Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Threaded View

    1. #11
      سخنور یکم
      Points: 36,419, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 29.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Soheil آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2011
      نوشته ها
      770
      جُستارها
      26
      امتیازها
      36,419
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,070
      از ایشان 2,156 بار در 711 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      6 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من استعداد خیلی خوبی برای تغییر داشتم و بنظرم شاید این ویژگی، مثل رنگ پوست مادرزادی باشه. نمیشه از همه به یک اندازه توقع داشت. معمولا دلایلِ داشتن عقاید گذشته ام ناآگاهی بوده چون کمتر به منابع دسترسی داشته ام.
      ...

      از بچگی نسبت به دین و عقاید خودم کنجکاو بودم. دلایل و توجیهاتی داشتم که باعث میشد مسلمون و شیعه بمونم. مثلا فکر میکردم به جز ادیان سه گانه(اسلام، مسیحیت و یهودیت) عقیده دیگه ای در دنیا وجود نداره و چون دین اسلام بعد از این دو دین اومده پس حتما دین بهتریه!
      اصلا نمیدونستم تو دنیا آتئیست، بهایی، زرتشتی و بودایی ... هم وجود داره! اگر در مورد امامان و احادیث به مورد مشکوکی بر میخوردم همش به خودم تلقین میکردم که این حتما یک دلیلی داره که من از فهمش عاجزم. از همان کودکی به اشتباه، بهم گفته بودند که نود درصد مسلمین شیعه هستند ... !
      من یه آدم متعصب بودم و عملا در نقطه مقابل خردگرایی قرار داشتم، منظور اینکه اصلا از فکرم استفاده نمیکردم.
      یادمه یه پی دی اف انتقادی درباره مذهب شیعه خوندم، اونقدر متعصب بودم که بعد از خوندن چند خطش، خیلی "ناراحت" شدم و حس تئوری توطئه بهم دست داد.(گفتم این رو سنی ها برای خراب کردن مذهب شیعه نوشتن)
      با همه این اوصاف من آدمی نبودم که خیلی اهل نماز خواندن و بجا آوردن تکالیف دینی باشم ولی (متاسفانه برخلاف دیگر اطرافیان) بشدت غرایز خودم رو سرکوب میکردم، مثلا خودم رو از رابطه با دختر یا مسایل سکسی، دیدن تصاویر زنان و ... منع میکردم!!! از سکس با دخترها اکراه داشتم! (البته دلیل این حس من به مسایلی مثل سکس فقط دین نبوده.) وقتی غربیها رو توی فیلمها و موزیک ویدئو ها، بی قید و بند دیدم، از غرب متنفر شدم. کلا این سرکوب کردن غرایز به نظرم ضربه روحی بزرگی رو تو زندگی بهم وارد کرده...

      اما در مورد "وطن"، من از زمانی که یادم میاد وطن پرست بودم و ایران خیلی برام مهم بوده. احتمالا "هیچ وقت" اسلام رو به ایران ترجیح نمیداده ام. البته فکر هم نمیکردم که مسلمانی و میهن پرستی با هم اختلاف و تناقضی داشته باشند.
      این روند کژدار و مریز و مبهم ادامه یافت تا اینکه زمانی تصمیم گرفتم تکالیف دینی را به درستی انجام بدم. نماز خوندن رو شروع کردم. با خودم گفتم که اینبار دیگه تا آخر عمر نمازم رو ترک نمیکنم اما حدود چند ماه نگذشته بود که در اینترنت بطور کاملا اتفاقی به مطلبی چند خطی برخوردم که بلافاصله پس از خوندنش، ایمان دینی من ریزش کرد و محو شد. اگه درست یادم باشهدر اون گفته شده بود "در زمان حمله اعراب 50 هزار نفر از مردم شهر استخر توسط عربها کشته شده اند". جالب اینکه درست به همان اندازه ی اسلام، نسبت به خدا هم بی اعتقاد شدم، چون خدا رو همین اسلام به من معرفی کرده بود. خیلی احساس بدی داشتم، چون از یکطرف ایمانم رو از دست داده بودم و از طرفی از این که 50 هزار "ایرانی" کشته شده بودند خیلی غمگین بودم.

