• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 35

    جُستار: درمان یا پذیرش خشونت؟!

    Threaded View

    1. #17
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      شما معنای طبیعی را بطرز جالبی عوض کردید و بجایش بحال خودمان رها شویم را آوردید که انگار مثلا فضایی‌ها دارند در کار ما دخالت میکنند وگرنه ما خشونت نداریم !!.
      منظور برداشتن محرک‌های غیرطبیعی‌ست، زمانی ما به راستی با محدودیت منابع روبرو بوده‌ایم و ساختار کنونی جوامع با آن احتیاجات آن دوران تطابق داشته، امروز اما چندین برابر نیاز کُل جمعیت بشر همه نوع منبع در اختیار داریم، برای هر مردی یک زن هست، برای هر شکمی غذا هست، برای هر شخصی امکان ساخت خانه هست، برای حل هر اختلافی امکان چاره‌جویی منهای خشونت هست.. اما چنین نمی‌شود، نه بخاطر «طبیعت» بدوی و بکری که با پیشرفت تمدن ما سر جنگ دارد، بدلیل تمدنی که حاضر نیست به مرحله‌ی بدیهی و طبیعی بعدی پیشرفت خود برسد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      سخن بر سر تستسترون رو من همان پست اول گفتم یک بحث فرعیست که میشود درست یا غلط باشد و من در آن سخنی ندارم حتی در انتظار جامعه و کنترل خشونت برای مصارف جامعه هم سخنی نرفت،تمام بحث من درباره این تجمع دراز مدت سرکوب احساسات است که بر اساس تصور هیدرولیکی قرار است جمع بشود بترکد.من هم میپرسم ایران باید 100 بار با این حساب با خاک یکسان شده باشد در اثر خشم و خشونت.


      منهم مخالف «تجمع» احساسات و یا تشدید آنها بر اثر سرکوب هستم، اصلا کُل ادعای من بر این مبنی استوار است که انسان ناگزیر به تخلیه روانی خود است و اگر از یک روش به هر دلیلی نتوانست، آنرا به روش دیگری تجسد می‌بخشد. اما همچنین بدیهی‌ست که انکار خود خویشتن برای مدتی طولانی می‌تواند به بحران هویت منجر بشود و خود مایه‌ی عذاب جدیدی فراهم بیاورد.

      یک بانویی بود که روانشناسی می‌خواند در این انجمن؟ ای کاش در این بحث شرکت بکنند.
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-26-2013),undead_knight (02-26-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. باید خوشحال شد یا ناراحت؟
      از سوی Anarchy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 33
      واپسین پیک: 09-30-2012, 10:09 AM
    2. کدام ملکه ایران تاثیر بیشتری بر شاه داشت؟
      از سوی sonic در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 02-07-2011, 06:53 PM
    3. شاه اسماعیل بدنبال اتحاد ایران بود یا قدرت؟
      از سوی Russell در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 01-09-2011, 03:27 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •