دست, میتواند دولت خود را به راستایی که درست
      میداند پیش براند و از این راه, ابرسازواره‌یِ جهانگستر تکنولوژیک را به زیر فرمان خود بکشد؟

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •