To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Russell (02-13-2013)
موقعی که داشتم پست های اخیر دوستان رو میدیدم راستش احساس کردم بعضی چیزهاشون حسابی توانایی تبدییل شدن به طنز رو دارند!بنابراین بخش هایی از نطرات دوستان رو طوری که خودم میبینمشون میزارم:))پیشاپیش عذر میخوام اگر یکطرفست:)این "ما" رو هم کسی به خودش نگیره(البته بعضی جاهاش تیکه ها کاملا عمدی بوده:)) ) به زودی بخش های مستند و جدی هم میاد:)
ما از اتهامات دروغین در دادگاه ها، قوانین تبعیض مثبت به نفع زنان(و کلا قوانینی که به نسبت از زنان و مردان به خوبی حمایت میکنه) و فرهنگ و جامعه ای که 150 سال فعالیش فمنیستی توش شده و آمار هایی حرف می زنیم که مربوط به غربه و بعد اون رو با کشوری مثل ایران مقایسه میکنیم و وضعیت فلاکت بار مردان(و نه فلاکت بار مردم!)،ختنه شدن، سربازی اجباری(که در خیلی از این کشورهای غربی نیست) و قوانین که مردها رو برده میکنه! مثل حق طلاق، نگه داری بچه بعد از 7 سالگی، حق سکس(تمکین!) و کنترل همه جانبه روی زندگی زن به همراه مهریه و نفقه( که راه دررو زیاد داره، کسی بلد نیست به راحتی میشه روشنش کرد!) که به همراه فرهنگی که تحقیر کننده مردان هست!
کی گفته خانه داری،بچه داری، آشپزی و ... جز نقش های جنسیتی هستند؟! زنی تا به حال به خاطر بلد نبودن اینها تحقیر شده یا زنانگیش زیر سوال رفته؟!اصلا همچین چیزی داریم؟!:)))
حق رای نه به دلیل شهروند بودن(فارق از نژاد، جنسیت و...) به افراد داده میشه،حالا اگر نخوایم نژادپرست باشیم باید گفت بر اساس کشف جدید ما حق رای افتخاری هست که به مردان داده شده تا از مردن و جنگیدنشون قدردانی بشه یا در نگاه بدبینانه دستمزدشونه برای این همه سال کشتار و کشته شدن برای حکومت!:))
تحصیل رو هم که اصلا اسمشو نبر،این همه سال شکنجه در سیستم آموزشی، فراگیری دانش و علوم به دردنخور رو برای چی اصلا باید به زنان میدادیم:))زنان باید توی خونه میموندند و به زندگی انگل وارشون! ادامه میدادند:))
ما میگیم که 99 درصد مردان در زندگی خودشون و در درآمد خودشون در گذشته هیچ نقشی نداشتند و فقط چند قرنی هست که وضعشون بهتر شده و این نشون میده زنانی که کلی کنترل روی این هیچی! داشتند از این وضع راضی بودند و اگر نبودند چرا سابقه جنبش های فمنیسی اینقدر کمه:)اصلا ربطی نداره که کل سابقه رنسانس و آگاهی بخش زیادی از مردها خودش به زحمت به چند قرن میرسه :))
حق کار کردن هم هرچند بردگی مرد هست ولی به هر حال برای دادن این حق برده شدن به زنان باید اونها هم یک سری از حقوق ما رو پس بدند:))
از اینها گذشته زنان مردان رو مجبور کرده بودند و میکنند که بیرون از خونه کار کنند ولی در عوض با کمال میل و بدون فشار مردان،زنان خودشون کار نکردن، رای ندادن، تحصیل نکردن و ... رو انتخاب کرده بودند،نه وجدانتون رو قاضی کنید، اینها از نمونه های مردسالاریه؟!:))
اینکه زنان بیرون از خونه کار میکنند هم باز به میل خودشون نیست و...نه صبر کن هست!:))نیروهای اقتصادی زنان رو برخلاف میل خودشون از خونه ها بیرون کشیدند و به زور سرکار نگهشون داشتند(برخلاف مردان که به خاطر توطئه جهانی زنان بیرون از خونه کار میکنند!)با این حال بعد از گذشت مدتی و بی نیاز شدن از این نیروی کار(منبع!؟حرف نباشه:)) ) زنان فقط به خاطر جاذبه های جنسی بیرون از خونه نگه داشته شدند!:)) (البته باید دید عمیقی داشت تا بفهمیم مثلا پرستاری،کارمند غیر منشی بودن! و... هم چقدر سکسی هستند:)) )
و به این خاطر که پول روسای کمپانی ها در نهایت به زنانشون میرسه!بنابراین عده ای از زنان هستند که باقی زنان رو سرکار نگه داشتند،اونم به عنوان سکس آبجکت:))
راستی این بهونه رو شنیدید که میگن بزرگ کردن نوزاد و مراقبت 24 ساعته ازش کار سختیه؟!بعد دو سه سالگی هم که عین گیاهان خودرو میمونه خودش رشد میکنه مادر لازم نداره که،تازه بچه خودشه دوسش داره، از خداشم باشه اجازه میدیم اینقدر انگل وار زندگی کنه!:))اگر یک غریبه میخواست بزرگشون کنه اینقدر هزینه برنمیداشت!:)) (راستی یه نگاه به نرخ پرستار بچه بندازیم بد نیست)
در ضمن جنگ ها رو مردان شروع نمی کردند بلکه عوامل فقر و بدبختی و افزایش جمعیت دلیل جنگ بوده و ثروتمند شدن کشورهای متجاوز نشون دهنده این نیست که زیاده خواهی از نیاز مهم تر بود،اصلا ثروتمند شدن با جنگ نشون دهنده زیادی خواهیه؟!بابا این کشورها نیاز داشتند مثل هر دزد دیگه:)) سربازی گیری مردها هم نه به خاطر قوی تر بودن جنس مرد، بلکه به خاطر فرهنگ زن سالار و مردستیزی بوده که اختراع زن هاست:))
زنان در رفاه خوبی بسر می برند(و از گدشته ها در این وضعیت بودند) و بدون کارکردن به صورت انگل وار از دسترنج مردان استفاده میکنند و هزینه های خوراک،پوشاک،مسکن و... خانوار به ناچیزه و بچه ها و خود مرد سهم کمی دارند و زنان کلی با این پول های بادآورده حال میکنند!
تازه اینکه خاله من پولاشو با شوهرش قسمت نمیکنه نشون دهنده اینه که زن های شاغل کلا پولشون رو برای خودشون نگه میدارند!:))
آخ تقسیم بندی زن ها رو یادم رفت، زن ها یا تنگ هستند، یا لاشی یا در بهترین حالت انگل کم خطر،البته استثناهایی هم دارند که درست و حسابیند:))در عوض مردها برده های بدبخت سیستم و زن ها هستند،همه هم از دم فرشته هستند اگه فرشته نباشند حداقل آدمند:))
راستی حرف از دانشنما و فرقه گرایی و حرف غیر علمی شد، حرف چرتی! از برتراند راسل یادم اومد که از پژوهش های زیادی حرف میزد که در طول عمرش دیده بود که میخواستند اثبات کنند زن ها احمق تر از مردها هستند!هرچند به نطر من اینها هم از نمونه های دیدگاه مردسالارنه نیست:)) (کتاب منبع: دیدگاه علمی)
نتیجه میگیریم ایها ناس، اگر لطف کنیم و نگیم مردان تحت ستم و سلطه زنان هستند میشه با اطمینان گفت اصلا چیزی به نام مردسالاری در جهان و در کل تاریخ (مخوصا قرون اخیر) وجود نداشته و در بهترین حالت سیستم و جامعه نسبت به همه به طور مساوی ستمگر بوده:)))
البته ما برای این نتیجه(و بسیاری نتایج دیگه) نیازی به هیچ آمار یا منبع معتبری نداریم و مشاهدات شخصیمون(البته اگر ذهنی نباشه:)) ) براحتی اثبات کننده این موضوع هست.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
به نظرم زاویه دید را تغییر بدهیم موضوع فرق میكنه ابتدا باید وضعیت افراد درنقشی كه در مناسبات تولیدی ایفا میكنند را مدنظر قرار داد وتغییرات وتقسیم كارها كه نتیجه همین مناسبات است را مروركرد !
بعد از مرحله جمه اوری خوراك .به سمت تولید خوراك كشاورزی جایگاه ویژه زن دست خوش تغییرات شد واولین تقسیم كار اجتماعی درجامعه صورت گرفت وزنان به خانه عزیمت كردند ومردان نیز كار بیرون را عهده دار شدند
دراین تقسیم كار درقبال كار زنان مزدی پرداخت نشده ودرنتیجه تاثیر مستقیم در تولید نداشت تا اینكه غول بورژوازی توانست سنت شكنی كند وبرای استثمار نیروی كار زنان نیز برنامه ریخت برعكس ظاهر قضیه آزادی زن وبلاف تصور زن سوای اینكه عهده دار نقش تولیدی وكار اجتماعی شد اما عموما وظایف خانه داری ، زایمان وبچه داری را نیز همزمان عهده دار شده است
این تقسیم نابرابر كار نتیجه این نابسامان وضعیت اجتماعی كل جامعه است وهركس درجایگاه واقعی خود درحد توان قرار ندارد ودرعین حال هركس باتوجه به حجم كار ش از دستمزد واقعی بهره مند شود ونیز جایگاه اجتماعی وی درست تعریف شود
آندد نایت جالبیش این هست که همه هم طرفدار مزخرفات امیر هستن و فرت و فرت براش پسندو لایک میزنن. حتی همون دخترا. منم که دارم گلوی خودمو پاره میکنم که این خزعبلات شما واقعی نیست و نمود خارجی نداره از طرف بقیه متهم به فمنیست افراطی بودن و زیاده خواهی میشم.
کلا من متوجه شدم ایرانیا متاسفانه از فکرشون یه ذره استفاده نمیکنن. حداقل سعی نمیکنن حتی یه ذره واقعیتهای اطرافشون رو درک کنن. ذهنشون آکبنده. تو این تالار هم فقط نگاه میکنن کی کلمات قلمبه سلمبه استفاده میکنه تا بشن مریدش. خیلی به محتویات کلام اهمیتی نمیدن. متوجه شدم تعدادی از دوستان اینجا فقط ادعا هستن و میزان سوادشون نسبت به ادعاشون بسیار ناچیزه و بسیاری اطلاعاتشون هم به کلی غلطه. البته این چیزا رو خیلی وقته فهمیدم ولی گفتم الان شاید موقعیت خوبی باشه برای بروز دادنش.![]()
Soheil (02-16-2013)
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
گویا ایشان علاوه بر ناتوانی پاسخگویی و دفاع از مدعیات خود، توان رعایت ادب را هم از دست داده اند
-------------------------------------------------
بد نیست بگویم که بله، حتی یک صدم فشار بار زندگی در ایران ، آنطور که مردان ایرانی آنرا به دوش میکشند، زنان تحمل نمیکنند. و این شرایط هر روز بیشتر به ضرر مردان میشود.اینجا ما به دنبال این نیستیم که چه کسی مسئول این شرایط است .
داریوش وقتی پستای منو نخوندی بیجهت نیا حمله کن. من توان پاسخگوی دارم از چرندیات امیر خیلی منطقی تر هستن. کسی هم نگفته مردان نشستن توطئه کردن که زنان و استثمار کنن که راسل از ابتدای شروع کار فروم در سال 2010 هی اینو تکرار میکنه. هر چی هم بهش میگی انگار به دیوار گفتی.
شرایط زندگی تا یک قرن اخیر زنان رو به استثمار مردان درآورده. حالا به هر دلیل. و زنان دیگه نمیخوان مایملک و جنس دوم باشن. آیا این غیرمنطقی یا زیاده خواهی محسوب میشه؟ زنان میخوان شرایط برابر اجتماعی اقتصادی مدنی و... وجود داشته باشه. نمیخوان مردان به قول خودشون زیادی به خودشون زحمت بدن و خودشون رو زودتر نفله کنن. میگن ما راضی به زحمتتون نیستیم که به خاطر ما خودتون رو به کشتن بدید .فقط رضایت بدید که حقوق و شرایط برابر داشته باشیم. ما هم میخوایم مثل شما رنج و بدبختی و سختی رو متحمل بشیم شما چرا مانعید؟
حالا باز راسل میاد میگه توطئه دسته جمعی مردان برای استثمار زنان دروغی بیش نیست.![]()
شما حوتان نمیدانید گویا فمینیسم چیست و حاوی چه میزان ادعاهای شکمی درباره ساز وکار جامعه است از جمله توطئه مردان (استثمار آگاهانه زنان توسط مردان) یک بخش مهم آنست.جالبترین قسمت ماجراها هم اینست که فمینیستها اکثرا خودشان نظرات خود زنان را قبول ندارند و به زور نمایندگی آنها را بر عهده گرفته اند.بعبارت دیگر برای نجات زنان و "هویت بسرقت رفتشان توسط مردان !!" فمینیستها (اکثرشان) هویت و شخصیت زورکی از تئوریهای فوق دانشیک خود برای زنان تعریف میکنند و میخواهند به آنها زورچپان کنند تحت نام دفاع از حقوق زنان.
پ.ن:این گریه و فحش و حمله شخصی و جیغ و داد نمیدانم چیست.خودتان را کنترل کنید.برای من کوچکترین اهمیتی ندارد این حمله ها و یا اینکه اصلا درباره من چه فکر میشود.اینرا برای این میگویم که خودتان را اذیت نکنید بیخود !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
مثل اینکه شما برداشت اشتباهی دارید از فمنیستم. فمنیستم ادعا نمیکنه مردان در طول تاریخ به عمد و در طی یک توطئه دسته جمعی زنان رو سطح پایین نگه داشتن . روند تاریخی نقش زنان و مردان به سمت مردسالاری پیش رفته حالا روند طبیعی تکامل بشر یا ناتوانی انسانها در تقسیم وظایف برابر زن و مرد و یا هر چیز دیگه دلیلش بوده چیزی که مبرهن هست انسان به مرحله ای از تکامل رسیده که دیگه نیازی به نقش حمایتی مردان و زندگی برده وار زنان در قبال این حمایت مردان نیست. و هر چند امروزه شرایط زندگی عوض شده و زنان هم به مرحله ای رسیدن که توان انجام کارها مثل مردان رو دارن و میتونن خیلی خوب از پس کارهایی که تا امروز مردانه بودن هم بربیان و دیگه نمیخوان مثل قبل برده وار زندگی کنن ولی این مردان هستن که هنوز اینبار آگاهانه سعی میکنن که مانعشون بشن و هنوز خواهان این هستن که زنان رو در کنترل خودشون نگه دارن. شاید در غرب مردان پذیرفته باشن و زنان رو به عنوان جنسیتی برابر با خودشون بپذیرن ولی در بسیاری جوامع از جمله کشور ما هنوز این امر برآورده نشده و زن همچنان طفیلی محسوب میشه هر چند بسیاری از زنان معترض هستن و خواهان تغییر و حقوق برابر. و این مردان هستن که آگاهانه هنوز میخوان زنان رو در گوشه خانه نگه دارند.
امیدوارم درک کرده باشید مفهوم حرفام رو. در ضمن من گریه و جیغ و داد راه ننداختم. نظرمو گفتم. چظور حمله های شخصی خودتون به چشمتون نمیاد یکی که واقعیت رو در موردتون میگه خیلی بهتون برمیخوره؟ در ضمن کلا من کجا اسم تو رو آوردم. من اگه حمله شخصی کردم به امیر کردم شما وکیل وصی امیر هستی؟
مفهوم فمنیست هم برو از تو ویکی پدیای فارسی به زبان شیرین فارسی بخون شاید یه چیزی دستگیرت شد.
فمینیسم - WiKi
viviyan (02-19-2013)
شما ، طرفهای گفتگو و کسانی چون من را که به هردلیل از سخنان طرف مقابل شما حمایت و تشکر کرده است، مورد حمله ی شخصی کرده قرار داده و ادب را زیر پا گذاشتید؛ و همه ی اینها نشان از بی تجربگی شما در حضور در جمعی اینچنینی دارد ؛ وگرنه میدانستید که با چنین کارهایی صرفا خود را در معرض ریشخندهای جمع قرار میدهید . بگذریم از اینکه سخنانتان هم به طور مشخص چیزی جز جیغ و داد های زن پرستانه و مردستیزانه تهی از معنا نیستند و شرایط را طوری تصویر میکنید که گویا شخصی در حال توصیف سرزمینی خارج از کهکشان راه شیری است! و شما در جمع دوستانتان میتوانید اینها را برای هم تعریف کنید و مجلس روضه خوانی راه بیندازید، اما در اینجا به چیزی بیش از اینها نیاز دارید.
پ.ن 1:
برای قضاوت در مورد یک جنبش از جمله فمنیسم، من کمترین ارزشی برای مانیفست ها قائل نیستم و صرفا به عملکردها نگاه میکنم و هر رفتاری که بطور میانگین در آن جنبش فراگیر باشد، به حساب آن جنبش میگذرام و شاخصی از آن خواهد بود .در این مورد حتی حق دارم عملکرد بخش حداکثریِ هموندانِ آن جنبش را هم به حساب آن جنبش بگذارم.در غیر اینصورت، هم اکنون باید به دنبال مسیحیت ناب انجیلی باشیم! و به طور خاص در مورد جنبش فمینیسم بد نیست این نقل قول را از نیچه اینجا داشته باشیم(هوشمندان میدانند که من چرا این را نقل میکنم):
"در حال نفرت، زنان خطرناک تر از مردان هستند، به خصوص اینکه هیچ توجهی به رعایت انصاف در آن احساس خصمانه نمیتواند مانع آنان شود و حس نفرت آنان تا بی نهایت بی هیچ مانعی برانگیخته خواهد شد و چون در این کار مهارت دارند ، زخم ها را (که هر انسانی دارد) می یابند و حمله به آنجا میکنند.اینچنین عقل بسیار برنده ی آنها بهترین خدمت را انجام میدهد، در حالی که مردان با مشاهده ی زخم ها پاپس میکشند و اغلب بزرگوار و آشتی پذیر هستند."
پ.ن2:
بخش قالب جنبش فیمینسم چیزی نیست جز فرو کردن حق و حقوق غالبا نوساخته، غیرقابل تشخیص و غیرقابل تعیین (از نظر حوزه) به چشم مردان، و تحمیل آنها به هر قیمتی از قبیل زیر پا گذاشتن و یا بی اعتنایی به حقوق مشروع مردان! یعنی اینجا ما صرفا با گروهی "نق زن" طرف هستیم که نه به دنبال راهکار بلکه به دنبال گردنی برای انداختن بار کاستی های خودشان رویش هستند.به محاکمه کشیدن مردان ، آنهم برای سنتی پی آمده از هزاره ها ( که آنهم تاکنون هم چندان بمخالف منافع زنان نبوده) بی شرمانه ترین بهانه ای است که میتوان برای آن جنبشی براه انداخت.(بازنگویید که در فلان کاغذپاره ی فمنیسم چنین نیامده است).من براستی در آرزوی جنبشی اصیل هستم که به دنبال بازتعریف و بازنشانی نقش های شایسته زنها در کنار مردها باشد نه چنین چیزی که صرفا آه و ناله و یا انتقام جویی و کینه ورزی باشد. اگر چه حتی همین جنبش فمینیسم هم میتواند دستاوردهایی داشته باشد، اما در دراز مدت معکوس میشود.چنین است که میبینید اکثرآ زنان بالای سنین میان سالی به این جنبش گرایش دارند!!!
پ.ن3:
ولی جداً بد نیست زنان به هوشمندی خود بنازند! آنان دقیقا خود را معترض چیزی نشان میدهند که در هزاره ها از آن سودها برده اند.زنان با تظاهر به زیردست بودن، برتری و حاکمیت خویش را تضمین میکنند. حتی نگهداری از کودکان را در اصل با هوشمندی بهانه ای ساخته اند تا در حد امکان از کار دوری کنند.حتی اگر هم کار کنند ، بازهم خیلی خوب میدانند که از کاری کوچک چون خانه داری، چنان سروصدایی برپاکنند که مردان بنابر عادت، ارزش خدمت آنانرا ده برابر درنظر آورند!
اگر این خدمتِ خواسته یا ناخواسته ی هزاران ساله ی مردان، هم اکنون محل اعتراض زنان است و براستی به دنبال شرایط برابر هستند، بفرمایند، این گوی و این میدان.وگرنه ما از هزار زوج هم یکی ندیدیم که مرد در خانه بنشیند و زن بیرون کار کند.و هتا در صورت چنین اتفاقی، بدا به حال آن مرد.چرا که احتمالا همه ی خانواده، اهل محل و فامیل به دنبال این هستند که آیا او خایه دارد یا خیر . و عوضش همین سنت مردسالارانه هزار ساله به مرد امروزی فهمانده که باید به خود افتخار کند که زنش در خانه میخسبد و خود هر روز به معنای واقعی کلمه "پاره" میشود تا زنش بتواند در انتهای ماه سرویس طلایش را عوض کند و پوزِ زنِ ناصر آقا را بزند؛ و دقیقا همین جاست که باید نفرین و لعنت فرستاد به مردان ستمگرِ ظالمِ بیشرمِ زن ستیز!
پ.ن4:
احساس میکنم در این بحث در نهایت به دشنامهایی چون ایکبیری و نکبت و همچنین به برخوردهایی چون پرتاب لنگه کفش برمیخوریم . و روحیات من یکی به من اجازه نمیدهد در یک جنگ روانی کودکانه شرکت کنم.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)