Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
بیخدایی گام به گام - برگ 2
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 2 از 2 نخستیننخستین 12
    نمایش پیکها: از 11 به 16 از 16

    جُستار: بیخدایی گام به گام

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      خب درمورد میوهء سمی هم ممکن است این کار به دلایلی مقدور نباشد (مثلا کمبود وقت، کمبود دانش و تجهیزات لازم و غیره)، ولی شما بازهم بر اساس شرط عقل که احتیاط است عمل میکنید.
      آری, ولی باز هم چنانکه در پست دوتا بالاتر و نمونه‌یِ آبخُست آوردم, همیشه احتیاط نمیکنیم!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      نیت اشخاص را نمیتوان بطور قطع دانست.
      نه, ولی میتوان یاز (= قصد) آنها را برآوردِ خوبی زد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      بعدهم خود آن شخص چطور به آن باور رسیده است که حالا اینقدر باورش دارد و اینقدر وقت و انرژی صرف باورمند کردن دیگران میکند؟
      مثلا حضرت بودا در آن محیط و زمان خودش، از کجا به این باورها رسیده بود؟
      اگر بودا به ادیان و باورهای زمان خودش اعتقاد داشت، پس چطور به دنبال کشف حقیقت رفت و آن همه ریاضت کشید؟ چرا از زندگی مرفه خودش دست کشید؟
      فکر نمیکنم اینها آدمهای ساده لوح و تحت تاثیر باورهای عامه بوده باشند.
      نخست اینکه در تَرزال (model) شما هر کس یک خردگرایِ ناب و فرنودگرا انگاشته شده که اینچنین نیست, یکی از ویژگی‌‌هایِ آدمی در «خودفریبی» است,
      چنانکه این گفت‌آورد از نیکلاس طالب میگوید:

      Over the long term, you are more likely to fool yourself than others.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      و فکر نمیکنم تنها بخاطر همین باورهای کور و متزلزل این همه رنج و هزینه را متحمل شده باشند که آیا بهشتی باشد یا نباشد و حوری چیزی گیرشان بیاید یا نیاید. واقعا که مسخره است همچین چیزی! آدم با نصف این زحمت و تلاش میتواند زندگی دنیایی خودش را کلی ارتقا بدهد.
      ١. خودفریبی
      ٢. انگیزه‌هایِ پنهان و ناشناختهِ سودخواهانه



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      چرا خود من دیگر دنبال باورمند کردن دیگران نیستم؟
      شوخی بود دیگر فُلانی جان؟ این همه اینجا و آنجا جُستار وا میکنی و درباره‌یِ باورهایت مینوسی و از گرایند (احتمال) و نمیدانم "ای خداباوران بترسید
      که در زندگی نیک نزیویده‌اید و‌ ای ناخداباوران بترسید که پس از مرگ مبادا خدایی باشد" و ... که مینویسی در همین راستای باورمند کردن دیگران پیش میروند دیگر




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      من اصلا تا وقتی خودم اینقدر شک دارم، باورمند کردن دیگران برایم معنا و اهمیت خاصی ندارد، بلکه شاید حتی از همان لحاظ معنوی هم این عمل را دارای تناقض و مشکل بدانم.
      خب همینکه باز شما این اندازه در چیزی که فرنودِ آدمی میگوید نیست شک داری خودش یک پیروزی به سود دینداران
      و فراطبیعت‌گرایان است, اینها با شک دادن بیش از اندازه در راستای آماج خودشان که گسترش دین و دروغ و ناراستی باشد پیش میروند.

      اگرنه آدمِ خردگرا این اندازه در همه چیز شک نمیکند.

      فراموش هم نشود در همین جُستار به خودت نشان دادم که با نزدیک به ١٠,٠٠٠ ساعت
      اندیشیدن درباره‌یِ این چیزها تاکنون یک سال و خرده‌ای از زندگیت را دورریخته‌ای: یک پیروزی دیگر برای بهره‌کِش.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani
      درمورد انگیزه هم درست است، ولی بنظر شما آیا بودا و مسیح هم از این دسته آدمها بوده اند؟
      درباره‌یِ ایندو چیزی نمیدانم, ولی برای نمونه «زرتشت» یا «مزدک بامداد» را میتوانیم کسانی بدانیم
      که در زمانِ خودشان و در راستای روشنگری دیگران و برداشتن باری از دوش مردم, دین را پایه‌ریزی و دیرتر بازدیسیده‌اند (re-formed).

      همه‌یِ رویکردها ولی یک تاریخِ گسارش (مصرف) دارند, یک زمانی دین راهگشای راهِ
      آدمی بود و هتا اگر در واژه‌یِ «دین» در پارسیک بنگرید گویا در چَم میشود "راهگشا".

      پس به سخنی دیگر نه, اینها ببایست همگی آدمهای بدی نبوده‌اند, ولی رویکردهای ایشان امروز دیگر کاربرد ندارد.
      امروز زمانه‌یِ خردگرایی و دانش‌گرایی است, رویکردهای باستانیانِ ما در دریافتِ جهانِ هستِش دیگر چرخه‌یِ کارآمدی اشان را سپرانده‌اند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (03-02-2013)

    3. #12
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      شوخی بود دیگر فُلانی جان؟ این همه اینجا و آنجا جُستار وا میکنی و درباره‌یِ باورهایت مینوسی و از گرایند (احتمال) و نمیدانم "ای خداباوران بترسید
      که در زندگی نیک نزیویده‌اید و‌ ای ناخداباوران بترسید که پس از مرگ مبادا خدایی باشد" و ... که مینویسی در همین راستای باورمند کردن دیگران پیش میروند دیگر
      یادم نمی آید به این شکل که شما گفتی چیزی گفته باشم. حداقل نه در یکی دو سال اخیر.
      من هرچه گفتم ام بصورت شخصی و در باب دفاع از نظر و روش خودم و برای محک زدن عقاید خودم بوده است.

      فراموش هم نشود در همین جُستار به خودت نشان دادم که با نزدیک به ١٠,٠٠٠ ساعت
      اندیشیدن درباره‌یِ این چیزها تاکنون یک سال و خرده‌ای از زندگیت را دورریخته‌ای: یک پیروزی دیگر برای بهره‌کِش.
      فکر نمیکنم اینطور باشد.
      اولا که آدمی گرایشها و ظرفیت های محدودی دارد.
      همیشه هم نمیتواند صرفا به علم و فناوری اندیشه و کار کند.
      بیشتر آدمها اصلا یک وقتهایی را صرف دیوانه بازی و خلاصه اتلاف وقت و انرژی به صورتهای دیگری میکنند.
      دوما بهرحال تشخیص اینکه باید روی اینها فکر بکنم یا نکنم به خرد و تصمیم خودم بستگی دارد، و نتیجهء نهایی یا آگاهی ای که اکنون دارم دلیل اثبات نادرستی آن تصمیم نمیشود.
      از سوی دیگر قبلا هم اشاره کرده بودم که مدتی تقریبا بطور کامل ناباورمند شده بودم، که در آن مدت اصلا وضع خوبی نداشتم. بسیار خشمگین و بدبین بودم و ممکن بود دست به کارهای خطرناکی بزنم.
      در عمل این معنویت حداقلی را بنده خودم برای زندگی ام بسیار مثبت و مفید ارزیابی میکنم، نه منفی.
      حال شما چطور میخواهید جای من فکر و حکم صادر کنید و چطور مرا و شرایط مرا بهتر از خودم میدانید نمیدانم!

      امروز زمانه‌یِ خردگرایی و دانش‌گرایی است, رویکردهای باستانیانِ ما در دریافتِ جهانِ هستِش دیگر چرخه‌یِ کارآمدی اشان را سپرانده‌اند.
      با این تاحد زیادی موافقم.

      ولی جدای از این حرفها فعلا برای من سوال شد که شما که اینقدر زیرک هستی و تخصص کلاهبرداری شناسی داری، چطور طرف ایدئولوژی های ایدئال گرایانه ای مثل کمونیسم را میگیری و جرات میکنی قدرت را بدهی دستشان که برای شما و بشریت بهشت زمینی را بنا کنند؟ بنظرت خیال خام و بی احتیاطی بزرگی نیست؟ چطور اینقدر خوش خیال هستی که فکر میکنی عده ای قدرت را میگیرند و بعد بخاطر نوعدوستی آن همه دردسر و زحمت را به جان خریده و برای بشریت کار میکنند و بخاطر منافع خودشان منحرف نمیشوند؟

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از folaani گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-02-2013)

    5. #13
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      فلانی عزیز بزار یک مثال بزانم تا قشنگ معظل مواجه با احتمالات رو درک کنیم:)
      شما پذیرفتی که خدا فرای منطق ماست و نیازی نیست منطقی رفتار کنه(نطر ما هم همینه)حالا اگر این خدا لزوما منطقی نیست چرا دیوانه،وحشی یا هر ویژگی رو نداشته باشه!؟برای درک این خدا هیچ ابزار منطقی سودمند نیست و احتیاط هم یکی از همین ابزارهای منطقیه.
      شما در موقعی میتونید احتیاط کنید که فرض کنید یک احتمال منطقی وجود داره،مثلا فرض میکنیم که پشت یک در قاتل بالفطره یا یک انسان صلح طلب هست،احتیاط در این موارد معنا داره چون موارد منطقی هستند حالا فرض میکنیم پشت در دستگاهی هست که به طور رندوم و بدون هیچ منطقی ممکنه صلح طلب یا قاتل باشه،اینجا احتیاط کارایی خودش رو از دست میده چون ما دیگه با یک موجود منطقی طرف نیستیم:)
      اگر فکر میکنی احتیاط در مواجه با یک موجود غیر منطقی کارایی داره پس ناگزیر باید در بند منطق بکشیمش و فرض اول رو فقط محتمل بدونیم نه موجود:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-02-2013)

    7. #14
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      یعنی میگی خدا غیرمنطقیه؟
      چرا؟
      شما پذیرفتی که خدا فرای منطق ماست و نیازی نیست منطقی رفتار کنه
      من میگم اگر بخواد میتونه غیرمنطقی هم رفتار بکنه. نگفتم که لزوما این کار رو میکنه.

    8. #15
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      یعنی میگی خدا غیرمنطقیه؟
      چرا؟

      من میگم اگر بخواد میتونه غیرمنطقی هم رفتار بکنه. نگفتم که لزوما این کار رو میکنه.
      فرا منطقی یعنی لزوما نداره منطقی یا غیر منطقی رفتار کنه:)
      خب کسی که بنابر معیارها و عقل محدود ما لزومی برای منطقی رفتار کردن نداره پس میتونه غیر منطقی رفتار کنه و رفتار منطقی فقط یکی از آپشناشه:)
      درنظر بگیر که همونطور که در پست های پیشین تاپیک گفتیم منطق وا هم وابسته به تجربیات روزمره و فرگشت مغز هست.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    9. #16
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      یادم نمی آید به این شکل که شما گفتی چیزی گفته باشم. حداقل نه در یکی دو سال اخیر.
      من هرچه گفتم ام بصورت شخصی و در باب دفاع از نظر و روش خودم و برای محک زدن عقاید خودم بوده است.


      فکر نمیکنم اینطور باشد.
      اولا که آدمی گرایشها و ظرفیت های محدودی دارد.
      همیشه هم نمیتواند صرفا به علم و فناوری اندیشه و کار کند.
      بیشتر آدمها اصلا یک وقتهایی را صرف دیوانه بازی و خلاصه اتلاف وقت و انرژی به صورتهای دیگری میکنند.

      دوما بهرحال تشخیص اینکه باید روی اینها فکر بکنم یا نکنم به خرد و تصمیم خودم بستگی دارد، و نتیجهء نهایی یا آگاهی ای که اکنون دارم دلیل اثبات نادرستی آن تصمیم نمیشود.
      به هر روی همینکه شما زمان فراوانی روی اندیشیدن به فانتزهایی که کوچکترین ریشه یا تاثیری در زندگی زمینی ندارند میگذارید فرنودانه میشود دورریختن زندگی.

      باید این را از خودمان هم فراتر برده و در ترازی گسترده‌تر ببینیم, برای نمونه استیو جابز هم زمانی که می‌درازد سیستم بالا بیاید را برابر با دورریختگی زمان و زندگی کاربر
      میدید, پس اگر برنامه‌ریزها میتوانستند ٣٠ ثانیه را به ٢٠ ثانیه بکاهند, ١٠ ثانیه بدست آمده را باید در شمار کاربران x بکنیم و می‌دریابید که همین ١٠ ثانیه میتواند بسیار هم باارزش باشد!

      یک همچین نگرشی به توان پردازشیک مغز هم خواستن است, اینکه ما پیوسته به چیزهای بیخود و به درد نخور بیاندیشیم
      بجای اینکه به دشواری‌هایِ راستین و زمینی بپردازیم, میشود همان بازی Meme‌ها: Memetics - WiKi


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      از سوی دیگر قبلا هم اشاره کرده بودم که مدتی تقریبا بطور کامل ناباورمند شده بودم، که در آن مدت اصلا وضع خوبی نداشتم. بسیار خشمگین و بدبین بودم و ممکن بود دست به کارهای خطرناکی بزنم.
      در عمل این معنویت حداقلی را بنده خودم برای زندگی ام بسیار مثبت و مفید ارزیابی میکنم، نه منفی.
      حال شما چطور میخواهید جای من فکر و حکم صادر کنید و چطور مرا و شرایط مرا بهتر از خودم میدانید نمیدانم!
      من هیچ حکمی صادر نکردم, هر کس با خرد خود میگزیند.
      خرد من هم میگوید که زمان و توان پردازشیک مغز را آدم برای چیزهای زمینی و دم دست و پردیسش (پردیسیدن —> پردیس کردن) می‌گُـسارد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      با این تاحد زیادی موافقم.

