زبان پارسی لهجهای از زبان عربی است بیسواد؟ تاکنون به
گوش شما چیزی به نام زبانشناسی و ریشهیابی واژگان خورده است؟
زبان پارسی نه لهجهای از زبان تازی (عربی) است نه ریشه این دو به یکدیگر میرسد, بلکه از
خانواده زبانهای هندو-اروپایی بوده و در رده زبانهایی مانند آلمانی, انگلیسی و لاتین جای میگیرد.
جدای از آن, اگر تنها اندکی فکر میکردید میتوانستید به روشنی ببینید که زبان پارسی چهار نویسه (حرف)
دارد که عربزبانها با این زبان بنابگفته کاملشان حتی توانایی واگویی و تلفظ آنها را ندارند: پ, ژ, گ و چ
1- درباره شماره نخستین, این از دید شما که همه چیز را جنسیتی میبینید یک سستی است. از دید ما, یکی از
زیباترین ویژگیها و زابهای زبان پارسی همان نداشتن جنسیت است و در حقیقت, این یکی از چیزهایی است
که زبان پارسی را یکتا و منحصر به فرد میکند.
بیشتر زبانها, حتی زبانهایی که از خانواده هندو-اروپایی هستند با گذر زمان جنسیتی شدهاند و
ناکارآمدترین آنها را میتوانید در زبانهای هلندی, آلمانی و فرانسوی ببینید که حتی اشیاء نیز جنسیت پیدا کردهاند.
2- در این باره اندکی حق با شما است, اما آنچه شما نفهمیدهاید این است که هر زبان بنا به مقتضیات زمان
خود واژهسازی میکند. برای نمونه, در زبان پارسی و یا انگلیسی, برای برف تنها یک واژه میباشد, ولی اسکیموها
برای همان بیشتر از چهل واژه دارند که گونههایی مانند "برف نرم", "برف خشک" و .. را در برمیگیرد.
از سوی دیگر, فهمیدن آنکه واژه به چه چیزی اشاره میکند همواره از روی context آن روشن میشود و تاکنون
کسی پیدا نشده است که با دیدن واژه "شیر", نفهمیده باشد که به شیر آشامیدنی اشاره میکند یا شیر جنگل.
3- گفتگو را همینگونه پی بگیرید ما را خوشنودتر میکنید. پس نداشتن کژتابی و سرراست بودن زبان را شما یک کاستی و عیب میدانید؟
4- خودتان فهمیدید چه گفتید؟ زبان پارسی در همین ایران اسلامی تاکنون توانسته خود را در
سبکهای بسیار گوناگونی مانند rap, rock و یا metal جای دهد. اگر نمونههای زیادی از آنها
را نمیتوانید پیدا کنید, اشکال را در زبان نبینید, در حکومت اسلامی ببینید که با موسیقی دشمنی دارد.
5- شگفتا, دبیره و رسمالخط چه پیوندی با زبان دارد؟دبیره کنونی پارسی از اعراب است
و این نویسههای بدردنخور صاد و عین و ... نیز به درد همان زبان عربی مکمول! میخورند.
رایانه:
- رایانه از کارواژه رایانش میآید که به چَم و معنی "شمارش یا حساب و کتاب کردن است".
- computer انگلیسی نیز از compute به همان چَم شمارش و یا حساب کردن میآید.
- rechner آلمانی نیز از همان rechnen و یا شمارش میآید.
- calculer فرانسوی نیز از همان calcul و یا شمارش میآید.
- حتی الحاسوب تازی نیز از همان حساب کردن میآید.
دیگر اینکه شما نمیدانید در زبان پارسی واژهای به نام"رایانش" داریم نیز دشواری و مشکل خودتان است.
درباره اختراع و نوآوریها سخن بسیار میتوان گفت و واژهها را میتوان بدستههای گوناگونی بخش و تقسیم نمود.
برای نمونه, من واژههای جهانی یا international را شایسته بازگردانی نمیبینم. پیتزا یا pizza
نیازی به بازگردانی ندارد. خوب است که یک واژه جایگزین برای آن داشته باشیم, ولی پافشاری در بکار بردن آن چندان سودمند نیست.
از سوی دیگر, در زبان پارسی نیز مانند تورکی که نام بردید, واژهسازی بدون همتافت کردن (ترکیب) شدنی است. واژگانی مانند آرتش (اَرتش امروزی) و یا چَم (معنی) از این دستهاند و زمانهایی پیش میآید که بایستی
دست به این واژهسازی زده و چیز ویژهای درباره آن نیست که بخواهید آنرا نقطه ضعف یا قوت بدانید.