تفاوت وجود دارد، ولی آن اندازه نیست که فکر کنیم با استنتاج به
یقیین میرسیم و با استقرا در شک و گمان به سر میبریم!
خوب شما هنوز نمیگیرید که همین حکم عقلی (خرد) و فلسفه نیز از جهان واقعی و پیرامونمان
گرفته شدهاند و برای فکر کردن به آنها نیز بایستی از ماده واقعی که مغزتان باشد سود ببرید.
دقیقا همینگونه است. منطق با گذر زمان پیش میرود؛ زمانیکه
دادههای دانشیک نمیتوانستند گرد بودن زمین را نشان دهند زمین
منطقا تخت بوده است که خود استدلال دیگری در وابستگی منطق به جهان بیرونی است.
هر آینه، از آنجاییکه منطق تنها یک ریخت (حالت) درست نیز دارد، امروز میتوانیم بدانیم که منطق
پیشینیان نادرست بوده و این امر گردن بودن زمین تقریبا یکبار و برای همیشه بسته شده است. (زمین دیگر تخت نمیشود).
خوب شما دارید به همان پیک نخست من در این جستار نزدیک میشوید که
گفتیم که «آفرینش امری منطقی نیست»، مگر دادههای بیشتری در دست باشد.
این دیگر مشکل خود شما است که فکر کردید ما گفتیم آفرینش «محال منطقی» است.
سپاس از روشنگری. پس زمانی که روشن شد همه چیز با واقعیت وابستگی دارد، در اینکه
«گزارههای منطقی» نیز با واقعیت وابستگی دارند نیز نبایستی دشواریای داشته باشید, که گویا داشتید؟
سپاس از برابرهای خوبی که نام بردید.
اما دشواری شما در اینجاست که فکر میکنید من در جایی گفتهام که
«آفرینش محال منطقی است»، هنگامیکه آنچه من گفتم این بود که
«آفرینش منطقی نیست»، که برای آن استدلال پسینی بسنده میکند.
در این جستار هم دیدیم که خود شما هم به «منطقی نبودن آفرینش» باور دارید و تنها میگویید که اگر بخواهیم
بیانگاریم و فرض کنیم که آفرینش رخ داده بود چه میشد و چه و چه .. که البته کسی مخالف انگاشتن شما نیست.
بایستگی در لذت بخش کردن بحث با شما نمیبینم، هر زمان هم که
احساس کردید چیز بیشتری در این زمینه برای گفتن داشتید جستار را آغاز کنید.
اینها هم که سفسته پرداختن به سخنگو به جای سخن بود و ارزشی نداشت.