      ولی جدای از این حرفها فعلا برای من سوال شد که شما که اینقدر زیرک هستی و تخصص کلاهبرداری شناسی داری، چطور طرف ایدئولوژی های ایدئال گرایانه ای مثل کمونیسم را میگیری و جرات میکنی قدرت را بدهی دستشان که برای شما و بشریت بهشت زمینی را بنا کنند؟ بنظرت خیال خام و بی احتیاطی بزرگی نیست؟ چطور اینقدر خوش خیال هستی که فکر میکنی عده ای قدرت را میگیرند و بعد بخاطر نوعدوستی آن همه دردسر و زحمت را به جان خریده و برای بشریت کار میکنند و بخاطر منافع خودشان منحرف نمیشوند؟
      نیکسرشتیِ آدمها یک چیز بُنداشتیکه (بدیهی), اینجا درباره اش پیشتر نوشته‌ام: درمان یا پذیرش خشونت؟!

      با این همه من به نیکسرشتیِ نهاد فرمانگر (authority)* نمی‌باورم و نگرشم در گرفتن زاب‌هایِ خواستنی از کمونیسم (مانند همگانیدن ابزار فرآورش یا production) و
      آمایش (combining) آن با سیستم‌هایِ دیگر است.

      اگر بخواهم نیک بگویم خودم را بیشتر از همه یک همتاگرا (anarchist≈) میبینم و به اینکه ما آدمها میتوانیم مانند رایانه هایمان که در
      همین بستر اینترنت همتابه‌همتاوار با یکدیگر می‌اندرکنند (having peer-to-peer interactions), ما آدمها نیز میتوانیم بهمینریخت
      ساختارهای همبودینی پیریزیم که واباژیده (distributed) و آناژیده (decentralized) باشند, نمونه خوبِ امروزین آن سوٸیس است:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      نظام و سازوکار خودبخود درست کار نمی کند. همین اکنون نیز می گویند ولی فقیه اگر از عدالت خارج شود خودبخود برکنار است ولی مکانیسم آن کار نمی کند. بازرس و بیننده و نظارت گر بی گمان باید باشد

      آنارشیسم به چَم آرمانی آن بود بهمنیار جان، برای سرنمایه جُستار فکر می‌کنم «دلخواه» برای ideal برابر بهتری باشد.

      اما در آنارشیستم ما پیش‌انگاشت را بر این گذاشته‌ایم که با آدم‌های باهوش‌تر، اخلاقی‌تر و خردگراتر از چیزی که در جهان کنونی
      داریم روبرو هستیم که بدون نیاز به یک نهاد قدرت authoritarian، می‌توانند با یکدیگر در همزیستی سازش‌پذیرانه و مسالمت آمیز زندگی کنند.
      همانگونه که برای نمونه کامپیوترهای ما با پیروی از پروتکل‌های از پیش پذیرفته شده (برای نمونه HTTP) می‌توانند با همه کامپیوترهای
      دیگر روی اینترنت و بدون نیاز به یک «نهاد کنترلگر مرکزی» تراکنش داشته باشند، می‌توان چنین چیزی را برای همکنش‌های آدمی نیز در نگر گرفت.

      در جُستار توانایی‌ها و معایب دیکتاتوری از پیک 32 به بالا درباره آن پیشتر گفتگو شده است.


      همه اینها زیرگردآیه همبودگاه همتا-به-همتا یا Peer-to-Peer society می‌شوند که خود یک ایده نوین است و روی آن گفتمان‌های داغ زیادی داریم:


      همچنین ما پول همتا-به-همتا نیز داریم که هم‌اکنون سیستم آن پیاده‌سازی شده و می‌توانید آن را الکترونیکی خرج کرده و یا آنکه به اسکناس نقد تبدیل کنید:


      این نمونه‌ها، برای نمونه «پول همتا-به-همتا» که بدون نیاز به نظارت یک نهاد کنترل کننده (بانک مرکزی) درست شده‌اند
      و بخوبی نیز کار می‌کند، نشان از کاربستی بودن رویکرد همتا-به-همتایی در زمینه‌های گوناگون اقتصادی و سیاسی می‌دهد.



      همتا-به-همتا - Peer-to-Peer —— پایگانیک - Hierarchical







      * یک سازواره (organism) میتواند نیکسرشت باشد, ولی زمانیکه بزرگتر میشود و به ابرسازواره (super-organism) میدگرد بدسرشت: بنگرید
      به اینکه اگر طرف شما در یک کاری یک آدم باشد بسیار دادگرایانه و ارجمندانه‌تر با شما برخورد میکند تا زمانیکه با یک ابرشرکت بزرگ و سر و کارتان باشد!
      از همینرو کوچکی سازوارگان خواستنی بوده و واباژش مانند یک cap (اندازه) میماند که از بزرگی و جهش یافتن سازواره‌ها پیشگیری میکند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (03-03-2013),undead_knight (03-03-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •