To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Ouroboros (04-10-2013)
مشکل روش شماست. سوالپیچ کردن بیمورد، سوالپیچ کردن جواب به سوالهای بیمورد، گرفتن ایراد فلسفی از بحث علمی، ایراد علمی از بحث فلسفی، بازی با کلمات ... مثل من که ایراد روشم حمله به مخاطب و لفاظی بیش از حد است. ولی مشکل آنست که روش شما برای بحث جلوی گفتگوی سالم را میگیرد، طرف را خسته میکند، او را از پاسخ دادن به مسائلی که مطرح کردهاید دلسرد میکند، این تصور را بوجود میآورد که بجای پیشبرد موضوع از طریق گفتگو درپی جدل برای تفریح هستید و ... بحثتان دربارهی اخلاقیات در آن تاپیک دیگر پنج صفحه است که دارد درجا میخورد.
با اینهمه اگر میخواهید، اینجا بمانید و بنویسید، وانگهی توقع پاسخ گرفتن از من نداشته باشید و اگر جوابی ندادم از آن ناراحت نشوید.
البته اینکه هدف من تفریحه درسته ولی توی بعضی تاپیک ها اصولا به به نتیجه رسیدن مشکله،مگر اینکه اشتراکات دیدگاه و فلسفی زیاد باشه:)البته متود تو persuasive argument هست(یکی از بهترین نمونه هاش) که خب من بیش از اقناع مخاطب دنبال برانگیختن مخالفت هستم:))
در واقع من هم به جای بحث کردن دنبال روش کاراتری هستم.
دارم یک جدول درست میکنم که ادعاهای فمنیست ها،ادعاهای مخالفینشون و ایرادات و اشکالات و شواهد رو یکجا داشته باشه،بحث اضافی هم نداره:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
undead_knight (04-10-2013)
دست مریزاد امیر جان, ٨٠ ٩٠% یادمانهایِ[1] خوشیآور مرا به روانهیِ زبالهدان کردی که!! (:
اگر چیزیکه میگویی درست باشد, پس من در نقش یک protector بودهام و ناگاه به آن.
نوشتن در اینباره بی اندازه خواستنی است, یکی از چیزهایی که خودِ من از دیرباز آموخته ام و به کار میبرم همین
بیخیالی (آدگرسانیِ[2]) ١٠٠% برای رسیدن به سکس است, زمانیکه شما بدنبال سکس نباشید در یک دختر
هیچ چیزی, بدرستی هیچ چیزِ بدردخوری نمیابید (و در برابرش و ironicوار, دخترها بیشتر هم بسوی شما میایند).
هرآنچه در زندگی به من خوشی میدهد دسترنج و فرآوردهیِ[3] کارِ مردان بوده. بهترین کتابهایی که میخوانم بدست
مرد نوشته شدهاند, بهترین فلسفهها را مردان آوردهاند, بهترین چامهها[4] را مردان سرودهاند, بهترین فندآوریها[5] را مردان یافتهاند.
در مزداهیک[6], این ابزار والای اندیشیک مینگرم, همهیِ مزداهیکدانان اش را مرد میابم.
در رایانه و ابزارِ کار روزانهام مینگرم, زنان؟ heh, شوخی خوبی است: هزار و یک زنِ لیسانسهیِ رایانه داریم و دریغ از اندکی دانش راستین و پیشبردین[7] در ایشان.
در فلسفه مینگرم, این بی کموکاست خوشیآورترین دستآورد هومنی[8], زن؟ I don't think so.
در زبانشناسی میکندوکاوم[9], سخن کوتاه, هر زبانشناسی در هر زبانی که میشناسم مرد است.
در گیتیگ[10] مینگرم, در کنار انبوهی از مردان, آری یک چندتایی هم زن ایستادهاند.
در فرنودسار[11] مینگرم, چیزیکه بیشتر از همه زنان به آن مینیازند و افسوس, هتا یک زن نمیبینم!
تنها جاییکه زنان تا اندازهیِ پذیرفتنیای پیشرو بودهاند ادبسار[12] است و بس, که دو تا از نویسندگان
محبوب (favorite) من زن میباشند (+ چندتایی از خوشیآورترین کتابهایی که خوانده ام نیز نویسندهی زن داشتهاند).
