شما بجای "..." گذاشتن دستکم سه راه داشتید:
1- گفتن بی سانسور "تنگ"
2- ساختن واژه: پاکدامننما
3- سود بردن از گزارهی توضیحی: زنانیکه با باکرگیاشان فخر میفروشند.
ولی نه، هیچکدام را نگزیده و بجایش «...» گذاشتید زیرا هم نمیخواستید دیگران برداشت بدی از شما بکنند هم میخواستید بگونهای همان واژهی «تنگ» را بکار ببرید، که درست و بباریکی همان چیزی است که خودتان دارید مینکوهید: بانوان نیز میخواهند همخوابگی داشته باشند و هم نمیخواهند دیگران ایشان را "بدکاره" ببینند، پس همان پاکدامننمایی میکنند.
خب من هم کوشیدم همین احساس را برای خودتان خودآگاه کنم ایرانبانوی گرامی (:
اگر شما در اینجا، در یک اِسپاش مجازی از کاربرد واژگان و برداشت دیگران میترسید، پس چگونه
بیرون از اینجا میخواهید در برابر نگرش - دیگران در برابر خواستهها و سخنانتان ایستادگی کنید؟
همین زنانی که میگویید پاکدامننمایی میکنند، نمیاندیشید همین ها از برداشت
بد پیرامونیاناشان میترسند و نمیتوانند براستی همانچیزی که هستند را بنمایانند؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
من در رابطهی عاطفی/جنسی با زنان به یکسری اصول پایبندم، به یکسری اصول هم معتقدم اما توانایی پایبندی به آنها را در خود نمیبینم. توقع پایبندی به اصولی نسبتا شدیدتر را هم از طرف مقابل دارم، یعنی علاقمند یا حتی نیازمند به کنترل زندگی جنسی او بصورت مطلق، و زندگی عاطفی او بصورت نسبی هستم. خودارضایی طرف مقابل برای مثال جرمیست نابخشودنی که باعث پایان رابطه میان ما خواهد شد، اما همان کار را برای خودم یک حق محسوب میکنم. بطور کلی شخص بسیار خودخواهی هستم، کسی را هم وادار به تحملم نکردهام و از روز نخست همینها را با لحنی بسیار شدیدتر از آنچه اینجا مینویسم با همهی کسانی که وارد زندگیام شدهاند در میان گذاشتهام. تشخیص تمام مصادیق آنچه پذیرفتنیست و مرز آن با آنچه ناپذیرفتنیست را هم (باز) حق بدیهی خودم محسوب میکنم، افزون بر تمام اینها، از آدمهایی هم که به این اصول پایبند نیستند خوشم نمیآید و تا آنجا که بتوانم از ایشان پرهیز میکنم، چنانکه حتی اگر بکوشند به نحوی وارد زندگیام بشوند مقاومتی نسبتا جدی به خرج میدهم. این مقاومت در چه حدی میتواند باشد؟ تحقیر بسیار شدید کلامی، تا حتی تیپای فیزیکی!
این بود که واژهی «اخلاقیات» را به جای «ترجیحات» بکار بردم، زیرا ضمانت اجرایی برایشان قائلم، شاید «هنجار» واژهی بهتری باشد..
البته اینهم هست که یکسری مسائل را آدمها در آغاز کار بدلیل اشتیاق افسارگسیخته میپذیرند، اما به راستی به آنها اعتقاد یا پایبندی چندانی ندارند. مثلا اگر خود من از ظاهر دختری بسیار خوشم آمده باشد شاید حتی خیلی چیزهای او را هم تحمل بکنم، اما هزار متر جلوتر در آن رابطه احساس خفگی و بیزاری برمن چیره خواهد شد..
زنده باد زندگی!
Russell (02-06-2013),undead_knight (02-06-2013)
اولا که توضیح دادم تنها به خاطر این بود که توهینی به کسی نشود.
شما بارها شاهد بودید که از ادبیاتی راحت در نوشته هام استفاده کردم.
اما خوب اگر فرض شما رو هم بپذیریم
خوب که چی؟
مشت نمونه ی خروار اصلا.....
ببین
وقتی چنین مسائلی در بین زنان همه گیر میشه بیش از هر کسی آقایون ان که آسیب میبینن.
هم دروغ میشنون-هم به شعورشون توهین میشه-هم اگر واقعا معیارشون باکره بودن باشه چون چیزی فراگیر شده این
انتخاب براشون ممکن نمیشه ....
Mehrbod (02-06-2013)
ایراد ِ «ادای تنگها را درآوردن» در اینست که فریبکارانه و ریاکارانه است. زنان برای کسب مردانی که خود پایبند به اصولی سنتی هستند اقدام به «تنگنمایی» میکنند، اما پیروی از همان اصول را در زندگی شخصی بی فایده مییابند. این یعنی دروغگویی و رذالت، که من گمان کردم «ایرانبانو»ی گرامی متنقد آنست، اما جلوتر دریافتم که تقصیر آنرا به گردن «مردان» میاندازد، چنانکه «جامعه» خیلی غلط میکند توقعی از زنان دارد..
زنده باد زندگی!
Mehrbod (02-06-2013)
من هم برایتان توضیح دادم برای اینکه توهین نشود و سانسور هم نشود شما سه راه داشتید: ولی هم خواستید واژه را بگویید هم خواستید برداشت بد از شما! نشود.
در کنار آن چه مسائلی فراگیر بشوند؟ باز که شما خودتان را هیچکاره کردید و همه چیز را سر همبود (=جامعه) خراب کردید! (:
زمانیکه میگویید مشکل از همبوده، تنها برداشت شدنی از سخنتان اینه که گناه مردانه، زیرا:
همبود = 50% مرد + 50% زن
اگر یک مشکلی برای زنان هست و اگر گناه همبوده [—> و نه زنان]، پس همبود - زنان = مردان
یا در بهترین ریخت خود، بیشتر گناه گردن مردان ئه، که باز هم سخن بیهودهای است.
من پیشنهاد میکنم بجای خودسانسوری و بجای بهادهی [بیش از اندازه] به نگرش دیگران، خودتان بوده و چهرهای که از خودتان برای خودتان
دارید را بی تاثیر از نگرش مردم نگه دارد، دیگران (مردان + زنان) بی هیچ گمانی همانگونه که خود خودتان را میبینید شما را خواهند دید.
اگرنه با خودسانسوری و یک چیز بودن و یک چیز دیگر نمایاندن هر کس بحق، درباره دیگران پنداشتهای بیجا
میکند و از نمیدانم سیگار کشیدن! و بلند خندیدن!! به لاشی بودن و همچون فرجامهای شگفتانگیزی میرسد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
زنده باد زندگی!
خوب پس یقین حاصل کردم که در رساندن منظورم ضعیف بودم
شما دو مسئله رو با هم مخلوط کردید.
من این رفتار زنان را تقبیح میکنم چون هم خلاف آزادی خود رفتار میکنند و هم در دروغ و ریاکاری دستی دارند.
اما بعدی از مسئله هم وجود ارد که بسیاری از رفتار ها هم حاصل تحمیل جامعه است.
من نمیدانم چه قدر با جامعه ی ایرانی و اینگونه روابط آشنایی دارید اما کمتر کسی است که در این جامعه با جنس مخالفش باشد و دچار مشکلاتی از این قبیل نباشد.
شک هایی بی مورد-استرس های بی پایان-روابط جنسی به دور از اصول و ....
اینها حاصل دست در دست دادن هر دو طرف ماجراست....
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)