
نوشته اصلی از سوی
Nâxodâ
حس به صرف بودن اش کوچکترین اثباتی نیست, اگرنه ما حس سراب هم داریم و بخوبی هم میدانیم سرابی بیشتر نیست.
درد فانتوم نمونهیِ خوب دیگر آن: Phantom pain - WiKi
بیشمار خطای بینایی هم که دیگر همگی آشنا هستند:
یکرنگیِ X, ولی دریافت دورنگانهیِ آن
بودن یک حس آنجا تنها از بودن یک چیزی میگوید و بس, اینکه این "یک چیزی" چه اندازه در فربود[1] پی و ریشه دارد خود پرسمان[2] دیگری است!
تنها ابزاری که میتواند مهر تایید روی درستیِ یک حس بزند همانا خرد است که آنهم نیاز به پاسخگویی دربارهیِ چرایی و چگونگی کارکرد یک حس دارد, اینکه
نمونهوار در همین جستار گفتیم «وسوسه کردن (به چمِ[3] برانگیختنِ احساسی {خنثی}) ِ آدم همسردار» حس وژداندرد یا بدی میدهد, ولی میتواند اخلاقی
باشد تنها یک گمانهزنی پیش من بود که شاید این حس برای دوریجویی از دردسر آمده (—> با آدم همسردار درگیر شدن) و پس فرگشتانه
توجیه میشود, کارکرد و چراییِ آن روشن میشود و همچنان پیوندی به سودرسانی یا نارسانیخود کُنش (= اخلاقیات با گرایش به سودگرایی) ندارد.