با اندکی خشم باید بگویم از کودکی بگونهای همه اینها را ما Taken for Granted کردهایم (یا برایمان کردهاند)
و انگار نه انگار که تک تکِ این دستاوردهای بزرگ را مردان با رنج و کوشش فراوانِ تنهایِ خودشان بدست آوردهاند.
زنان اگر میخواهند هتا یک ارزن ارج مرا در جهانِ امروز, جهانیکه پابهپای من ویل[13] و زمان برای پیشرفت و پرداخت به این ارزشهای
والای جهانی دارند را داشته باشند, باید که دست از این مفتخوریها و گسارندگیها یشان برداشته و در رسیدن به آنها گام
بردارند; اگرنه که پیشنهاد[14] من هم به دیگر مردان همین است: گرایش جنسی خودتان را زیرِ کنترل گرفته و با سری افراشته
و سینهای فرّاخ[15], دربرابر این جانداران فزونخواهِ و گسارنده بایستید و نگذارید که یک کُس کوچکِ بازیدهندهیِ زندگیِ شما باشد.
----
1. ^ yâd+mânidan::Yâdmânidan || یادمانیدن: خاطره یادآوردن Ϣiki-En to recollect
2. ^ â{pišvand}+degar+sân+i{pasvand}::Âdegarsâni || آدگرسانی: بی تفاوتی indifference
3. ^ far+âvardan::Farâvardan || فراوردن: حاصل کردن Ϣiki-En to produce
4. ^ Câme || چامه: شعر Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ poem
5. ^ fand+âvar+i{pasvand}::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
6. ^ mazdâh+ik::Mazdâhik || مزداهیک: ریاضیات D4f mathematics
7. ^ piš{pišvand}+bord+in{pasvand}::Pišbordin || پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی pragmatic
8. ^ human+i{pasvand}::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
9. ^ kand+o+kâftan::Kandokâftan <— Kandokâvidan || کندوکافتن: کندوکاوی کردن; وررفتن Dehxodâ, Ϣiki-En to tinker
10. ^ git+ig::Gitig || گیتیگ: physics: مادی اینجهانی در برابر ماورالطبیعه Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ physics
11. ^ Farnudsâr || فرنودسار: دانش منطق Ϣiki-En logics
12. ^ adab+sâr{pasvand}::Adabsâr || ادبسار: ادبیات Ϣiki-En literature
13. ^ Vil || ویل: رصت و وقت یافتن کاری به مراد خویش . (برهان ) (انجمن آرا). هنگام یافتن کاری به مراد. (لغت فرس ) Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ opportunity
14. ^ piš{pišvand}+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest
15. ^ Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
مهربد جان،قانون مهادین خوشی بردن از رابطه هم همین است.هر اندازه مرد ها بنده ی آلت شان باشند،به همان میزان کمتر خوشی می برند و همواره بازنده اند.
شخصا قسمت بولد شده را تجربه کرده ام که چگونه زمانی که شما حاضر نیستید برای رسیدن به سکس دست به هر کاری بزنید ، سکس بیشتری گیرتان می آید.
بیتردید همینست، زنان بجز با Protector ها با هیچ مرد دیگری تحریک جنسی نمیشوند، اوج فانتزی جنسی آنها تور زدن یکی از این مردها بطور دائمیست. برای مثال در کتاب عوامپسند «Twilight» که به 38 زبان مختلف ترجمه شده و ۹۰٪ مخاطبان آن دختران نوجوان پس از بلوغ هستند که هنوز مورد شستشوی مغزی سیستم آموزش عالی فمینیستی قرار نگرفتهاند، با اشتیاق و شیدایی روایت دختری را میخوانند که یک مرد آلفای مطلق پیدا میکند که توانایی و اشتیاق وارد کردن هر سطحی از خشونت بخاطر او به دیگران را دارد، و برای رسیدن به او با مرد آلفای دیگری رقابت میکند و برنده او را در اختیار میگیرد و ... اوج نهایی فانتزی جنسی زنانه.
