• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 3 از 39 نخستیننخستین 12345678910111213141516171819202122 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 21 به 30 از 517

    جُستار: گفتگو پیرامون فمینیسم

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 18,439, Level: 86
      Level completed: 18%, Points required for next Level: 411
      Overall activity: 12.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خوشحال
       
      Nevermore آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2012
      نوشته ها
      919
      جُستارها
      5
      امتیازها
      18,439
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,461
      از ایشان 2,490 بار در 877 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      35 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی shirin نمایش پست ها
      امیر اگه شریک جنسیت خودارضایی میکرد شاید مهمترین دلیلش این باشه که تو قادر نیستی اونو ارضا کنی پس به جای خیانت دونستن رفتار اون بهتره رفتار خودتو اصلاح کنی.
      این سخن شما سراسر نادرست است و خود ارضایی پیوندی به ارضا شدن در رابطه ی جنسی ندارد.بسیاری از پزشکان این عمل را توصیه میکنند چرا که خود ارضایی میتواند به یک سکس عالی بیانجامد چون که شما درمی یابید که چگونه از بدنتان لذت ببرید.خود من با اینکه سکس برایم لذت بسیاری دارد اما هیچ گاه از لذت جلق نمی گذرم. به دید من این مشکل لذت نبردن بسیاری از بانوان از سکس هم به دلیل اینست که بسیاری از زنان اساسا نمی دانند که از سکس چه میخواهند.

    2. #2
      سرنویسنده یکم
      Points: 20,328, Level: 89
      Level completed: 96%, Points required for next Level: 22
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      shirin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,006
      جُستارها
      9
      امتیازها
      20,328
      رنک
      89
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,097
      از ایشان 2,534 بار در 930 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      6 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      فمنیستها در باره روابط بین زن و مرد حرف میزنن.نه ارتباط مرد با محیط. یا اجتماع یا طبیعت. در هر صورت یعنی میخوای منکر این بشی که تو یه خانواده مرد همه کاره و تصمیم گیرنده و جنس برتر و تعیین کننده نوع زندگی زن بوده؟حتی مردان خانواده برای آینده دخترانشون هم تصمیم میگرفتن. یعنی حتی همون انتخاب جنسی که میگی زن میتونه قبول کنه یا نه هم توسط پدر یا برادران بله یا نه گفته میشده. شما معتقدی چون محیط به اندازه کافی علیه مرد هست و زن فقط تو خونه نشسته و هیچ خطری تهدیدش نمیکنه در نتیجه باید راضی باشه که مرد سلطه گر باشه و براش تعیین تکلیف کنه. گروهای فمنیستی تاریخچه شون به صد سال هم نمیرسه. یعنی از وقتی که انسانها به مرحله ای رسیدن که دیگه احتیاج نیست مرد مراقب زن باشه و زنان این توانایی رو در خودشون میبنن که پا به پای مردان کارهای سخت انجام بدن و حتی تو جبهه جنگ بجنگن. در نتیجه نیازی نیست که نقش سلطه گری مردان ادامه پیدا کنه و یا همچنان مردان اصرار داشته باشن که. خودشون نان آور باشن و تمام فعالیتهای اجتماعی به خودشون اختصاص داده بشه. منظور من از اشکال داشتن رفتار تو صرفا تو مرد نبودی. اگه یه زن هم شوهرش خودارضایی کنه همینو بهش میگفتم. در هر صورت خودارضایی کردن برای وقتی هست که شخص کمبود جنس مخالف حس کنه. دختری که یه مرد بتونه ارضاش کنه هیچوقت دست یه خود ارضایی نمیزنه.حتی اگه در دوران مجردیش همیشه خودارضایی میکرده.

    3. یک کاربر برای این پست سودمند از shirin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Angela (02-09-2013)

    4. #3
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      برای زنان اینگونه نیست.
      منبع؟:)
      در تمامی فرهنگ‌های جهان یک «مناسک گذر» برای مردان وجود دارد، که طی آن با انجام/اخذ یکسری افعال و اصول بسیار پیچیده و نمادین‌شده، تعلق و پایبندی خود را به جامعه‌ی مورد نظر خود اعلام می‌کنند، و پس از سالها تلاش و سرسپردگی ِ مطلق به آن آرمان‌ها، تبدیل به «مرد» می‌شوند. زنان اما زن به دنیا می‌آیند
      پرتکل های مردانگی رو که خودت از حفظی و نیازی به یادآوری هم نیست ولی چند تا از نقش های جنسیتی زن رو میگم شاید کمی نظرت عوض شد:)فقط اضافه کنم که اگر چیزی طبیعی هسست دلیلی نیست که نقش جنسی معادلش هم درست باشه.
      اینها رو از جوامع سنتی تر باز باید بیارم چون جوامع مدرن در بعضی موارد(باز هم نه همشون)تغییراتی داشتند.

      احساساتی بودن، وابستگی، ضعیف بودن و گاهی حتی ترسو بودن!(که همه اینها از دم در مردان ویژگی منفی تلقی میشند)
      تمایل به ازدواج(مردها اگر به ازدواج تمایل نداشته باشند تحت فشار خیلی کمتری هستند) و یادگیری اصول خانه داری(که حتی با وجود شاغل بودن وطیفه اصلی زن خانه داری و پرورش بچه حساب میشه)
      خانومانه رفتار کردن!(که مثلا تفریح به شکل مردان، رقابت پذیر بودن و یک سری خصوصیات دیگه)
      زنان اما زن به دنیا می‌آیند و هرچه مناسک احتمالی هم برای پذیرفتن آنها در جامعه وجود دارد در نهایت به سود خود آنهاست.
      آها!اون وقت سودش رو چجور تعیین میکنی؟:)متوجه هستی که در این مورد دیگه فرگشتیک حرف نمیزنیم که انتقال ژن و... اهمیتی داشته باشه،ما در مورد فرد حرف میزنیم.
      وقتی یک فرد خوداگاه در میون هست سودش چیزی هست که خودش میخواد،مگرنه از این نمونه های زوری بردن به بهشت میشه!:))
      مثل حجاب، که به سمبولیزه کردن موجودیت جنسی زن و تخفیف ِ بسیار شدید رقابت جنسی میان ماده‌ها و تشدید آن میان نرها می‌انجامد.
      این رو از کجا درآوردی؟:))واقعا هیچ پژوهش معتبری هم در این زمینه تا حالا ندیدم که تائید کنه پوشش در این مورد تاثیر داره اگر چیزی هست به منم بگو.
      ماده ها اصولا رقابت جنسیون کمه،نیازی به چیزهایی مثل حجاب ندارند:))در طبیعت مثلا طاووس نر زیبا تره ولی نیازی به پوشوندن طاووس های ماده نیست چون زشت و بد ترکیبند و ماده ها ریسک پذیر نیستند:)
      اگر ما میبینیم در دوران مدرن زن ها اینقدر به خودشون میرسند به خاطر میم هایی هست که وجود داره، حتی به همین خاطر هست که میگم مردها خوشگل تر از زن ها هستند:))

      هیچ طبیعی نیست، فمینیسم این ایده‌ی شگفت و نادرست را مطرح می‌کند که تنها با پرداختن به مشکلات و دشواری‌ها و مصائب یک جنسیت، می‌توان تضادها و نابرابری‌های جنسیتی را برطرف کرد. که بطور عینی یعنی پدید آمدن نابرابری در جهتی مخالف(و خودابطال‌گری در بازه‌ی زمانی مشخص)، و بطور ضمنی یعنی «زنان مشکل دارند و مردان مشکل هستند».
      این رو هم باز نمیدونم چطور بهش رسیدی:))
      مثلا فعال حقوق همجنس گرایان اگر به نقض حقوق دگرجنس گرایان نپردازه باعث ایجاد نابرابری میشه!:))
      یک فعال فمنیست ممکنه باور داشته باشه کفه نابرابری ها به سمت زنان سنگین تره،خب پس ارجح میدونه به مسائل زنان بپردازه.
      شاید اسم فمنیسم در جا انداختن این ایده که جنبش به سود زنان(و نه برابری زنان) هست موثر بوده باشه:)در واقع نسبت غیر واقعی به فمنیسم دادی حداقل با تعریف بریتانیکا:

      Social movement that seeks equal rights for women.

      وقتی فمنیسم هدفش رو حقوق برابر تعریف میکنه تنها در حالتی میتونه به نابرابری منجر بشه که فمنیسم نباشه! :)
      در واقع با این تعریف میشه گفت هر فعالی که برای دفاع از حقوق گروهی فعالیت میکنه باید از حقوق همه گروه های دیگه هم دفاع کنه مگرنه منجر به نابرابری میشه!(که اصلا ایده کارکردی نیست،چون زمان و توان اشخاص محدوده)
      یک جورهایی سفسطه نیروانا هست،یعنی مطرح کردن راه حل های ایده آل ولی انجام نشدنی در برابر راه حل های کارکردی.
      چند مغلطه‌ی فمینیستی در این چند خط نوشته به چشم می‌خورد.
      کارگاه ساخت مغلطه رو هم داری انگار،مغلطه فمنیستی:))
      اول آنکه هیچ کجا قدرتی مستقل از مسئولیت در هیچ کجای تاریخ به مردان داده نشده. هرجا به من حق اداره‌ی زندگی یک زن را داده‌اند، مسئولیت دفاع از جان و مال و امنیت و ژن‌های او در برابر مردان کم‌کیفیت‌تر را هم داده‌اند.
      من هم گفتم که بهای مالکیت زن رو میپردازند مغلطش کجا بود:)
      همین امروز که زنان را به زور وارد کارزار اقتصادی و علمی و اجتماعی کرده‌اند و ادعای «قدرتمند» کردن آنها را می‌کنند،
      یعنی الان زنان خودشون نمیخواند در این فرایندها باشند و ترجیه میدند توی خونه بمونند و سیستم به زور از خونه کشیدشون بیرون؟!(دنبال گزینه دیگه ای هم بودم ولی دیدم جایگزینش فقط خونه داریه)بدبختانه نه استدلال قانع کننده در این مورد دیدم نه اینکه پژوهشی گذاشتی تا حداقل روی ناباوری من مرهم بزاره:))
      شما به عنوان یک مرد در هرکجای دنیا، با هر زنی که باشید، فارغ از شرایط و موقعیات، در صورت مورد حمله قرار گرفتن او تمامی ارزشها و ضدارزشهای موجود شما را موظف به دفاع از او می‌داند.
      همچنان so what :))
      این مورد واقعا حاد نیست!که بگیم چه ستم بزرگی در حق مردان شده:)
      به نظر من این دیدگاه اگر همین مورد رو در مورد یک مرد ضعیف تر داشته باشه قابل پذیرشه،در غیر این صورت هم یک باور اشتباه ولی کم خطره.
      از نظر عینی و تاریخی هم می‌بینیم که «کنترل» مورد ادعای شما به سود زنان(=تداوم بقای آنها)و به زیان مردان(=مردن فله‌ای اکثریت بزرگی از آنها)تمام شده. شاخص تناسب میان مسئولیت و قدرت در «زن‌ستیزترین سیستم‌ها» هم به سود زنان و به زیان مردان بوده.
      اشتباهت در این مقایسه ها اینه که معیارت گاهی ژنتیکی و زیستیه در حالی که مقایست در مورد آزادی و مفاهیم ذهنی دیگست.
      در مورد بقای ژن که سودبری یکسانه.در مورد بقای شخص من مسئله آزادی رو مطرح میکنم،اگر به کسی آزادی(و گاهی هم آگاهی) ندی و بعد تعیین کنی که بله خیلی هم به سودش بوده تو داری در جایگاه اون تصمیم گیری میکنی!:)

      پیشتر هم طرح کردیم و پاسخی نگرفت که به دنیا آوردن و مراقبت و نگهداری و ماندن در خانه کنار بچه‌هایتان «بار سنگین و کمرشکنی که مردسالاری بر گرده‌ی نحیف زنان گذاشته» نیست که کسی بخواهد بابت آن به شما دستمزدی بدهد،
      «امتیازی»ست که به شما امکان سپری کردن وقتتان را در کنار کسانی که بیش از هرکس دیگر دوست می‌دارید
      به پاسخ ها دقت نکردی خب:))
      اولا اینکه اینکه مردسالاری باعث چنین چیزی شده چرت محض هست،پدید اومدن اینها نتیجه برابری هزینه های فرگشتیک هست.
      دوما وقتی به دوران مدرن میرسیم زمانی که گزینش شخص خونه موندن بودن ارتباطی به مردسالاری نداره(یعنی قبول کردن قرارداد) ولی اگر زن خواست ولی نزاشتند،اون وقت این نتیجه مردسالاری هست.
      وقتی یک نفر چیزی رو نمیخواد حرف از اینکه اون چیز امتیازه واقعا خنده داره!:)
      به نظرتان کمی مشکوک نیست که به محض نیاز سرمایه‌داری به زنان جهت تبلیغ کالاها از طریق سکس ناگهان خانه‌داری زنان عملی شد پست، و کلفتی آنها برای ده‌ها مرد غریبه در کارخانه‌ها و شرکت‌ها نشانه‌ی «استقلال مالی»؟ چنانکه انگار مردان در تاریخ استقلال مالی داشته‌اند!
      کشف بزرگی نیست قبلا بهش اشاره کردم که فرایندهای اقتصادی تعیین کننده هستند و بیش از فعالیت های فمنیستی شاغل شدن زنان نتیجه نیازهای اقتصادیه:)
      آه!جدا اینهایی که بدون منبع میدی من رو شگفت زده میکنه،چند درصد از زنان شاغل مدل تبلیغاتی هستند؟!(حتی میتونی بازیگرای پورن رو هم توی آمارت بیاری) :))
      خب برای مردای غریبه کار کنه!این تاکیدت رو غریبه و آشنا داره من رو مشکوک میکنه ها:))
      مطلق نگریت هم باز نمونه ای از سفسطه نیرواناست،بین کسی که منبع درآمد داره و کسی که منبع درآمد نداره،یکیش مستقله و یکیش نیست،پرداختن به ساختار اقتصاد اینجا بلاموضوعه،فقط نسبت این استقلال فرق میکنه.

      سوم: هیچ اهرم قدرتی در جامعه وجود ندارد که مهم‌تر و کلیدی‌تر و عینی‌تر از توانایی اداره‌ی زندگی خود شخص باشد. ۹۹٪ مردان تاریخ این توانایی را نداشته‌اند، و ۱٪ به راستی توانایی کنترل زندگی خود و دیگران را داشته‌اند. پس پرسش درست اینست که کنش اجتماعی در آن جوامع در نهایت به سود چه کسانی تمام می‌شده، و جواب درست اینست که هیچکس و همه کس. نقوش سنتی زن و مرد هرچند نادرست و ناعادلانه و بدوی بوده که در آنها هر دو طرف از برخی جهات برده‌ی طرف دیگر محسوب می‌شده‌اند. اما برای «بقای» انسان کافی بوده‌اند و پاسخگوی نیازهای عینی ما محسوب می‌شده‌اند، این مُدلی که امروز به جای آن نشسته، افزون بر آنکه هیچ برتری اخلاقی ندارد(و شاید حتی پست‌تر باشد زیرا بطور علنی و رسمی یک طرف را به دروغ غالب و یک طرف را مغلوب جلوه می‌دهد)، کار هم نمی‌کند و به سایش هرچه بیشتر اعضای جامعه‌ی انسانی انجامیده.
      یعنی فکر نمیکردم با کشف مغلطه نیروانا بتونم اینقدر براش نمونه پیدا کنم:))
      این کنترل نسبیه،اگر در یک سازمان نظامی یک ژنرال و یک افسررو مقایسه کنیم به صرف اینکه جایگاه و قدرت ژنرال خیلی بیشتر از افسره میتونیم بگیم افسر هیچ قدرتی نداره؟:)
      در مورد پیشینیان من واقعا اونها رو چندان مقصر نمیبینم ولی هرقدر به دوران فعلی نزدیک میشیم مخصوصا از رنسانس به بعد با افزایش حقوق مردان،حقوق زنان به نسبت کمتری افزایش پیدا کرده و بعد از پدید اومدن جنبش فمنیسم تا حدی شتابش بیشتر شده.
      آیا نابرابری در مورد حق کار کردن و بعد از اون دستمزد برابر(طبیعتا برای یک شغل)، آموزش، حق رای و... فقط در مورد مردان نابرابر هست!؟آیا این خواسته های فمنیستی اینقدر نامعقول و زیاده از حد به نظر میرسه؟:) (نمونه های مدرن ترش هم مثلا حق طلاق هست که در کشور خودمون مشاهده میشه)

