گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor نمایش پست ها
من قبول دارم که باید فکری اساسی برای کندن شر این همه واژه ی عربی از ادبیات زبان پارسی کرد.
اما مهربد عزیز چه الزامی هست که ما سعی کنیم واژه های اوریجینال انگلیسی مثل کامپیوتر و دانلود و خیلی از واژگان دیگه رو به رایانه و فروبار و غیره تغییر بدیم.
و آیا الزامی هست که به همین شیوه هم سخن بگیم؟
من هم با اینکه واژگان انگلیسی و وامگرفته شده‌یِ فرهنگی برگزیدگیِ[1] برابریابی ندارند موافقم reactor جان, ولی بیشتر زمانها برابرهای پارسی اشان خواستنی‌تر هستند.

نمونه, ما کارواژه‌یِ[2] رایانتن[3] «رایانیدن[4]/رایاندن[5]» را داریم که میتوانیم بسادگی از آن این واژگان را برکشیم:

رایانتن = to compute = محاسبه کردن
رایانش = computation = محاسبه کردن!
رایانشیک = computational = محاسبه کردنی!!

"رایانشیکیدن" = computationalize = ؟
"رایانشیکش" = computationalization = ؟؟

رایانه = computer = محاسبه‌گر
رایانگان = computers
رایانگیدن = computerize = ؟
رایانِگِش = computerization = ؟؟

زمانیکه برایمان بخوبی و بارها بار بهتر از عربی اش و کمابیش همتراز و گاه بسیار بهتر از انگلیسی اش کار میکند, چرا نکنیم؟

یا نمونه‌یِ دیگر, ما یک کارواژه بنام «ورتیدن[6]» داریم:

ورتیدن = to be varied
ورتانیدن = to vary
ورتنده[7] = variable
ورتندگی[8] = variability
ورتندگیدن = variabilize
ورتا[9] = variant
ورتایی[10] = variance
...

من برای اندیشیدن شخصی خودم واژگان پارسیک[11] را میپسندم.

این هم چند تا واژه‌یِ دیگر:

٭٭٭ واژگان رایانه‌ای


to compress



هم‌فشردن[12] —>

با همفشارش, اندازه‌‌‌یِ این پرونده به کمتر از نیم میکاهد = With compression, the size of this file reduces to less than half.

این پرونده همفشرده است, برایِ خواندن آن نیاز به واهمفشارنده‌یِ[13] فراخور داریم.

بازهمفشردن = re-compress





Variable

ورتنده —>

برای نوشتن این خوارزمیک[14] دستکم نیاز به دو ورتنده میرود.




Value

ارزش —>

ارزش این ورتنده چنده = what's the value of this variable

کارواژه‌یِ ما «ارزیافتن[15] (ارزیابی کردن)» همتراز همتای انگلیسی خود to evaluate خواهد بود:

برای ارزیابش این پردازه نیاز به بازنویسیِ همگردان[16] میرود.






----
1. ^ bar+gozid+eg+i{pasvand}::Bargozidegi || برگزیدگی: اولویت priority
2. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل verb
3. ^ Râyântan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
4. ^ Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
5. ^ Râyântan <— Râyânidan <— Râyândan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
6. ^ Vartidan || ورتیدن: تغییر کردن; تغّیر Ϣiki-En to vary
7. ^ vart+ande::Vartande || ورتنده: متغیر Ϣiki-En variable
8. ^ vartand+eg+i{pasvand}::Vartandegi || ورتندگی: متغیر بودگی Ϣiki-En variability
9. ^ vart+â{pasvand}::Vartâ || ورتا: گوناگون: چیزهای که دگرسانی اندکی با یکدیگر دارند Ϣiki-En variant
10. ^ vartây+i{pasvand}::Vartâyi || ورتایی: سنجش پراکندگی Ϣiki-En variance
11. ^ pârs+ik::Pârsik || پارسیک: زبان پارسیِ نزدیکتر به پهلویک D4f persian persisch
12. ^ ham+fešordan::Hamfešordan || همفشردن: Ϣiki-En to compress
13. ^{pišvand}+ham+fešâr+ande::Vâhamfešârande || واهمفشارنده: decompressor
14. ^ Xwârazmikidan || خوارزمیکیدن: الگورتیم کردن to algorithmize
15. ^ arz+yâftan::Arzyâftan || ارزیافتن: یافتن ارزش Ϣiki-En to evaluate
16. ^ ham+gardândan::Hamgardânidan <— Hamgardândan || همگردانیدن: Ϣiki-En to compile