همینست دلیل آنکه قاتلان سریالی در زندان نامههای عاشقانه از هزاران دختر جوان دریافت میکردند، و محل عشق بیمانندی از سوی زنان بودند. اینها از دو جنبه برای زنان جذاب بودند، اول آنکه کلا موجوداتی غرجنسی بودند، اینکه از زنان فقط سکس نمیخواستند و زنان هر مردی که نتوانند از طریق سکس بفریبند را همزمان مورد عشق/نفرت ِ توام با کنجکاوی کنترلناشدنی قرار میدهند، و دیگر توانایی باورنکردنی این مردان در اعمال خشونت و وحشیگری افسارگسیخته است:
تد باندی قاتل بیش از سی زن در زندان گونیگونی نامهی عاشقانه دریافت میکرد.
ریچارد رامیرز قاتل و متجاوز جنسی سریالی که در زندان با یکی از زنانی که برایش نامههای عاشقانه میفرستادند ازدواج کرد. دخترهای جوان بیرون از جلسهی دادگاه محاکمهی او صف میکشیدند تا شاید بتوانند فقط برای لحظهای او را از نزدیک ببینند.
پس بله، در نهایت رفتار این دخترها (که در میان خواستنیترین زنان هستند) کاری بجز تست میزان آمادگی شما برای اعمال خشونت نیست.
پ.ن: آیا جالب نیست که در این دوره/قارهای که ما هستیم خشونت برپاد زنان در میان پستترین اعمالیست که یک مرد میتواند مرتکب بشود، اما اینهمه دختر مشتاق کتک خوردن و تحقیر شدن بدست یک مرد هستند؟!
خب از اونجایی که فعلا انتقادات رو دارم به صورت دسته بندی انجام میدم گفتم به موضوع از زاویه شخصی هم یک نگاهی بکنم:)
جایی که من باهاش بیشترین موافقت رو دارم توصیه های امیر در مورد رفتار با زنان هست به این خاطر که نسبت به مردانی که اینطور نیستند یک دید تحقیر آمیز دارم، یعنی وارد یک بازی میشند و بعد نسبت به نتیجه این بازی غر میزنند و شاکی هستند!
من درک نمیکنم که این مردانی که قرار هست اینقدر باهوش،قوی و... باشند چطور حاضر نیستند به خودشون کمی سختی بدند و ارباب غریزشون بشند، من نسبت به موجودات ضعیف حس ترحم دارم ولی نمیتونم احترامی براشون قائل باشم.
اگر کسی از نتیجه بازی راضی نیست باید با قوانین دیگه ای بازی کنه یا اصلا بازی نکنه.
نکته:از اونجایی که از دید من تمامی دستاوردهای بشریت تا به حال توسط شمار کمی از انسان ها به دست اومده،من چندان خوشبین نیستم که اکثریت مردان هم بتونند این راه رو انتخاب کنند:)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
اینکه بگوییم بازی همینه و میخواهید بخواهید, نمیخواهید بازی نکنید —> نااخلاقی
از دیدگاه پیشبردگرایی[1] به یک چیز نگریستن پیوندی به اخلاقیات آن ندارد, یک رویکرد میتواند ١٠٠% پیشبردین[2] باشد و همینجور ١٠٠% نااخلاقی.
it's definitely worth giving a shot, همانجور هم اسپاگتی را چه دیدید, شاید بخش بیشینهیِ[3] زنان هم دست از انگلوارگی برداشته و همپایِ مردان شدند.
پ.ن.
بامزه است که در مادینگرایی[4] که میرسد شوالیهیِ نامردهیِ ما ناگهان شوالیه! میشود و به زنان
امتیاز ویژه میدهد تا سختشان نشود, ولی به مردان که میرسد یک دید "تحقیرآمیزی" پیدا میکند
----
1. ^ piš{pišvand}+bord+gerâ+yi::Pišbordgerâyi || پیشبردگرایی: فلسفهیِ کاربستی Ϣiki-En pragmatism
2. ^ piš{pišvand}+bord+in{pasvand}::Pišbordin || پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی pragmatic
3. ^ Bišine || بیشینه: أكثر major
4. ^ mâdin+gerâ+yi::Mâdingerâyi || مادینگرایی: فمینیسم feminism
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Nevermore (04-11-2013),Ouroboros (04-11-2013),sonixax (04-10-2013),undead_knight (04-10-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)