      بزرگترین دلخوشی من ایران بود و نمیتونستم به اسلامی که اون رو بر ضدش میدونستم اعتقاد داشته باشم. اگر این 50 هزار نفر ایرانی نبودند احتمالا برای من اهمیت چندانی نداشت!!! بدون اینکه از درستی اون مطلب مطمئن بشم کل ایمانم رو از دست دادم. با این وجود احتمالا بخاطر ترس، نتونستم رسما از اسلام دل بکنم و حتا تا چند ماه نماز هم میخوندم، ولی قلبا بیشتر به آتئیستها شباهت داشتم و رابطه ام با خدا دیگه قطع شده بود!

      از این زمان علاقه من به ایران و کوروش و ... روز به روز افراطیتر شد، بخصوص با خوندن برخی کتابهای تاریخی، نژاد پرستی و عرب ستیزی و غرب ستیزی هم در من تقویت شد. خلاصه تا مدتی سردرگم بودم چون چیزی نداشتم که جایگزین ویرانه ی عقاید قبلیم بکنم.

      تا این که دوستان ناباوری پیدا کردم که باعث شد، به لطف اونها جرات و اراده پیدا کنم کاملا از اسلام خارج بشم. با یسری مسایل دیگه مثل انسان گرایی، سکولاریم، حقوق بشر، حقوق زنان و .. هم آشنا شدم و پله به پله رسیدم به عقایدی که الان دارم و تا حدی از پستهام در دفترچه، قابل تشخیصه.
      همونطور که گفتم، در ابتدا دلیل برگشتنم از اسلام، ملی گرایی و باستان گرایی بود. که البته بنظرم چندان دلیل درستی نبود و ریشه در نژاد پرستی داشت و ... .

      اسلام همیشه کمترین جذابیت رو برام داشته. هیچوقت نه نماز و وضو، نه رنگ و شکل مساجد و گنبد ها، نه لباس مسلمانان، نه شمشیر کج و کلا ظواهر فرهنگ اسلامی(عربی) برای من خوشایند و جذاب نبوده!!! اینم یکی از دلایلی بود که کنار گذاشتن اسلام رو برام راحتتر کرد.
      از نماز و قرآن خوندن یا درس دینی اصلا خوشم نمیومد و اعتقادم از روی ترس و اجبار بود.

      در مورد سیاست هم من در ابتدا طرفدار ج. ا. بودم. جالب اینکه بعد از از دست رفتن ایمان دینیم، با اینکه این حکومت اسلامی بود هنوز کاملا از حکومت برنگشتم. اما دچار شک شده بودم و اتفاقی که باعث شد برای همیشه مخالف حکومت بشم حرفی بود که خامنه ای در مورد پرسپولیس زد و پادشاهانی که این بنا را ساخته اند رو جبار نامید!!

      الان که به پشت سرم نگاه میکنم میبینم اعتقاد به جهان آخرت چقدر باعث شده وقتم رو هدر بدم. اگه نسبت به زندگی جاودانه شک گرا بودم میتونستم از اون سالها استفاده مفیدتری بکنم. هم ایمان دینی و هم نظرم راجع به ج. ا. به لطف حس میهن پرستی شدیدی که داشتم تغییر کردند ولی الان دیگه اصلا اون دلایل برام مهم نیست و دلایل انسانی تری جایگزینشون شده. من برخلاف بسیاری از دوستان که پیش از ناباور شدن، مطالعه و تحقیق کرده اند، ابتدا از اسلام برگشتم و سپس در این باره به مرور، اطلاعات خودم رو بیشتر کردم.

      جالب اینکه بیشتر عقایدی که الان دارم رو فقط برای بار اول که خوندمشون پیدا کردم مثلا مخالفت با اعدام. الان هم از وضع زندگیم راضی نیستم چون با اکثریت جامعه فرق دارم و این باعث میشه در اجتماع منزوی بشم ... . تغییر عقایدم برای من هزینه داشته ولی سودهای زیادی هم برام داشته و خوشحالم که به لطف اینترنت، عقاید مذهبی و ضد انسانیم تغییر کرد.

      امیدوارم داستان من به دوستان کمک بکنه و خودمم حس بهتری پیدا کنم. از این کوتاهتر هم نتونستم که بنویسم.

    2. 7 کاربر برای این پست سودمند از Soheil گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-08-2013),iranbanoo (04-03-2015),MaSteRyk (06-04-2013),shahin (09-23-2013),sonixax (04-07-2013),undead_knight (04-08-2013),viviyan (04-07-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •