درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید![]()
درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید![]()
با درود ، پرنسس گرامی به دفترچه خوش آمدید .
راستش وقتی آدم هنگام ورود به وبلاگ بسیار آماتور این ذوب شده پا پیغام ها و Message box های بی سر و ته روبرو میشود و بعد از آن نوشتاری بی سروته و کپی از جاهای دیگر را میبیند که یک موضوع خیلی ساده مثل اشتباهات ریاضی در قرآن را قبول نکرده و در اوج بی سوادی و نفهمی و خر فرض کردن مخاطب سعی بر ماستمالی کرده و نتوانسته یک توضیح درست و تعریف علمی ارایه دهد و و وقتی آنجا را ترک میکنی باز همان جعبه مسخره قبلی ظاهر میشود - به این نتیجه میرسی که صرف انرژی برای پاسخگویی به لاطایلاتی از این دست کار بیهوده ای است ، برای همین بگذارید به حال خودش خوش باشد چرا که نوشتارش نه ارزش خواندن دارد و نه ارزش پاسخدهی و هر خواننده ی جویای حقیقتی با مطالعه ی نوشتار ایشان در صورتی که قبلش مطالب مورد اشاره ی ایشان را مطالعه کرده باشد فقط و فقط میخندد و اگر قبلش آن مطالب را مطالعه نکرده باشد حوصله اش برای به پایان رساندن نوشتار ایشان سر میرود و آنجا را ترک میکند و هرگز باز نمیگردد ! به خصوص اگر به بخش آمار وبلاگشان سری بزنید خودتان متوجه این امر میشوید ، البته هنوز ایشان عقلشان نرسیده در آن بخش دست ببرند که یحتمل بعد از خواندن این نوشته آن را هم انگولکی خواهند کرد .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
در اینجا تنها به این اشاره شده است که آدمهای بیدین شادیاشان دروغین است،نوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
چرا که مانند شادیای است که یک دانشآموز تنبل از بازیگوشی خود بدست میآورد. اثباتی
هم برای اینکه یک آدم دینناباور براستی مانند یک دانشآموز تنبل است نیامده است و تنها یک تشبیه ساده شده است.
همه چیزی که از نوشته بالا میتوان فهمید این است که بهتر است در این جهاننوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
لذتهای نقد و دستیافتنی را سرکوب کنیم تا در جهان دیگر لذتهای نامحدود و الهی داشته باشیم.
به بیان دیگر، نویسنده این نوشتهها خود نیز «لذت بردن» را چیز بدی نمیداند
و در حقیقت آن را ستایش هم میکند، اما تنها و تنها زمانی که در راه خدا باشد!
من در اینجا با ایشان سراسر همرای هستم. آدمهای دیندار در حقیقت از دینداری خودنوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
لذت میبرند چنانکه به جای آوردن آیینهای دینی به پاداش ذهنی و لذت بردن میانجامند.
اکنون، اینکه لذت بردن از نماز خواندن برای نمونه بهتر از لذت بردن از سکس است دیگر یک سلیقه
شخصی است، چرا که برای نمونه، برای کس دیگری غذا خوردن میتواند از هر دوی اینها هم لذتبخشتر باشد.
در اینجا همچنان با ارزشهایی روبرو هستیم که فرنود و دلیلشان روشن نیست:نوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
- نماز خواندن لذت بخش است، سکس لذت بخش است، اما نماز خواندن بهتر است. چرا؟
- سکس زن و مرد خوب است اگر هر دو یک تکه کاغذ را امضا کرده باشند، اما بسیار بد
است اگر هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند. چرا؟- عشقبازی و سکس دو آدم بد است، اما عشقبازی و سکس الهی خوب است. چرا؟
چیزهایی که از این بخش فهمیده میشود:نوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
- عزاداران اصولا آدمهایی لذتجو هستند که برای تخلیه روانی و اسیر غمهای دنیا نشدن گریه میکنند.
- شمار مراسم عزاداری در ایران و کشورهای اسلامی با مراسم جشن و شادی یکسان و نزدیک به هم است.
درباره بند نخست که ما سخنی نداریم بیافزاییم، واقعیت است.
دومی نیز هر کس که در ایران زندگی میکند خود به نسبت راستی
شمار عزاداریها به جشنها واقف است و نیاز به اثبات چیزی از سوی ما نمیرود.
شاید از آنرو که جشنهای اسلامی با عزاداریهای اسلامی دگرسانی چندانی ندارند. شما در عزاداری با یک مشت زن و مردنوشته اصلی از سوی مسلمان ایرانی
که با پارچه سیاه از هم جدا شدهاند روبرو هستید که با خون گریه کردن و روی سر و کله خود زدن عزاداری میکنند، در مراسم بنابگفته
عید اسلامی هم با همین دو دسته آدم جدا شده روبرو هستید که به سخنرانی احمدینژاد گوش میدهند و کیک و شیرینی ارزان و بدردنخور میخورند.
این با آنچه در فرهنگ راستین ایرانی ما است سراسر در تضاد است. در تاریخ ما ایرانیان، همواره با مناسبت و رویدادهای بسیار زیاد
و گوناگونی روبرو هستیم که برای جشن و پایکوبی و بزرگداشت چیزهایی مانند زندگی، تندرستی (سیزده به در), عشق (سپندارمذگان) کنار گذاشته شدهاند.
آنچه در فرهنگ ما بوده است و حتی در فرهنگ امروز ما نیز ردههایی از آن مانده است، با ارزش شمردن چیزهای مادی و راستین مانند
تندرستی، زیبایی، همبستری، دوست داشتن، توانا بودن، خویشتندار بودن، نیک بودن و چیزهای از این گونه بوده است. این با فلسفه اسلامی که
میخواهد از زادروز فلان امام عربی که بعدا هم مظلوم به شهادت میرسد عید بسازد همخوانی چندانی ندارد و چنانکه تا امروز هم میبینیم، کار نمیکند.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)