• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 164

    جُستار: صندلی داغ - Ouroboros

    Threaded View

    1. #10
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      خوب امیر گرامی من که سوال زیا دارم بگمونم دونه دونه اونها که بذهنم میاند رو میپرسم.
      1-دیدگاهتان را پیرامون روانشناسی فرگشتی و پدر آن Sociobiology را بیان کرده و توضیح دهید؟ (expand and explain !!)
      پ.ن
      از انجا این پرسش برایم مطرح شد که قبلا چندجا به آن متلک انداختی و یکجا هم بطور خاص ماژولار بودن ذهن را ریشخند کردی و همچنین گفتی از مکتب گولد هستی و از طرف دیگر برخی استدلال‌هایت مثلا در باب همین بحث فمینیسم را نمیشود بدون ارجاع ضمنی به این دیدگاه درک کرد.
      بزرگترین مشکل من با روانشناسی تکاملی آزمایش‌ناپذیری تزهایی‌ست که در آن مطرح می‌شود. ما هیچ راهی برای برسی صحت ادعاهایی که در این رشته می‌شود نداریم و به قولی کاری فراتر از بهم وصل کردن نقطه‌ها در فضایی یکسر تهی نیست.

      یک مشکل دیگری که با این رشته دارم تقدیرباوری ژنتیکی‌ست که در زیست‌شناسی چیزی فراتر از یک بدفهمی ناجور نیست، اما در روانشناسی تکاملی پیشفرض بسیاری تزها قرار می‌گیرد و اینطور وانمود می‌شود که ما طی قرون متمادی به عنوان حاملان فاقد اختیار کنشهایی که به گسترش ژنهایمان انجامیده ظاهر شده‌ایم. این خیلی ساده حقیقت ندارد، یعنی نوعی تقلیل‌گرایی بی‌جاست، قوانین حاکم بر بقای اصلح در طبیعت بسیار ابتدایی و سرمشق‌وار هستند، به نظر می‌رسد انسان تحت آنها فرهنگهایی آفریده که هیچ ربط مستقیمی با خاستگاه خود نداشته‌اند و خیلی زود از آن جدا شده‌اند. این کسانی که ما امروز هستیم تحت تاثیر عناصر بسیار بی شماری قرار داشته‌اند، و تلاش جهت جدا کردن ریشه‌های فرگشتیک آنهم با گمانه‌زنی صرف بسیار بیهوده به نگر می‌رسد.

      به عبارت ساده‌تر، فرگشت ما را تا مرحله‌ی توانایی خلق فرهنگ رسانده و از آن پس تطور ما جنبه‌ای فرهنگی، زبانی و روانی پیدا کرده، و تلاش برای یافتن ریشه‌های چیزی که احتمالا وجود ندارد بیهوده است.

      علاقه‌ی من به گولد بابت روشی‌ست که برای طرح دیدگاه‌های خود پیش می‌کشید و خُب با دیدگاه‌های او پیرامون فرگشت موافقت بیشتری دارم. یک مقاله‌ی خوب برای آشنایی با تفاوت نظری میان دو متفکر این است، که از چهار مورد ذکر شده(یکی دو مورد دیگر هم البته هست)من بجز دومی در تمامی موارد دیگر دیدگاه گولد را درست‌تر می‌یابم.
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (02-22-2013),Russell (02-21-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •