• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 58

    جُستار: گذر از حکومت

    Threaded View

    1. #19
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من چند وقته میخوام این تاپیک رو بخونم بعد بیام در بحث نمیشه.
      امیر یک جا گفته بودی که بین فرد و جمع تضادی نمیبینی و اینها همه ناشی از سرکوبه.این خیلی گزاره بزرگ و عجیبی هست در حد وجود خدا در نظر من هست در نگاه اول.
      اینرو بازش میکنی؟!
      بله در شکل طبیعی میان فرد و جمع تضادی نیست، تضاد برآمده از چینش و موقعیتی‌ست که فرد در جمع پیدا می‌کند، و ما می‌توانیم جامعه را به نحوی مهندسی بکنیم که در آن افراد برپایه‌ی خواست فردی خود هموند باشند و نقشی را بپذیرند که می‌خواهند. یک مثال ساده می‌زنم: در کاپیتالیسم پیشفرض گرفته می‌شود که شما باید از شغل خود بیزار باشید و میان لذت‌بردن از زندگی و انجام دادن کاری که از طریق آن امرار معاش می‌کنید تضادی ذاتی هست. ژاپنی‌ها در آمریکا تحقیر می‌شوند زیرا بلد نیستند میان کار و تفریح تفکیک قائل بشوند و آنها را از هم جدا بکنند. این انگاره‌ی نادرست از کنش اقتصادی یکی از عناصری‌ست که در دم میان منافع، موقعیت و کلیت سوژه‌ی منفرد و جمعی که در آن قرار گرفته تضاد بوجود می‌آورد. ما می‌توانیم با برطرف کردن شرایطی که در آن شخص برای زنده ماندن وادار به انتخاب شغلی می‌شود که به آن علاقه‌ای ندارد و از انجام آن لذتی نمی‌برد، این تضاد را برطرف بکنیم. من گمان می‌کنم تمامی تضادهای دیگری هم که وجود دارند در نهایت قابل رفع و رجوع به روشی مشابه هستند و از ذات مبتنی بر تحمیل جوامع کنونی برخاسته‌اند نه تفاوتی همیشگی و ذاتی میان فردیت و غیر.
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-11-2013),Russell (03-13-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •