Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پدافند از حقوق مردان
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 594

    جُستار: پدافند از حقوق مردان

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      با همه‌ی اینها، آیا شما همچنان باور دارید میشود در برابر هجمه‌های فمنیست‌ها و آنچیزها که در پست پیشین گفتم ، جبهه‌ای منسجم و متحد تشکیل داد ؟ من که باور ندارم . به خصوص اینکه در صورتی که بخواهیم در مقابلشان بایستیم، نخستین مشت‌ها توسط مردان است که به سمت ما می‌آیند . البته به هرحال از منفعل بودن بهتر است، اما قدری اگر واقع‌بین باشیم ، فمینیست‌ها در قبال سکوت ما و حمایت‌های چندجانبه، چند دهه از ما پیش هستند، سربازان بیشتری دارند، گفتمان جعلی «زن ستیزی» را به خوبی جاانداخته‌اند و در پوششِ آن آشکارا مردستیزی میکنند ، حمایتهای حکومت‌ها را دارند و ... . هیچ چیز نمیتواند جلوی یک حرکت عوامانه احمقانه را بگیرد و معمولا مهم نیست که حق با کیست و استدلال‌های کدام طرف محکم‌تر هستند. قبل از اینکه مرا بدبین توصیف کنید، یکبار دیگر به مساله نگاه کنید و همسان‌هایش را در تاریخ پی بگیرید تا ببینید وقتی نوعی گفتمان و نگاه خاص در میان عوام جا افتاد دیگر رهایی از آن به سادگی امکانپذیر نیست و معلوم نیست کجا متوقف شود . مثل اتومبیلی که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت در حرکت است و ترمز پاره میکند.
      بطور کلی جنبشهای مردمحور اکنون سه شاخه شده‌اند:

      1. «مردان به راه خود»، بزرگترین آنها که بیش از آنکه «جنبش» باشد یک «وضعیت» است. مرد ِ ترس‌خورده و نابودشده تحت هجمه‌ی فمینیستی و اشغال فضای مردانه توسط زنانگی آگاه یا نا-آگاه به این نتیجه رسیده که به سود اوست در زیرزمین خانه‌ی پدری پلی‌استیشن بازی بکند و کاری انتخاب بکند که فقط برای پرداخت اجازه و قبوض خانه کافی باشد. 40٪ مردان زیر سی سال ژاپن هرگز ازدواج نمی‌کنند، بسیاری مردان آن کشور همخوابی با عروسکهای مصنوعی را به همنشینی با زنان ترجیح می‌دهند و یکی از بالاترین آمارهای خودکشی مردان(71% کل خودکشی‌ها)در جهان صنعتی را دارند. پس هرچند خود جنبش(کسانی که آگاهانه می‌روند به «راه خودشان»)بسیار اندک است، عده‌ی پسرانی که به نتیجه می‌رسند که بازی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد زیرا برنده شدن در آن ممکن نیست همه جای دنیا به درصدی بسیار شایسته‌ی توجه تبدیل شده.

      2. خانم‌بازها. اینها دریافته‌اند که گند ِ ماجرا درآمده و نظم حاکم شده درپی جنبش فمینیستی چه مایه ویرانگر است، می‌دانند اگر تمام حرکاتشان هم مبتنی بر استانداردهای «مرد خوب» باشد تا آخر عمر تنها می‌مانند و یک زن برای سکس یک گوشت‌کوب را به یک «مرد خوب» ترجیح می‌دهد، و می‌کوشند در این نبرد نابرابر به نحوی گلیم خودشان را از آب بکشند. اینها مدافعان حقوق مردان را متهم می‌کنند به «بتاهای خاک‌برسر و احمقی» که «قصد پیروزی در نبردی از پیش باخته» را دارند و بجای خوش‌گذراندن یک دمی که هست که پس از آن هیچ، می‌خواهند جنگی که صد سال پیش سرنوشت آن مشخص شده را دوباره ببازند. من سالها عضوی از این جامعه بودم، و ترجیح می‌دادم به جای تلاش جهت دگرگون کردن وضعیت، از آن به سود خودم سوء استفاده بکنم. چه شد که از آن جدا شدم؟ نمی‌دانم. شاید دیدن پسر کوچک یکی از نزدیکانم مرا به آن واداشت، و اینکه این پسربچه‌ی معصوم قرار است تمام آن فلاکتهایی که من تنها بخاطر مرد بودن متحمل شدم را یکسر بکشد، و در آخر هم «دارای امتیاز» و «مردسالار» و «مرد تیپیک ایرانی» و ... لقب بگیرد.

      3. مدافعان حقوق مردان. ما کوچک هستیم، با کثیف‌ترین روشها توسط فمینیستها ترور می‌شویم(از کندن پوسترهای انجمنهایمان گرفته، تا ممانعت از برگذاری سخنرانی‌ها، تا فیلتر کردن سایتها توسط ای‌اس‌پی‌های خصوصی به عنوان «Hate Speech» و ...)همه‌ی شانس خود را برای بدست آوردن و جلب نظر زنان در دم از دست می‌دهیم(زیرا نه همچون «مردان فمینیست» و «مردان خوب» به زنان استفاده می‌دهیم، نه همچون خانم‌بازها علاقه‌ای به صرف انرژی برای فریب آنها را داریم)و با بیشترین مقاومت روبرو می‌شویم.

      اگر شما نبرد را در هر سه جبهه به خوبی بنگرید و بکاوید، و خصوصا سقوط فمینیسم هم در ایدئولوژی(با برآمدن موج سوم و به نوعی سر خوردن به روی مدفوع خودش)و هم در عمل(با از کار انداختن جامعه از طریق بیرون راندن مردان از محل کار و «زنان مستقلی» که به هزار و یک نهاد دولتی و خصوصی و عمومی وابسته هستند)می‌بینید وضع چندان هم بد نیست و شاید معجزه‌ای رخ داد و در آخر داستان همه‌ی ما با هم به دوزخ نرفتیم.

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (03-14-2013),Mehrbod (03-14-2013),Russell (03-14-2013),undead_knight (03-14-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •