• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 3 از 7 نخستیننخستین 1234567 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 21 به 30 از 95

    جُستار: پارسیکیدن نوشته‌های درخواستی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      سپاس

      +
      حال روزهائیست برای فرو نشاندن عطش سیری ناپذیر یتان
      منظور من زمان بود و "جاور "میتونه همان معنی رو برسونه؟

      +
      من کارکرد "حال" یا زمان را نمیگیرم اینجا (:

      ولی جاور:

      جاور | لغت نامه دهخدا
      جاور. [ وَ ] (اِ) ۞ بمعنی حال باشد. (برهان ) (آنندراج ). (انجمن آرا). چنانکه اگر گویند: «چه جاور داری ؟» مراد آن باشد که چه حال داری ؟. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || بمعنی خداوند جا و مکان نیز آمده است . (آنندراج )(انجمن آرا). جمع جاوران . (آنندراج ) (انجمن آرا).
      چشم وحشی میکنید

      سرمیکشید


      چه ارتباطی پارسی وار بین دو جمله هست؟
      " سرمیکشید" به معنی چشم وحشی کردن میشه؟[/QUOTE]

      نه, چشم وحشی را میتوانید همان چشم وحشی بنویسید.


      وحشی = دَد,; ددمنش = وحشی خو

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-08-2013),sonixax (04-08-2013)

    3. #2
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      من کارکرد "حال" یا زمان را نمیگیرم اینجا (:
      دقیقا چه معنی کردید؟
      ولی جاور:

      جاور | لغت نامه دهخدا


      نه, چشم وحشی را میتوانید همان چشم وحشی بنویسید.

      وحشی = دَد,; ددمنش = وحشی خو
      چرا کلا تغییرش دادید؟(میدونم ربطی به پارسی کردنش نداشت)

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-08-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      چرا کلا تغییرش دادید؟(میدونم ربطی به پارسی کردنش نداشت)
      چیزی دیگری دریافتم, سپس پژوهیدم دیدم "چشم وحشی" یک همانندی است گویا و همان «چشم وحشی کردن» است که گفتید, پس بهتره همان بماند تا معنا از میان نرود.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-09-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      + "زایاندن" درسته, ولی زاییدن خودش کارواژه‌یِ[1] دوگذرا است (گذرا[2] و ناگذرا[3] = متعدی و لازم), یعنی نیازی نیست بگوییم بچه را زایاندم, همان "بچه را زاییدم" درسته.

      ولی این را میتوان برای مامای بچه گفت: «ماما بچه [یِ مادر] را زایاند».

      زایاندن | لغت نامه دهخدا
      زایاندن . [ دَ ] (مص ) یاری دادن به زچه گاه زادن . زایاندن ماما زاچه را. زایانیدن . و رجوع به زایانیدن شود.


      زاییدن = ناگذرا: پس از کاربردْ پرسش‌هایِ "چه چیزی؟" یا "چه کسی؟" پیش نمیایند.

      زایانیدن = گذرا: پس از کاربردْ پرسشِ "چه کسی را زایاند؟" پیش میاید (از کارور[4] به کارگیر[5] می‌گذریم).





      ----
      1. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
      2. ^ gozar+â{pasvand}::Gozarâ || گذرا: متعدی; موقتی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ transitive
      3. ^ nâ+gozar+â{pasvand}::Nâgozarâ || ناگذرا: لازم; ردنشدنی Ϣiki-En intransitive
      4. ^ Kârvar || کارور: فاعل Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ subject
      5. ^ Kârgir || کارگیر: مفعول Ϣiki-En object

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-09-2013)

    9. #5
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      و همانیز...

      باورت میشود خدا مست شده؟

      آرام و بیصدا در حوالی خیالم قدم بر میداشت


      زانو بر زمین زدم تا سر بر خاک نهم و شکرش را که نه
      شاکی شوم از داد و عدلش


      ناگهان قطره ای شراب بر دیده ام فرو ریخت
      و من به خوبی آن شراب را میشناختم

      مست میکرد خیالاتم را آن هنگام که خسته میشدم از جور زمانه

      خدای من تو هم مست شدی؟

      خسته شدی؟

      شراب من تاثیرش را گذاشت؟

      پس چرا بیتابی نمیکنی و مستانگی ات را نشانم نمیدهی؟

      میخواهی نزدیکتر شوم؟

      میخواهی امشب در آغوش من صبح کنی؟

      چه میخواهی؟

      بگو تا برایت مهیا کنم....

      چه شد؟

      نتوانستی فراموش کنی؟

      شراب به تنهائی نمیتواند برایت کارساز باشد

      من خود، امشب تو را مست میکنم

      و از فکر و خیال آسوده

      در بگشا...

      امشب من نیز چون تو تنهائیم....

