Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پدافند از حقوق مردان
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 594

    جُستار: پدافند از حقوق مردان

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      چند نکته‌یِ گیرایی که من تاکنون درآورده‌ام:

      ١. دینداران بسیار بیشتر از بی‌دینان به مردستیزی آگاهاند!

      ٢. زنان بیشتر از مردان به مردستیزی آگاهاند!

      ٣. مردان پیشبینانه کمتر از زنان در گفتمانِ مردستیزی هنباز میشوند.
      1. نه، موضع آنها برآمده از ارتجاع و خودستیزی‌ست. فمینیسم دستاوردهای مهم و ارزشمندی هم داشته که باقی نگاه داشتن آنها(و تاکید بر اشتراک نظر پیرامون آنها)برای ما ضروری‌ست. مثلا منع دخترها از ورزشهای پرتحرک و دویدن در فضای باز را تصور بکنید(یک موضوع ساده)، در ایران برای دختران قبح اجتماعی‌ست، و این باعث می‌شود دخترها مثل ما پسرها هرگز بازی‌های گروهی نکنند و روحیه‌ی «رقابت» و «رفاقتی» که میان ما از طریق همین بازیها شکل می‌گیرد را نیاموزند، به مشکلات جسمانی بربخورند، از بدن خود شرمنده باشند(فلسفه‌ی قبح دانستن ماجرا گویا اینست که به‌وقت دویدن سینه‌های دختر بالا-پائین می‌شود و جان حاج‌آقا از ماتحتش بیرون می‌رود)، این به راستی عادلانه نیست، و مشکلات پرشماری شبیه به آن در جوامع مختلف برای زنان وجود دارد که فمینیسم می‌شاید و می‌باید به آنها بپردازد و در جهت رفع و رجوع آنها بکوشد. پس در قیاس با بدویان ِ زن‌ستیز، من هنوز خود را همرزم فمینیستها می‌دانم. اما، جدایی از جایی شروع می‌شود که مشکلات جنسیتی محدود به زنان و برآمده از وجود مردان جلوه داده می‌شود.

      2. بله بی‌شک. آنها به وضوح بخشی از این بی‌عدالتی‌ها را می‌بینند و از عواقب آنها آگاهند، اما بدبختی اینجاست که یک دید بسیار عجیب، سطحی و باورنکردنی به موضوع دارند که شما هرگز از یک مرد نخواهید شنید، تنها زنان می‌توانند این اندازه بی‌رحم باشند. آنها اغلب در مواجهه با این مسائل می‌گویند «خُب اینرا مردان بر سر خودشان آورده‌اند»! اولین مشکل این حرف آنجاست که قربانیان اقتضائات طبیعی/اجتماعی را سرزنش می‌کند، یعنی چون نقش تحمیل شده از سوی طبیعت/فرهنگ برآمده از آن طبیعت را پذیرفته‌اید و احساس بی‌چارگی کرده‌اید و در مرحله‌ای خودآگاه برپاد آن بپا نخواسته‌اید، پس خودتان مسئول وضعی هستید که بر سرتان می‌رود. این نگاهی‌ست بسیار خطرناک، ما اغلب می‌بینیم که قربانیان خشونت‌های خانوادگی برای مثال به شدت به متجاوزان خود وابسته‌اند و توانایی جداشدن از آنها را ندارند، یا سندروم استوکهلم، یا موقعیتی از وابستگی ِ مازوخیستی که همه‌ی ما آنرا درباره‌ی چیزی، زمانی تجربه کرده‌ایم. اینکه قربانی یک وضعیت، نسبت به آن آگاهی ندارد نشان دهنده‌ی عمق و وخامت گسترده‌تر فاجعه است نه «مقصر» بودن او.

      دومین ایراد این حرف آنجاست که درست نیست، مردان نرمهای فرهنگی، اصول قانونی و ساختارهای اجتماعی را پی نریخته‌اند، برجسته‌ترین حاکمان، متفکران و سرمایه‌داران «قانونها» را نوشته‌اند و می‌نویسند، که بر حسب «اتفاق» بیشترشان مرد بوده‌اند، اما چقدر از «مردها»؟ 0.01% از ما در پدید آمدن وضع موجود نقش مستقیم داشته‌ایم، باقی همگی محکوم به پذیرفتن آن، یا نابود شدنی بی‌رحمانه و قاطع بوده‌ایم. پس «مردها» سرنوشت بشر در طول تاریخ را ننوشته‌اند، تعداد انگشت شماری از طبقه‌ی حاکم در هر نسل چنان کرده.

      دلیل این بی‌اطلاعی مردها اینست که ما وجوه جنسیتی برای مشکلات خود قائل نمی‌شویم و اینکه مثلا ۹۸٪ معتادان ایران مرد هستند را معضلی برآمده از مرد بودگی/مردانگی و نگاه/توقعات جامعه از آنها نمی‌دانیم، اما زنان بالعکس تمام مشکلات خود را در قالبی جنسیتی درک و تجربه می‌کنند.

      3. بعید می‌دانم. شاید در ایران اینگونه باشد اما من اینطرف مردانی احمقی دیده‌ام که آماده بوده‌اند به اشاره‌ی زنک خرفتی خایه‌های خود را از جا بکنند و جلوی گربه بیاندازند.
      Mehrbod and Russell like this.
      زنده باد زندگی!

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (03-09-2013),Russell (03-08-2013),sonixax (03-08-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •