بله پیچیده است، اولا «تناقض» زمانی «ایراد» محسوب میشود که ما تحت گفتمان به خصصی مشغول به گفتگو باشیم، اگرنه برای مثال در درک دیالکتیکی از جهان تناقضآمیختگی بخشیست بدیهی از تجربیات عینی. ثانیا من گمان نمیکنم کارهای فکری سروش الزاما تناقضآمیخته باشند، بیشتر یک ایرادی دارند که آدم نمیتواند دقیقا دستش را بگذارد روی آن، ولی میداند که آنجا هست. آشتی دادن اسلام و مدرنیته، و بعد در مقام بالاتری دموکراسی، خُب بدیهیست که کار دشواری خواهد بود و خصوصا با وجود جناحی که اصلا گفتمان مدرن را به رسمیت نمیشناسد(و دوستان اینجا گویا به کلی وجود آنها را فراموش کردهاند و گمان میکنند تمام مسلمانان به دنبال ماستمالی هستند!)طرف ناگزیر به تناقضگوییهایی در طول کارنامهی کاری عجیب و غریب خود دچار بشود. ولی من اصلا گمان نمیکنم انسجام فکری او به ازهم گسیختگی برخی از منتقدانش همچون فردید باشد، و بالاخره از میان تمام دیگر انواع مسلمانان، گزینهی بهتری محسوب میشود.

















































پاسخ با گفتآورد