1-ما هیچ نمیدانیم در سرِ احمدینژاد چه میگذرد . اما به گمانِ نزدیک به یقین (که در اثر شناختِ شخصیتِ او بدست آمده) او میخواهد این قدرتها را از دست خامنهای گرفته و به خودش بدهد!
2- من هرگز کثافت را با کثافت پاک نمیکنم . پراگماتیک دیدنِ قضایا هم حدی دارد . بازیای که هیچ معلوم نیست در نهایت چه میشود چگونه میتوان بر سرش سرمایهگذاری کرد.
3-یک اپسیلون قدرتِ خامنهای کم نخواهد شد . احمدینژاد خود را پاره کند نهایتا 500 هزار آدم را در تهران به خیابان بکشد . حکومتی که 5 میلیون را به خانه برد، از عهدهی 500 هزار نفر برنمیآید؟ اینجا بازهم صرفا عدهای مردمِ بیگناه خواهند مرد . دستگاه خامنهای اگر چه ضعیف شده اما همچنان میتواند به خوبی از عهده احمدینژاد برآید.اینکه قبلا از احمدینژاد حمایت کرده و اکنون نمیتواند با او مقابله کند کشک است . خامنهای با موسوی و خاتمی و هاشمی و ناطق و . .. برخورد کرده، با این هم میکند . قدری از اعتبارش کاسته میشود اما در نهایت بهایش را میپردازد.در ثانی فرض کنیم قدرت خامنهای یک اپسیلون کم شود . این اپسیلون را احمدینژاد میدهد به مردم؟ چرا اینقدر سادهانگارید ؟ فرض کنید دو گروه گرگ با هم میجنگند . در این میان گروهی از حیواناتِ گیاهخوار مثل گوزن و آهو ، برای اینکه زودتر از شرِ یک گروه از گرگها خلاص شوند ، میروند به حمایتِ گرگهای دستهی دیگر و با یاریِ آنها گرگهای دیگر را سریعتر میکشند . این حیواناتِ گیاهخوار نمیدانند که پس از مردنِ آن گروه، گرگهای باقی مانده در اولین فرصت همانها را تکه پاره میکنند . داستان ما هم همین است (دارم به وضعی دچار میشوم که فکر کنم در نهایت باید قصه شنگول و منگول تعریف کنم اینجا!).
4-من نمیدانم سقوط این نظام کی خواهد بود اما هرچقدر باشد از اینکه دوباره احمدینژاد برسرِ کار بیابد کمتر خواهد بود .