      من شک دارم که این نقدها به جنبش های فمنیستی وارد باشه،شاید یک در مورد یک جنبش خیالی درست باشه که قراره زمینه سلطه زنان بر مردان رو فراهم کنه!:))
      نه، نه، و بازهم نه. اول آنکه مالکیت مرد بر زن مثل تمام دیگر انواع مالکیت، به معنای سلب ِ آن از دیگر مردان بوده نه خود او. مالکیت به معنای مسئولیت بوده که زنان آنرا نمی‌خواسته‌اند،
      شبیه تئوری توطئه مردان علیه زنان به نظر میرسه:))
      اگر خواسته ژنتیکی و یا ناخوداگاه رو بگی میپذیرم ولی در مورد اینکه زنان آگاهانه نمیخواستند مسئولیت رو در برابر حقوق قبول کنند؟! این ادعای گزافی هست و نیاز به گواهی و اثبات گزاف تری هم داره:)
      فکر نمیکنم این بخش بولد شده اصلا معنایی داشته باشه!:)مسلما یک زن از یک برده همرده آزادتره ولی آیا به میزان یک مرد آزادی داشته؟اگر نداشته پس مرد آزادیشو میگرفته.
      برای جواب دادن به اینها در پست خودت یک بخش طلایی وجود داره که اونجا شرح بیشتری میدم:)
      تلاشهای فمینیستی برای تاریخ‌سازی نتوانسته «نبرد زنان برای برابری» را به تاریخی قدیمتر از صد و پنجاه سال قبل برساند
      به نظر من هم اونچنان نبردی در کار نبوده:)
      دلیل آنست که زنان نیازی به پذیرفتن این مسئولیت‌ها نداشته‌اند چراکه از منظر طبیعی مفید تلقی می‌شده‌اند و این مرد بوده که باید فایده‌ی خود را اثبات می‌کرده. اگرنه دردسر این «ملک» بسیار بیشتر از فواید آن بوده.
      من هم که قبلا توضیح دادم،شروع و ادامه این روند تا حد زیادی طبیعی بوده و ناخوداگاه و از لحاظ فرگشتیک هم که هزینه ها تقریبا برابر هست،وقتی هم تک همسری رایج باشه حتی هزینه ها برای جمعیت مردان هم کاهش پیدا میکنه تا اینکه حرم سرا راه انداخته بشه:)
      هرجا مردی به این مالکیت تحمیلی و ضدمرد نه گفته، بلادرنگ ناپدید شده و مورد تمسخر، تحقیر و تشکیک هر دو جنس قرار گرفته،
      هر آنکس تنها به پیش داور رود،خرسند برگردد!
      تلاش در راستای پارسی نویسی:))
      خب مگر زنانی که به این مالکیت نه گفتند سیستم براشون کف زده و هورا کشیده؟!:))این نشون دهنده فرد ستیزی و انسان ستیزی اون جوامع هست نه مرد ستیزی به تنهایی.
      مثل مردان همجنسگرا(حال آنکه همجنسگرایی زنان بسیار بیشتر تحمل می‌شود)، مردان بی‌غیرت(حال آنکه زنان با وجود داشتن همان اندازه یا حتی مقدار بیشتری از حس تعلق به مرد، ذره‌ای از آنرا ندارند)، مردان شکست خورده در جنگ(با آنکه زنان اغلب به «کنیزی» می‌رفته‌اند، هیچکس نمی‌پرسد بر سر مردانشان چه آمده بود و سرنوشت شوم‌تر آنها فراموش می‌شود) و ...
      اتفاقا اگر خوب نگاه کنیم همه اینها نتیجه فرهنگ مردسالاره!:)و سود مردان هست که تعیین میکنه چه اتفاقی بیافته:)
      مردان همجنس گرا به درد مردان دگرجنسگرا نمیخورند(که بخش غالب جمعیت رو تشکیل میدند)نه میشه باهاشون سکس داشت(مگر اینکه دو جنس گرا باشند!)نه اینکه بچه به دنیا میارند و یا اونها رو پروش میدند.
      مردان بی غیرت هم به این دلیل که تهدیدی برای هژمونی مردان با غیرت محسوب میشدند(این رو در نظر بگیر غیرت=تک همسری نیست)در اصل هم تهدیدی برای نسل مردان باغیرت و هم تهدیدی برای میم غیرت بودند باز هم به حاشیه رفتند.
      در واقع میشه گفت میم غیرت یکی از میم های جرزن و به نسبت پرقدرت تا همین الان بوده(هرچند از قدرتش خیلی کاسته شده)چون با حس مالکیت بیولوژیک هم افزایی داشته:)
      نکته:امیرالمونین علی میفرمائید غیرت زنان حسودیه و خطرناکه:))
      اینکه مردان کشته شده در جنگ فراموش میشند باز هم ناشی از این هست که زنان "منابع" محسوب میشند و این منابع مثل طلا و جواهر و سایر سرمایه ها ارزشمند تلقی میشدند:)
      به همین خاطر هم بود که گفتم مردسالاری به نفع همه مردان نیست:)
      اینکه اگر برده‌ها پس از قرنها بردگی به نقوش اجتماعی خود خو گرفته‌اند و راه دیگری برای آزادی نمی‌شناسند، پس خاک بر سر احمقشان همین که هست حقشان است به این می‌ماند که من بگویم چون زنان توانایی جسمانی کمتری دارند و عرضه‌ی دفاع از خودشان را ندارند، پس کتک زدن آنها حق طبیعی و بدیهی منست و کتک خوردن ایشان تقصیر خودشان.
      این اون بخش طلایی هست و البته تا حدی به زیان سایز استدلال هات:)
      «نبرد زنان برای برابری» را به تاریخی قدیمتر از صد و پنجاه سال قبل برساند
      آیا در مورد زنان همین درست نیست؟:)
      یا در نمونه زن های "تنگ" چرا همه چیز تقصیر خودشون هست که دروغگو هستند و اینجا مردان بردگان بدبخت هستند؟:))

      خیر نیازهای عینی جوامع به منابع ِ بیشتر جهت رشد بوده. مردها را شیفته‌ی نبرد و جنگ بار می‌آورده‌اند زیرا جنگ پدیده‌ای بدیهی برای بقای هر جامعه‌ای محسوب می‌شده و زنان توانایی جسمی برای شرکت در آنرا نداشته‌اند.
      جنگ به معنای واقعی فقط در انسان ها و حشرات اجتماعی رخ میده:)و البته هیچکدوم هم از نظر من ناشی از کمبود منابع نیست(راستش این جالب ترین چیزی بود که در مورد توجیه جنگ شنیده بودم!)
      منابع تا همین صد سال پیش مشکلی بسیار واقعی و مهم بوده، امروز را نگاه نکنید که مشکل از تقسیم منابع است.. یک زمانی به راستی منابع کمتر از ادمها بوده‌اند.
      به نظر من زیاده خواهی خیلی چیز مهمتری بوده تا کمبود واقعی منابع!:)
      آیا کشور گشایی های باستان به خاطر کمبود منابع بودند،آیا مردمان اونها بدون کشورگشایی میمردند؟!در ضمن سود این جنگ ها هم به نفع طبقه حاکم و شخص پادشاه یا فرمانده نظامی بوده،غارت و دله دزدی های سربازان رو با سرمایه های کلانی که بالادستی ها به تاراج میبردند نمیشه مقایسه کرد.
      و در هیچکدوم از این حالت کمبود منابع واقعی وجود نداره(مثل جنگ های امروزی،هرچند منابع امروزه بیشتر ازشون بهرده برداری میشه)چیزی که وجود داره زیادی خواهی هست و بس:)

      درآمد بیشتر یا کمتر مردها مهم نیست، اگر همه‌ی درآمد هم در اختیار مردان باشد اهمیتی ندارد زیرا در نهایت این زنان هستند که صاحب دستمزد مردان می‌شوند. قدرت خرید در اختیار زنان است و پولی را که ما در می‌آوریم، آنها خرج می‌کنند.
      باز هم گفتم اگر به قوانین مسخره ایران نگاهی بکنیم میشه اون حق مالکیت رو دید،این به اصطلاح بردگان هم مثل اینکه دوست ندارند در برابر آزادی خودشون زن ها هم آزاد باشند:)

      اگر در کشوری که قوانین تا حدی برابر هستند هم نگاه کنیم وضع به این شکل افراطی نیست و هرمقدار از شکل سنتی ازدواج دورتر میشیم اینجور ناهنجاری ها هم بیشتر میشه.

