ژک آلن میلر تحلیلی بینظیر از این پدیده دارد و میگوید انکار تام و تمام مردانگی و ستایش جنونآمیز و کور زنانگی(از خیزش مردان فمینیست گرفته تا انفجار سبک «فمدام» در صنعت پورنوگرافی و ازدیاد احتمالی مردان «برده» و ..)تنها راه باقی مانده برای مرد مدرن جهت فاصله گرفتن از زنانگیست. یعنی تنها جنبهی تمایز اصیل باقی مانده برای یک مرد جهت فاصله گرفتن از زنانگی، پرستش آنست. زنان هرگز چنین نمیکنند: مثلا زن فمینیست دیگر زنان را ازخودبیگانه و خودستیز و تحت سلطهی ذهنیت مردسالاری میداند، زن غیرفمینیست نیز دیگری را ضدخانواده و برانداز نظم ذاتی چیزها و نمایندهی خودخواندهی زنان میشمارد، تنها کسی که هر دو را با دهانی گشوده و زبانی آویزان میستاید آن «مرد» کذاییست که تنها راه برای اعلام موجودیت روانی خود به عنوان غیرزن را در انکار آن تفاوت مییابد..
روانکاویست دیگر؟ هیجانانگیزترین و چرندترین مبحث در تاریخ آگاهی انسان.