من که سفسته نکردم ! :) نخست یک فرایند راندُم را نشان دادم و سپس
زمانیکه فلش بک زدم و شرایط آغازین را برشمردم دیدیم که چنین نیست ،
بساکه در ظاهر راندم بود ، مانند "اختیار" ؛ سپس این فرایند را به فرایندهای
کلانجهان (و آن هم نه ریزجهان) واگستراندم ؛
اگر هم شما دنبال ابطالپذیری میگردید باید بگویم که نه ، انگارهی من هرگز
ابطالپذیر نخواهد بود !
عدم قطعیت هایزنبرگ و عدم قطعیت کنونی کوانتومی باز به مرزمندی
دانش ما به وضعیت نخستین برمیگردد و نه تنها به هنود (اثر) نگرنده که
در گفتمان هایزنبرگ به میان بود ؛ یعنی در ریزجهان دست ما برای
پیش بینی بسته است ، پس جهان فراشماری خودبخود پوچ میشود ؛
در پاسخ به راسل گرامی هم فردید من از متغیر نهانی در آزمایش بل نبود
و آماج من خود عدم قطعیت بود ؛ اینجا چندین جُستار باهم درآمیخته
شده ؛ این گفتمان دقیقاً به Clockwork Universe برمیگردد و نه تنها
به "اختیار" ؛ بگذارید از ریزجهان بیرون بیاییم و دیرتر بیشتر بدان بپردازیم ؛
اکنون تنها پیرامون «اختیار» گفتگو میکنیم !
میدانیم که مغز ما یک توروارهی نورونی است که از یک بردار اندرآی بوسیلهی
پردازش و ماتریکس نورونی مغز ، یک بُرونشد در اختیارمان مینهد ؛ چیزی همسان
با "تایع ریاضیاتی" که کاربر محمد نخست گفت ؛ با این دگرسانی که تابع ما
یک تایع پیچیده با دگرنده های (متغیرهای) پرگونه است !
رفتار هومن در فرایندهای پایه ای تا تراز بالایی پیش بینی پذیر است ؛ برای نمونه
هنگامیکه من گرسنه از بیرون به خانه بیایم با گمان بالایی نخستین رفتار من
غذا خوردن خواهد بود ! (یک برنامه ی پایه ای ژنتیک در تابع مغزی پردازش شده و
یک بُرونشد به ما داده است) ولی زمانیکه شمار بردارهای اندرآی (درونشدها) از
مرزی فراتر رود ، رفتار من پیش بینی پذیر نخواهد بود ولی باز تابع مغزی با در نگر
گرفتن درونشدها همان برونشدی را پیش رویم مینهد که در گاه گرسنگی گذاشته
بود ؛ یعنی تنها چیزی که این میان دگریسته شمار درونشد هاست و نه کارکرد تابع ؛
با بیشتر شدن و پیچیدهتر شدن درونشدها به همان برخ رفتارهای ما پیچیده خواهد
بود و تنها "گمان" میکنیم که با اختیار و فرگزین آزاد کار و کنش میکنیم ؛
بر اینپایه اگر راسل به پنج سال پیش بازگردد ، همان راسلی خواهد شد که اکنون
هست ! در ریزجهان و پس از مهبانگ که سامکینگ گفت گفتمان پیچیدهتر میشود ؛
برای همین بازهی زمانی را تنها به 5 سال واپس کشیدم !