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      میباوری خدا مست شده؟ آرام و بیسدا و در نزدیکیِ پندارم می‌گامد[1]

      زانو بر زمین زدم تا سر به خاک نهم و سپاس را که نه دادخواه شوم از داد (و دادگری[2]) اش
      ناگهان چکه‌ای شراب بر دیده ام فروریخت
      و من بخوبی آن شراب را میشناختم

      مست میکرد پنداره[3] هایم را آن هنگام که خسته میشدم از جور زمانه[4]
      خدای من تو هم مست شدی؟
      خسته شدی؟
      شراب من هنودش را گذاشت؟
      پس چرا بیتابی نمیکنی و مستانگی ات را نشانم نمیدهی؟
      میخواهی نزدیکتر شوم؟
      میخواهی امشب در آغوش من بامداد کنی؟
      چه میخواهی؟

      تبو تا برایت فراهم کنم ...
      چه شد؟
      نتوانستی فراموش کنی؟
      شراب بتنهایی نمیتواند برایت کارساز باشد
      من خود, امشب تو را مست خواهم کرد.

      و از اندیشه و پندار آسوده
      در بگشای
      امشت من نیز چون تو تنهایم ....





      ----
      1. ^ Gâmidan || گامیدن: رفتن و قدم زدن Dehxodâ, Ϣiki-En to walk
      2. ^ dâd{pišvand}+gar+i{pasvand}::Dâdgari || دادگری: عدالت Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ justice; fairness
      3. ^ pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
      4. ^ Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times
      mosafer این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. #7
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      میباوری خدا مست شده؟ آرام و بیسدا و در نزدیکیِ پندارم می‌گامد[1]

      زانو بر زمین زدم تا سر به خاک نهم و سپاس را که نه دادخواه شوم از داد (و دادگری[2]) اش
      ناگهان چکه‌ای شراب بر دیده ام فروریخت
      و من بخوبی آن شراب را میشناختم

      مست میکرد پنداره[3] هایم را آن هنگام که خسته میشدم از جور زمانه[4]
      خدای من تو هم مست شدی؟
      خسته شدی؟
      شراب من هنودش را گذاشت؟
      پس چرا بیتابی نمیکنی و مستانگی ات را نشانم نمیدهی؟
      میخواهی نزدیکتر شوم؟
      میخواهی امشب در آغوش من بامداد کنی؟
      چه میخواهی؟

      تبو تا برایت فراهم کنم ...
      چه شد؟
      نتوانستی فراموش کنی؟
      شراب بتنهایی نمیتواند برایت کارساز باشد
      من خود, امشب تو را مست خواهم کرد.

      و از اندیشه و پندار آسوده
      در بگشای
      امشت من نیز چون تو تنهایم ....





      ----
      1. ^ Gâmidan || گامیدن: رفتن و قدم زدن Dehxodâ, Ϣiki-En to walk
      2. ^ dâd{pišvand}+gar+i{pasvand}::Dâdgari || دادگری: عدالت Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ justice; fairness
      3. ^ pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
      4. ^ Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times

      کم بود به یک پسند راضی شدن خیلی زیبا ست(این تعریف از نوع ویرایش شماست اگر نه کلمات ناهمگون من که ترتیبی حالیشان نیست)

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-09-2013)

    13. #8
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      تبو تا برایت فراهم کنم ...
      "تبو " به معنای بگو هست؟

    14. #9
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      "تبو " به معنای بگو هست؟
      نه, لغزش تایپی بود!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-09-2013),Ouroboros (04-09-2013)

    16. #10
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بپیشرویم به معنای ویرایش هست؟
      گاهی برخی واژگان صرف کردنش سخت هست
      البته منظورم این نیست در موارد دیگه
      در مورد زایاندن که توضیح دادید من اشتباه ازش استفاده کردم در جمله؟
      آیا شما زایاندید (منظورم من--->آیا شما بچه ای بدنیا آوردید)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. چراییِ نژادپرستی
      از سوی Newton در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 11
      واپسین پیک: 12-20-2013, 06:52 AM
    2. چه زمانی می توانیم، کسی را متهم به نژادپرستی و یهودی ستیزی کنیم؟
      از سوی بهمنیار در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 05-05-2013, 03:21 PM
    3. نژاد پرستی چه است و چه نیست؟
      از سوی Soheil در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 14
      واپسین پیک: 04-03-2013, 08:31 PM
    4. رابطه ی تفکر دینی و نژاد پرستی
      از سوی Nocturne در تالار دین
      پاسخ: 28
      واپسین پیک: 07-02-2012, 10:30 PM
    5. شیطان پرستی
      از سوی sonic در تالار دین
      پاسخ: 15
      واپسین پیک: 03-22-2012, 09:45 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •