سپاسگزارم از سرور انارشی و دیگر دوستان برای نوشتارشان
من هم تا همینجا در اینباره سال ها پیش خوانده بودم.
گرچه آماج سروش توجیه اشتباه های قرآن است ولی پای محمد بدجور در گل میماند.
او ده ها بار واژه ها ی "یسئلونک" و "قل" را بکار برده است .به این چم که از او چیزی
می پرسیدند و او پرگاه میگفت باید چشم براه وحی بمانیم چون پاسخ ندارم.... گاهی هفته ها این کار بدرازا می انجامید. گذشته از"یسئلونک" و "قل" فهوای سخن او هم چنین مینماید که گویا الله دارد به او دیکته میکند.
همه ی این ها ، اگر گفته های سروش را در نگر بگیریم، نشان از دروغگویی و شارلاتان بازی محمد است که در پی فریب بوده است. سروش میگوید محمد همیشه به
منبع وحی وصل بوده ولی محمد با زرنگی وانمود میکرد که اتصالش به وحی نامعلوم
و دست الله است. بنابرین، پذیرفتن نظریه ی سروش برابر با دروعگویی و شارلاتان
بازی محمد است و بنابرین پافشاری بر ان برابر نابودی اسلام میباشد که خبر خوبی است.
نابودی اسلام بایستی از درون باشد که ان ناباوری به اصالت قرآن و صداقت محمد است.