خب چیزی که مارکس(و با کمی اغماض پیروانش)مطرح کرده،اولین مسئله کپیتال هست،استدلال مطرح شده این هست که نیروی کار سهم واقعیش رو از کپیتال نمیگیره و کپیتالیست با مالکیت کپیتال از نیروی کار سواستفاده میکنه.حال سوال مارکسیستی مسئله اینجا ایجاد می شود. "چرا ایجاد کنندگان اصلی این ارزش نباید در منافع حاصل از آن شریک باشند؟"
یعنی مفهوم ارزش افزوده اینجا مطرح میشه نه مفهوم ارزش خالص.
در نمونه خواننده،اصولا سهمی بین مخاطب و خواننده وجود نداره جون مخاطب "مصرف کننده"هست نه کسی که کار رو انجام میده،اینجا گروه تولید و حتی خود خواننده جز نیروی کار هستند،که بسته به مستقل بودن یا وابسته بودن به یک کمپانی،روابط اقتصادی شکل های متفاوتی داره.
دوما مخاطب ارزش افزوده ای به خواننده نمیده بلکه ارزش مطلق(اقتصادی) کار خواننده به توجه مخاطبه.
در واقع این مفهوم توجه رو اگر گسترده کنیم روی هر رابطه ای که عرضه و تقاضا در اون وجود داره قابل تعمیم هست ولی در یک دیدگاه مارکسیستی(یا حتی کپیتالیستی)مصرف کننده جز نیروی کار حساب نمیشه.