      رقابت زنان برای رسیدن به مشاغل کم‌خطر و پردرآمد، و چنگ زدن به پیشداوری‌های اجتماعی برای توجیه بی‌میلی یا ناتوانی آنها از مشارکت در مشاغل پست و پرخطر در میان وقیحانه‌ترین حقایق روزگار ماست، و هرگز هم محدود به ایران نیست.
      آیا مردان برای رسیدن به مشاغل کم خطر و پردرآمد رقابت نمیکنند؟!:)که این رو چیز ناپسندی تلقی میکنی؟
      آیا اگر زنان توانایی های بدنی مردان رو داشتند نیروهای اقتصادی باعث شاغل شدنشون در این بخش ها نمیشدند؟البته اگر باور داشته باشیم"اقتصاد مال خر است!"شاید پاسخ جالبی بدیم:))
      آیا تا به حال شده کسی این پرسش رو مطرح کنه که چرا مردان فاحشه شمارشون در مقابل زنان فاحشه ناچیزه،آیا این شغل اینقدر دلخواه زنانه؟:)) (اگر پاسخ به ویژگی های بدنی فیزیلوژیک برمیگرده به پرسش دوم باید رجوع کنیم)

      پانوشت:یک نکته کوچولو برای هیجان انگیز شدن موضوع:))
      Women continue to spend more of their time in household activities or caring for other family members; they also do more unpaid volunteer work than men.
      Women in America: Indicators of Social and Economic Well-Being | The White House
      shirin این را پسندید.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Angela (02-09-2013),Ouroboros (02-09-2013)

    6. #4
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      پرتکل های مردانگی رو که خودت از حفظی و نیازی به یادآوری هم نیست ولی چند تا از نقش های جنسیتی زن رو میگم شاید کمی نظرت عوض شد:)فقط اضافه کنم که اگر چیزی طبیعی هسست دلیلی نیست که نقش جنسی معادلش هم درست باشه.
      اینها رو از جوامع سنتی تر باز باید بیارم چون جوامع مدرن در بعضی موارد(باز هم نه همشون)تغییراتی داشتند.

      احساساتی بودن، وابستگی، ضعیف بودن و گاهی حتی ترسو بودن!(که همه اینها از دم در مردان ویژگی منفی تلقی میشند)
      تمایل به ازدواج(مردها اگر به ازدواج تمایل نداشته باشند تحت فشار خیلی کمتری هستند) و یادگیری اصول خانه داری(که حتی با وجود شاغل بودن وطیفه اصلی زن خانه داری و پرورش بچه حساب میشه)
      خانومانه رفتار کردن!(که مثلا تفریح به شکل مردان، رقابت پذیر بودن و یک سری خصوصیات دیگه)
      شما پیرامون مردانگی و زنانگی صحبت می‌کنید، این هیچ ربطی به مردبودگی و زن‌بودگی ندارد. من و شما در اینباره همنگریم، هردوی اینها تحمیلی و غیرحقیقی و کاذب هستند، هیچ دلیلی ندارد که مثلا زنان نتوانند کسب علم بکنند یا مردان قادر به آشپزی نباشند، اتفاقا امروز بیشتر دانشجویان زن هستند و بهترین آشپزها مرد. هر دوی این قالبها به نحوی ناعادلانه تنگ و برآمده از الزامات عینی برای تداوم بقا در دوران پسافرهنگی بوده‌اند، من پیرامون اینها صحبت نمی‌کنم. من از تشکیک در خود مرد بودن مرد درصورت عدم پایبندی او به این دگمهای فرهنگی صحبت می‌کنم، امکان ندارد شما بشنوید «اگر زنی از این درخت برو بالا» یا «زن نیستی اگر آشپزی بلند نباشی». این تشکیک درباره‌ی مردان را هر روز می‌شنویم، معنای آنهم خیلی ساده اینست که قالبهای سنتی بر مردها به اندازه‌ی زنها و اگرنه بیشتر سخت‌گیر هستند، چیزی که تمام زنانی که من می‌شناسم منکر آن هستند.


      همه‌ی اینها باز می‌گردد به جنسیتی دیدن جهان، یعنی اگر برای مثال هزاران مرد به دلایل سیاسی در دادگاه‌های پنج دقیقه‌ای اعدام می‌شوند ما آنرا خشونت برعلیه مردان نمی‌بینم، اما اگر یک زن به دلیل قتل و پس از سالها محاکمه و اعتراض و فرجام‌خواهی اعدام می‌شود اسم آنرا می‌گذارند خشونت برعلیه زنان. در باقی موارد هم به همین ترتیب شما نمی‌توانید تفاوت میان فاعل و منتفع را ببینید. کنترل و اختیار سطوح و انواع و معانی گوناگونی دارند. هر زمان «حقی» از زنان گرفته شده در مقابل امتیازی به آنها داده شده، مثلا اگر حق کتک زدن همسر را به مرد داده‌اند، وظیفه‌ی محافظت از او دربرابر مهاجمان را هم برعهده‌ی او گذاشته‌اند، اما اگر امتیاز رای دادن به زنان داده شده، هرگز کسی از آنها توقع جنگیدن برای دفاع از آن امتیاز را نداشته... اساسا حق بدون مسئولیت می‌شود امتیاز. مردان هرگز هیچ امتیازی نداشته‌اند، حقوق اضافه داشته‌اند، اما مسئولیت‌های اضافی نیز برعهده‌ی آنها بوده.


      عنایت بفرمایید بانوان «شیرین» و «ایرانبانو» در همین انجمن صمیمی خودمان با چه آسانگیری اعصاب خردکنی مشکلات و دشواری‌های مردان را مرخص می‌کنند، «خُب جنگ بوده دیگر»، «کار در خانه هم سخت است، مثل معدن‌چی گری می‌ماند»، «مردها این بلاها را سر خودشان آورده‌اند»، «خودشان خواسته‌اند پس حقشان است» و ... نمی‌دانم اگر من اقدام به مرخص کردن مشکلات زنان به همین طریق بکنم چه دشنامهایی در انتظارم خواهند بود.. «کهنه شستن که کاری ندارد»، «زنها حسود هستند و از هم بیزارند به من چه که برایشان دل بسوازنم»، «مشکل خودشان است به من ربطی ندارد»... اینها به دور از شان گفتگوست، اما افزون بر آن نشان دهنده‌ی وجود و گستردگی استانداردهای دوگانه در گفتمان فلسفی-سیاسی پیرامون موضوع جنسیت است.


      منظور از استانداردهای دوگانه اینست که برای مثال در ذهن ِ ضدزن عقب‌افتاده‌ی خود من پیش از آنکه فمینیستها اینچنین مرا به رادیکال شدن وابدارند، وقتی دختری موقعیت اجتماعی خود و منش و حقوق مردان را مورد نقد قرار می‌داد او را پیشتاز، آزادشده، رها از قیود سنت، برخوردار از اعتماد بنفس بالا و روشنفکر تلقی می‌کردم، اما هنگامی که مردی دیگر جایگاه جنسیتی زنان را نقد می‌کرد ناخودآگاه و ناگهان در نظرم بدل به شخصی مرتجع، زن‌ستیز، سلطه‌ورز، خشونت‌طلب، مردسالار، بدوی و «خاورمیانه‌ای» می‌شد... در همین جستار تنها بانویی که پذیرفته دشواریها و مصائب مردان به اندازه‌ی همان زنان حقیقت دارد شما هستید، که تازه شما هم در هم‌اندازگی «اهمییت» آنها شک دارید و همان پذیرش نیم‌بند را نیز مشروط به ارجح قرار دادن مشکلات زنان دانسته‌اید و همچنان از موضع «قربان‌کننده/قربانی‌شونده» به روابط زن و مرد می‌نگرید.
      زنده باد زندگی!

    7. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (02-09-2013),Russell (02-09-2013),undead_knight (02-13-2013)

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      آها!اون وقت سودش رو چجور تعیین میکنی؟:)متوجه هستی که در این مورد دیگه فرگشتیک حرف نمیزنیم که انتقال ژن و... اهمیتی داشته باشه،ما در مورد فرد حرف میزنیم.
      وقتی یک فرد خوداگاه در میون هست سودش چیزی هست که خودش میخواد،مگرنه از این نمونه های زوری بردن به بهشت میشه!:))
      نتیجه‌ی عینی ِ وقایع که به نفع زنان بوده. جلوتر بیشتر توضیح می‌دهم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      این رو از کجا درآوردی؟:))واقعا هیچ پژوهش معتبری هم در این زمینه تا حالا ندیدم که تائید کنه پوشش در این مورد تاثیر داره اگر چیزی هست به منم بگو.
      ماده ها اصولا رقابت جنسیون کمه،نیازی به چیزهایی مثل حجاب ندارند:))در طبیعت مثلا طاووس نر زیبا تره ولی نیازی به پوشوندن طاووس های ماده نیست چون زشت و بد ترکیبند و ماده ها ریسک پذیر نیستند:)
      اگر ما میبینیم در دوران مدرن زن ها اینقدر به خودشون میرسند به خاطر میم هایی هست که وجود داره، حتی به همین خاطر هست که میگم مردها خوشگل تر از زن ها هستند:))

      هرآنچه که شما نشنیده‌اید عجیب و تخیلی نیست.
      پیداست از پس اینهمه عربده‌های ایدئولوژیک شنیدن صدای خرد دشوار می‌شود اگرنه این تزهای نیم‌بند ِ نقد نشده هرگز جدی گرفته نمی‌شدند. برای آشنایی بیشتر با موضوع این کتاب را پیشنهاد می‌کنم، در آن نویسنده توضیح می‌دهد که چطور مناسکی و عاداتی همچون «حجاب» و «پابستن» نخستین بار توسط خود زنان ابداع و ترویج داده شدند تا همان اندک رقابت جنسی میان زنان را یکسر حذف بکنند و از طریق فیتیشیزه/سمبولیزه کردن کیستی جنسی زنان رقابت میان مردان را تشدید. جالب است که یکجا منکر وجود رقابت میان زنان می‌شوید، یک جای دیگر بهره‌مندی آنان از امتیاز انتخاب جنسی را انکار می‌کنید. یک بام و ، چند هوا شده تا اینجا؟


      لطفا در پاسخ خود علاوه بر رد استدلال من توضیح خودتان را هم مستدل تشریح بکنید، ما هنوز منتظریم توضیح بدهید که چیزی مثل حجاب چه نفعی برای مردان می‌تواند داشته باشد، چون اولویت طبیعی و فردی با دسترسی به زنهای دیگر است نه با محدود کردن دسترسی به زنهای بدست‌آمده، یعنی اگر من بتوانم ده زن را بگایم و حامله بکنم، برایم بهتر است تا یکی را حامله بکنم و برای خودم نگه بدارم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      این رو هم باز نمیدونم چطور بهش رسیدی:))
      مثلا فعال حقوق همجنس گرایان اگر به نقض حقوق دگرجنس گرایان نپردازه باعث ایجاد نابرابری میشه!:))
      یک فعال فمنیست ممکنه باور داشته باشه کفه نابرابری ها به سمت زنان سنگین تره،خب پس ارجح میدونه به مسائل زنان بپردازه.
      شاید اسم فمنیسم در جا انداختن این ایده که جنبش به سود زنان(و نه برابری زنان) هست موثر بوده باشه:)در واقع نسبت غیر واقعی به فمنیسم دادی حداقل با تعریف بریتانیکا:
      Social movement that seeks equal rights for women.

      وقتی فمنیسم هدفش رو حقوق برابر تعریف میکنه تنها در حالتی میتونه به نابرابری منجر بشه که فمنیسم نباشه! :)
      در واقع با این تعریف میشه گفت هر فعالی که برای دفاع از حقوق گروهی فعالیت میکنه باید از حقوق همه گروه های دیگه هم دفاع کنه مگرنه منجر به نابرابری میشه!(که اصلا ایده کارکردی نیست،چون زمان و توان اشخاص محدوده)
      یک جورهایی سفسطه نیروانا هست،یعنی مطرح کردن راه حل های ایده آل ولی انجام نشدنی در برابر راه حل های کارکردی.
      مشکل فمینیسم فقط در مطرح نکردن و ناگفته باقی گذاشتن مشکلات مردان نیست، اول و مهم‌تر از همه در اینست که برای دشواری‌های زنان ریشه‌های جنسیتی جعل می‌کند، و مشکلات مردان را غیرجنسیتی جلوه می‌دهد. اگر موضوعی‌ست جنسیتی که زنان کمتر از مردان استقلال اقتصادی دارند، پس باید موضوعی جنسیتی باشد که مردان بیشتر از زنان در جنگها کشته می‌شوند. اما اینطور نیست و فمینیسم از مسیر خود تعمدا خارج می‌شود تا به ما اطمینان بدهد نابرابری‌هایی که به سود زنان هستند، مکانیزم‌هایی بسیار پیچیده برای پایبند کردن ایشان به سیستمی ذاتا در تضاد با آنها بوده‌اند، و در پایان روز «فاقد اهمیت و ارزش یکسانی هستند». پس مشکلات مردان نادیده گرفته نمی‌شوند، تخفیف داده می‌شوند، تحریف می‌شوند، کوچک‌نمایی و یا حتی آشکارا انکار می‌شوند. این بزرگترین مشکل من ِ برابری‌طلب با «جنبش زنان» است.


      مشکل دومی که پیشتر هم گفتیم، اینست که وقتی فقط مشکلات زنان مطرح می‌شوند و همان مردها مسکوت می‌ماند، باعث پدید آمدن و تشدید این توهم نفرت‌آلود و بیمار می‌شود که «زنان مشکل دارند، مردان مشکل هستند». که باز دروغ و جعلی‌ست قبیح و رقت‌انگیز.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      کارگاه ساخت مغلطه رو هم داری انگار،مغلطه فمنیستی:))
      پیشفرض گرفتن ادعاهای چرت و پرت و اثبات‌نشده‌ی فمینیستی درباره‌ی سازوکار جامعه = مغلطه‌ی فمینیستی.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      یعنی الان زنان خودشون نمیخواند در این فرایندها باشند و ترجیه میدند توی خونه بمونند و سیستم به زور از خونه کشیدشون بیرون؟!(دنبال گزینه دیگه ای هم بودم ولی دیدم جایگزینش فقط خونه داریه)بدبختانه نه استدلال قانع کننده در این مورد دیدم نه اینکه پژوهشی گذاشتی تا حداقل روی ناباوری من مرهم بزاره:))
      آخر می‌ترسم این مرهم خود از زخم سوزناک‌تر باشد گرامی



      «پژوهش یک»
      «پژوهش دو»



      84% of working women told ForbesWoman and TheBump that staying home to raise children is a financial luxury they aspire to.

      زنان پس از صد سال داستان‌سرایی پیرامون استقلال و اقتدار و … هنوز ترجیح می‌دهند به مردان پولدار شوهر بکنند و از ازدواج به مثابه‌ی نردبانی برای صعود در طبقات اجتماعی بهره ببرند. نیز اکثریتی قاطعی از ایشان آرزو می‌کنند می‌توانستند در خانه مانده، بچه‌ها را بزرگ بکنند.
      Russell این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-09-2013),undead_knight (02-13-2013)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      همچنان so what :))
      این مورد واقعا حاد نیست!که بگیم چه ستم بزرگی در حق مردان شده:)
      به نظر من این دیدگاه اگر همین مورد رو در مورد یک مرد ضعیف تر داشته باشه قابل پذیرشه،در غیر این صورت هم یک باور اشتباه ولی کم خطره.

      چرا حاد نیست دوست عزیز؟ تا به حال این موضوع اندیشیده‌اید که چرا وظیفه‌ی منست از یک زن مراقبت بکنم؟ چرا فقط در این یک مورد است که توانایی مطلقا همیشه برابر با مسئولیت تلقی می‌شود؟ و چرا نقد نقوش سنتی-طبیعی به مردان که می‌رسد واکنش می‌شود «که چه» و «خُب قوی‌تر هستید دیگر» و ..؟ من اگر بگویم «خُب زنان که بچه‌دار می‌شوند و باید بزرگ کردن او را هم برعهده بگیرند» با مقاومت بسیار به‌جا و شدیدی روبرو می‌شوم، اما اگر شما بگویید «مردان قوی هستند باید مسئولیت محافظت از زنان را بپذیرند» می‌شود یک باور اشتباه اما کم‌خطر؟ خطرات این باور زمانی آشکار می‌شود که مردی باشید که در موقعیت مورد بحث قرار گرفته!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      اشتباهت در این مقایسه ها اینه که معیارت گاهی ژنتیکی و زیستیه در حالی که مقایست در مورد آزادی و مفاهیم ذهنی دیگست.
      در مورد بقای ژن که سودبری یکسانه.در مورد بقای شخص من مسئله آزادی رو مطرح میکنم،اگر به کسی آزادی(و گاهی هم آگاهی) ندی و بعد تعیین کنی که بله خیلی هم به سودش بوده تو داری در جایگاه اون تصمیم گیری میکنی!:)
      در مورد بقای ژن نتیجه به سود زنان است = عده‌ی مردانی که در همین قرن بیستم نتوانسته‌اند ژن‌های خود را ادامه بدهند و زودتر از رسیدن به شرایط مقتضی جهت تداوم نسل برده‌اند ده‌ها برابر زنان بوده. همیشه‌ی تاریخ نیز همچنین بوده و چیز جدیدی نیست.

      در مورد آزادی شخصی هم چنانکه می‌بینیم زنان هنوز هم مسئولیت آزادی‌های خود را نمی‌پذیرند و آنها را وظیفه‌ی مردان می‌دانند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      به پاسخ ها دقت نکردی خب:))
      اولا اینکه اینکه مردسالاری باعث چنین چیزی شده چرت محض هست،پدید اومدن اینها نتیجه برابری هزینه های فرگشتیک هست.
      دوما وقتی به دوران مدرن میرسیم زمانی که گزینش شخص خونه موندن بودن ارتباطی به مردسالاری نداره(یعنی قبول کردن قرارداد) ولی اگر زن خواست ولی نزاشتند،اون وقت این نتیجه مردسالاری هست.
      وقتی یک نفر چیزی رو نمیخواد حرف از اینکه اون چیز امتیازه واقعا خنده داره!:)
      پاسخی داده نشد.

      بله ما هم طرفدار جلوگیری از خواسته‌های زنان نیستیم مسئله اینست که می‌خوهیم نشان بدهیم حمالی و کلفتی بیرون از خانه مسئولیت سنگینی بوده بر دوش مردان نه امتیازی انحصاری که زنان پس از قرنها مبارزه توانسته‌اند آنرا بدست بیاورند. من شخصا آرزو دارم زنی پیدا بشود، مرا بگیرد و مخارج زندگی، تفریح و تحصیلم را فراهم بکند و من در خانه کنار بچه‌هایمان بمانم و تمام روز برای رفاه و شادی و آرامش آنها تلاش بکنم. اینرا هزار برابر ترجیح می‌دهم به رفتن به آزمایشگاه، اداره، شرکت، دفتر و تحمل استرس‌ها، تحقیرها، تحمیل‌ها و فشارهای ناشی از «کار کردن».. شما را به اسپاگتی سوگند یکی بیاید ما را استثمار بکند:


      گذشته شوخی‌ اما، چنانکه چند بار گفتم حقی بدون مسئولیت در این جهان وجود ندارد، و زنان اگر به راستی مایل به برخورداری از چیزی هستند باید هزینه‌ی آنرا هم بپردازند. این اتفاقی نیست که افتاده و می‌افتد، آنها حق را گرفته‌اند و بار آن را به گرده‌ی مردها انداخته‌اند، پس این می‌شود امتیاز زیاده‌خواهانه و نامشروع، اگر می‌خواهید بیرون از خانه کار بکنید باید در مخارج زندگی کمک بکنید، اگر می‌خواهید رای بدهید باید به هنگام لزوم جهت دفاع از آن حق به جبهه‌ها بروید، اگر می‌خواهید ارث برابر ببرید باید سر قرار در رستوران دست توی کیفتان بکنید و ... و باور بفرمایید که این بایدها را من مشخص نکرده‌ام، اقتضای پیشفرض چیزها هستند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      کشف بزرگی نیست قبلا بهش اشاره کردم که فرایندهای اقتصادی تعیین کننده هستند و بیش از فعالیت های فمنیستی شاغل شدن زنان نتیجه نیازهای اقتصادیه:)
      آه!جدا اینهایی که بدون منبع میدی من رو شگفت زده میکنه،چند درصد از زنان شاغل مدل تبلیغاتی هستند؟!(حتی میتونی بازیگرای پورن رو هم توی آمارت بیاری) :))
      خب برای مردای غریبه کار کنه!این تاکیدت رو غریبه و آشنا داره من رو مشکوک میکنه ها:))
      مطلق نگریت هم باز نمونه ای از سفسطه نیرواناست،بین کسی که منبع درآمد داره و کسی که منبع درآمد نداره،یکیش مستقله و یکیش نیست،پرداختن به ساختار اقتصاد اینجا بلاموضوعه،فقط نسبت این استقلال فرق میکنه.
      من نتیجه‌گیری خاصی نکردم، تنها ابراز شگفتی کردم از این همزمانی بسیار مشکوک. سرمایه‌داری نیازی به زنان جز در فروش سکس نداشته و ندارد، کاری نیست که مردان قادر به انجام آن به بهترین شکل ممکن نباشند و برای رسیدن به آن نیازی به زنان داشته باشیم، امروز هم بهترین‌ها در اغلب مشاغل مرد هستند. تنها هدف از بیرون کشیدن زنان از خانه و بها دادن به بت کاذب «زن شاغل» اولا استفاده‌ی تبلیغاتی، و دوما استخدام ارزان‌قیمت بوده. با محو شدن دلیل دوم، امروز تنها یک دلیل به نظر می‌رسد.
      Russell این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-09-2013)

    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      یعنی فکر نمیکردم با کشف مغلطه نیروانا بتونم اینقدر براش نمونه پیدا کنم:))
      این کنترل نسبیه،اگر در یک سازمان نظامی یک ژنرال و یک افسررو مقایسه کنیم به صرف اینکه جایگاه و قدرت ژنرال خیلی بیشتر از افسره میتونیم بگیم افسر هیچ قدرتی نداره؟:)
      در مورد پیشینیان من واقعا اونها رو چندان مقصر نمیبینم ولی هرقدر به دوران فعلی نزدیک میشیم مخصوصا از رنسانس به بعد با افزایش حقوق مردان،حقوق زنان به نسبت کمتری افزایش پیدا کرده و بعد از پدید اومدن جنبش فمنیسم تا حدی شتابش بیشتر شده.
      آیا نابرابری در مورد حق کار کردن و بعد از اون دستمزد برابر(طبیعتا برای یک شغل)، آموزش، حق رای و... فقط در مورد مردان نابرابر هست!؟آیا این خواسته های فمنیستی اینقدر نامعقول و زیاده از حد به نظر میرسه؟:) (نمونه های مدرن ترش هم مثلا حق طلاق هست که در کشور خودمون مشاهده میشه)

      من شک دارم که این نقدها به جنبش های فمنیستی وارد باشه،شاید یک در مورد یک جنبش خیالی درست باشه که قراره زمینه سلطه زنان بر مردان رو فراهم کنه!:))

      اختیار رعیت و زارع و دامدار طی تمام تاریخ بشر منهای صد سال اخیر هیچ شبیه به همان ستوان در تناسب با سروان نبوده، قدرت او در کنترل زندگی خودش نسبت و تناسب نداشته، صفر مطلق بوده. همینطور همان ِ همسر او. اما اولی را کاملا نادیده می‌گیرید، دومی را بزرگنمایی می‌کنید و به گردن مردان می‌اندازید. سوال اصلی اینست: آیا ۹۹٪ مردان در زندگی خود توانایی تصمیم‌گیری درباره‌ی هر آن چیز مهم را داشته‌اند و آنرا از زنان سلب کرده‌اند؟ و پاسخ منفی‌ست. جبر فئودال و پادشاه و اقتضائات و«آقابالاسر» و طبیعت همه جبر هستند و فقط تفاوت تکنیکی دارند نه عینی.

      بخش بولدشده از حرفهایتان هم که بیشتر به جوک شبیه است تا واقعیت.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      شبیه تئوری توطئه مردان علیه زنان به نظر میرسه:))
      اگر خواسته ژنتیکی و یا ناخوداگاه رو بگی میپذیرم ولی در مورد اینکه زنان آگاهانه نمیخواستند مسئولیت رو در برابر حقوق قبول کنند؟! این ادعای گزافی هست و نیاز به گواهی و اثبات گزاف تری هم داره:)
      مسلما یک زن از یک برده همرده آزادتره ولی آیا به میزان یک مرد آزادی داشته؟اگر نداشته پس مرد آزادیشو میگرفته.
      برای جواب دادن به اینها در پست خودت یک بخش طلایی وجود داره که اونجا شرح بیشتری میدم:)
      بله چون آگاهانه خواستار حقوق برابر شده‌اند، اما زیر بار مسئولیت‌های برابر نرفته‌اند. برای مثال در مورد حق رای، امروز تنها چیزی که می‌تواند «برابری‌خواهانه» باشد اینست که برای مثال در ایران اعلام بکنیم از آنجاکه طی صد سال اخیر برای دفاع از کشور بیش از یک میلیون مرد جوان کشته شده‌اند، خدمت سربازی منحصرا زنانه خواهد بود تا وقتی یک میلیون نفر از آنها برای همان اهداف کشته شده باشند. هیچ دختری زیر بار این مسئولیت نخواهد رفت(چنانکه تاکنون نرفته)، و هیچ زنی هم تحمل نداشتن حق رای را نخواهد داشت.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      اتفاقا اگر خوب نگاه کنیم همه اینها نتیجه فرهنگ مردسالاره!:)و سود مردان هست که تعیین میکنه چه اتفاقی بیافته:)
      مردان همجنس گرا به درد مردان دگرجنسگرا نمیخورند(که بخش غالب جمعیت رو تشکیل میدند)نه میشه باهاشون سکس داشت(مگر اینکه دو جنس گرا باشند!)نه اینکه بچه به دنیا میارند و یا اونها رو پروش میدند.
      مردان بی غیرت هم به این دلیل که تهدیدی برای هژمونی مردان با غیرت محسوب میشدند(این رو در نظر بگیر غیرت=تک همسری نیست)در اصل هم تهدیدی برای نسل مردان باغیرت و هم تهدیدی برای میم غیرت بودند باز هم به حاشیه رفتند.
      در واقع میشه گفت میم غیرت یکی از میم های جرزن و به نسبت پرقدرت تا همین الان بوده(هرچند از قدرتش خیلی کاسته شده)چون با حس مالکیت بیولوژیک هم افزایی داشته:)
      نکته:امیرالمونین علی میفرمائید غیرت زنان حسودیه و خطرناکه:))
      اینکه مردان کشته شده در جنگ فراموش میشند باز هم ناشی از این هست که زنان "منابع" محسوب میشند و این منابع مثل طلا و جواهر و سایر سرمایه ها ارزشمند تلقی میشدند:)
      به همین خاطر هم بود که گفتم مردسالاری به نفع همه مردان نیست:)
      1. مگر مردان دگرجنسگرا بدرد مردان دگرجنسگرا می‌خورند؟ با آنها می‌توانند سکس بکنند؟ به هزیان‌گویی افتاده‌اید گرامی.. غیرت هم مراقبت از زنان در برابر پرداخت بهایی بسیار سنگین از جیب مرد است و هیچ سودی برای او ندارد. برخی گفته‌اند سود‌ آن اینست که مرد از تعلق بچه‌ی احتمالی زن به خودش اطمینان کسب می‌کند و … که در توضیح شامل شدن آن به مادر و خواهر و دختر همسایه درمی‌ماند. پس یک تحمیل زنانه‌ی دیگر است و مردان بی‌غیرت بیش از هرکس دیگری توسط زنان ریشخند و تحقیر می‌شوند.

      2. من منکر فاجعه‌آمیز بودن نقوش سنتی تحمیل‌شده بر زنان نیستم، مدعی «فاجعه‌آمیزتر» بودن همان ِ مردان شده‌ام، زن را وادار به کلفتی در خانه برای کسانی که دوستشان دارد می‌کرده‌اند(تاکید بر آشنا و غریبه در این معنا بود)، مرد را وادار به نوکری برای ده‌ها نفر که نمی‌شناسد و احتمالا ازشان بیزار است، زن را پس از شکست در جنگ به کنیزی می‌برده‌اند و وادار به بردگی جنسی می‌کرده‌اند، سر مردها را مثل کون خیار از بیخ می‌کنده‌اند. آنچه وجود داشته هرگز در قالب سلطه‌ی مرد بر زن قابل بازشناسی و درک نیست، بلکه تنها از طریق نگریستن از دریچه‌ی سلطه‌ی قوی بر ضعیف می‌توان تمامی زوایای آنرا شناخت و به نتیجه‌گیری درستی پیرامون ساختار اجتماعی انسان پسافرهنگی(طی ده هزار سال اخیر)رسید.

      مردسالاری به مانند هر هژمونی تاریخی دیگر، راهی‌ست برای طبقه‌ی حاکم جهت سرزنش کسانی که در پدید آمدن وضع واقعا موجود هیچ نقشی نداشته‌اند و خودشان بزرگترین قربانی آن محسوب می‌شوند، همان نقشی که برای یهودیان در نازیسم تعریف شده، برای مردان در فمینیسم تعریف شده: عنصر خارجی که نظم و هارمونی طبیعی را برهم می‌زند و با طبع کژ و کوژ خود همه چیز را خراب می‌کند، همه چیز می‌توانست خوب باشد اگر فقط «آنها» نبودند، دیگر مهم نیست که چند برابر تمام آن دشواری‌ها، سرکوب‌ها، تحقیرها و مصائبی که زنان متحمل شده‌اند را مردان کشیده‌اند، و بزرگتر ِ همان سنگی که پیش پای کارگر آلمانی‌ست جلوی پای کارگر یهودی هم قرار داشته.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      آیا در مورد زنان همین درست نیست؟:)
      یا در نمونه زن های "تنگ" چرا همه چیز تقصیر خودشون هست که دروغگو هستند و اینجا مردان بردگان بدبخت هستند؟:))
      نه نیست،
      چراکه ادای تنگ‌ها را درآوردن انتخابی‌ست آگاهانه برای رسیدن به گزینه‌های بهتر و مرغوب‌تر، باقی ماندن در نقوشی که جامعه‌ی ضدمرد به شما تحمیل کرده عملی‌ست از سر انفعال و نا-آگاهی.
      Russell این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    13. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (02-10-2013),Russell (02-09-2013)

