نه با دگراندن حکومتها نمیشود به آنارشیسم رسید, با دگراندن آدمها (هومنان[1]) ولی میشود که خود میشود همان تراهومنگرایی[2].
این 'هیچوقت' تنها از کمبود نیروی پنداشت سرچشمه میگیرد, اگرنه کمابیش همه چیز در این جهان شدنی است, تنها به زیرساختارهایِ خود مینیازد. زیرساختارهای آنارشیسم
نیز آدمهایی با دوراندیشی فراختر و هوش والاتر است, که یکی از آنها که دوراندیشی باشد را نمونهوار نامیرایی مادی[3] برایمان میفراهمد: جاودانگی (گفتگوی دانشیک)
اگر هومنی[4] ناامیرا باشد پس بناچار کنشهایِ خود را نیز باید بسیار دوراندیشانهتر بیانجامد, اگر خواست زمین را بیالاید[5] دیگر
نمیتواند بگوید «دشواریِ آیندگان: خود دانند», چرا که در این آیندهیِ نامبرده خودش هم خواهد بود و پس نیاز به بازاندیشیِ راهبردها[6] و رویکرد هایش خواهد داشت.
پس از چیرگی بر مرگ (بزرگترین دشمن هومنی) ما چیرگی بر طبیعت را خواهیم داشت بگونهای که بتوانیم بهترینها و بالاترینها را برای همگان بی آنکه نیاز به کوشش آنچنانی
رود بفراهمیم, که این یکی از همه سادهتر براهِ نانوتکنولوژی بدست میاید: دگراندن و دستکاری کردن ماده در تراز اتمی اش; بگونهای, همان مس را زر کردنی که کیمیاگران برای سدهها بدنبال آن بودند.
----
1. ^ Human || هومن: آدم Human
2. ^ Tarâhumangerâyi (tarâ+human+gerây+i) || تراهومنگرایی: Ϣiki-En Transhumanism
3. ^ Mâdi || مادی: Material
4. ^ Humani || هومنی: بشریت Mankind || هومنی: یک هومن A human
5. ^ Âludan || آلودن: آلوده کردن Ϣiki-En To pollute
6. ^ Râhbord (râh+bord) || راهبرد: استراتژی; شگرد Strategy