    14. #8
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      به نظر من زیاده خواهی خیلی چیز مهمتری بوده تا کمبود واقعی منابع!:)
      آیا کشور گشایی های باستان به خاطر کمبود منابع بودند،آیا مردمان اونها بدون کشورگشایی میمردند؟!در ضمن سود این جنگ ها هم به نفع طبقه حاکم و شخص پادشاه یا فرمانده نظامی بوده،غارت و دله دزدی های سربازان رو با سرمایه های کلانی که بالادستی ها به تاراج میبردند نمیشه مقایسه کرد.
      و در هیچکدوم از این حالت کمبود منابع واقعی وجود نداره(مثل جنگ های امروزی،هرچند منابع امروزه بیشتر ازشون بهرده برداری میشه)چیزی که وجود داره زیادی خواهی هست و بس:)
      بله ادعای شما درست می‌بود اگر ما تاریخ مستند و قابل ارجاعی نداشته‌ایم. برطبق این تاریخ تنها مللی آغازگران جنگ بوده‌اند که از چند دهه‌ای رشد مداوم جمعیت برخوردار بوده‌اند. هزینه‌ای که باید برای یک جنگ پرداخت هیچ تناسبی با آنچه بلادرنگ نسیب پیروزان می‌شده نداشته که بخواهیم آنرا به زیاده‌خواهی ربط بدهیم، اما دسترسی و دست‌اندازی به منابع ملل دیگر در بلندمدت به تضعیف آنها و تقویت شما می‌انجامیده. اما در نهایت هیچ تفاوتی ندارد که زیاده‌خواهی دلیل اصلی بوده یا کمبود منابع جهت تداوم رشد، آنچه قطعی‌ست، اینست که «ذات ستیزه‌جوی مردان» باعث جنگها نمی‌شده.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      آیا مردان برای رسیدن به مشاغل کم خطر و پردرآمد رقابت نمیکنند؟!:)که این رو چیز ناپسندی تلقی میکنی؟
      آیا اگر زنان توانایی های بدنی مردان رو داشتند نیروهای اقتصادی باعث شاغل شدنشون در این بخش ها نمیشدند؟البته اگر باور داشته باشیم"اقتصاد مال خر است!"شاید پاسخ جالبی بدیم:))
      آیا تا به حال شده کسی این پرسش رو مطرح کنه که چرا مردان فاحشه شمارشون در مقابل زنان فاحشه ناچیزه،آیا این شغل اینقدر دلخواه زنانه؟:)) (اگر پاسخ به ویژگی های بدنی فیزیلوژیک برمیگرده به پرسش دوم باید رجوع کنیم)
      مردان برای رسیدن به تمام مشاغل(حتی پست‌ترین آنها)با هم رقابت می‌کنند. اما از آنجاکه کار کردن زنان در حد یک امتیاز باقی مانده تبدیل به مسئولیت عینی جهت بقا/پذیرش نشده و جامعه برای او «حق انتخاب» میان کار کردن و کار نکردن قائل است، نیازی به رقابت برای مقنی شدن و دباغی کردن و معدنچی‌گری نداشته‌. پس این یک بی‌عدالتی اشکار مستقیما برآمده از فرهنگ ضدمرد در تمامی جوامع بشری‌ست که مشاغل پست هنوز در انحصار مطلق مردان قرار دارند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      پانوشت:یک نکته کوچولو برای هیجان انگیز شدن موضوع:))
      Women continue to spend more of their time in household activities or caring for other family members; they also do more unpaid volunteer work than men.
      Women in America: Indicators of Social and Economic Well-Being | The White House
      هیچ هم هیجان‌انگیز نیست!
      کسی مگر انکار کرده که زنان بیشتر در خانه کار می‌کنند؟ آنچه دائم انکار می‌شود اینست که مردان بیرون از خانه بیشتر کار می‌کنند، یا این یکی اساسا اهمییتی هم دارد یا باید همیشه فقط اولی را بازگو بکنیم و دومی را، فراموش.

      یک نکته هم در پرانتز: بطور سنتی زنان کارهای سبک‌تر همچون پخت و پز و شست و شو را در خانه انجام می‌دهند و کارهایی از قبیل تعمیر فرسودگی‌ها، جابه‌جا کردن لوازم، عوض کردن لامپ و بیرون بردن آشغال برعهده‌ی مردان بوده. امروز مردان در کارهای سبک‌ بیشتر و بیشتر به زنان کمک می‌کنند و شمار بیشتری از ایشان برای «مرد خوب» تلقی شدن در ظرف شستن و خرید کردن و … همکاری می‌کنند، بدون آنکه کوچک‌ترین کمکی در کشتن سوسک حمام و شستن پله‌ها از بانوان دریافت بکنند.. مثل تمام دیگر عرصه‌هایی که «برابری‌خواهی فمینیستی» به آنها رسیده‌، زنان تمام قدرت تصمیم‌گیری را می‌خواهند، تمام منافع را می‌طلبند و هیچکدام از مسئولیت‌ها را نمی‌پذیرند.

      اکنون برای حقیقتا هیجان‌انگیزتر شدن موضوع:

      زنان ِ در دهه‌ی سوم زندگی، به اندازه‌ی مردان کار می‌کنند اما بیشتر از آنها در می‌آورند
      Women in their twenties smash glass ceiling to reverse pay gap - Business News - Business - The Independent

      Russell این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-09-2013),undead_knight (02-13-2013)

    16. #9
      سرنویسنده یکم
      Points: 20,328, Level: 89
      Level completed: 96%, Points required for next Level: 22
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      shirin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,006
      جُستارها
      9
      امتیازها
      20,328
      رنک
      89
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,097
      از ایشان 2,534 بار در 930 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      6 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      خود ارضایی مشکلی نداره ولی وقتی کسی شریک جنسی داره احتیاج به خود ارضایی هم وجود نداره. مگر اینکه دچار زودانزالی باشه یا اعتیاد یه سکس داشته باشه که شریک جنسیش یراش کافی نباشه. زنان معمولا دیرتر از مردان ازضا میشن در نتیجه نیازی هم نیست که برای آمادگی یه سکس خوب قبلش خودارضایی کنن. هر چند هر چقدر دفعات سکس خانمها بیشتر باشه زودتر ارضا میشن یعنی تو این مورد برعکس آقایون هستن. اینکه میگن خودارضایی باعث میشه یه شخص بذن خودشو بهتر بشناسه برای نوجوانان یا کسانی هسن که تجربه سکس چندانی ندارن نه کسی که کاملا وارده و نه کسی که سالها داره سکس میکنه. در هر صورت نمیدونم. شاید یه نفر خودارضایی براش لذتبخشتر باشه، خودارضایی کنه به من چه.

    17. #10
      سخنور یکم
      Points: 18,439, Level: 86
      Level completed: 18%, Points required for next Level: 411
      Overall activity: 12.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خوشحال
       
      Nevermore آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2012
      نوشته ها
      919
      جُستارها
      5
      امتیازها
      18,439
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,461
      از ایشان 2,490 بار در 877 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      35 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی shirin نمایش پست ها
      خود ارضایی مشکلی نداره ولی وقتی کسی شریک جنسی داره احتیاج به خود ارضایی هم وجود نداره. مگر اینکه دچار زودانزالی باشه یا اعتیاد یه سکس داشته باشه که شریک جنسیش یراش کافی نباشه. زنان معمولا دیرتر از مردان ازضا میشن در نتیجه نیازی هم نیست که برای آمادگی یه سکس خوب قبلش خودارضایی کنن. هر چند هر چقدر دفعات سکس خانمها بیشتر باشه زودتر ارضا میشن یعنی تو این مورد برعکس آقایون هستن. اینکه میگن خودارضایی باعث میشه یه شخص بذن خودشو بهتر بشناسه برای نوجوانان یا کسانی هسن که تجربه سکس چندانی ندارن نه کسی که کاملا وارده و نه کسی که سالها داره سکس میکنه. در هر صورت نمیدونم. شاید یه نفر خودارضایی براش لذتبخشتر باشه، خودارضایی کنه به من چه.
      همانطور که بالا هم گفتم باور شما نادرست است.من نگفتم خود ارضایی کنید تا انزال زود رس نداشته باشید،گفتم خودارضایی زمینه ساز یک سکس خوبه.
      با یک سرچ کوچک میتوانید دریابید که جلق نه تنها زیان نمی رساند بلکه سود های فراوانی هم دارد.سخن شما هم که میگویید:"وقتی کسی شریک جنسی داره احتیاج به خود ارضایی هم وجود نداره." نا به جاست. Health and psychological effects

      The health benefits of masturbation


    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
      از سوی Mehrbod در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 2182
      واپسین پیک: 08-12-2018, 12:19 AM
    2. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار هماندیشی
      پاسخ: 161
      واپسین پیک: 03-15-2013, 08:51 PM
    3. مازوخیسم / سادیسم / لذت‌جویی و ...
      از سوی yasy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 01-20-2013, 08:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •