hold on :)
چون نگاه بیولوژیکی رو مطرح کردی و این نگاه در نهایت به نگاه ژنی میرسه من چندان توضیحت رو نمیپذیرم:)
اگر گفتگوی چالشی(که گفتگویی برای پیروزی هست)از لحاظ ژنی یک رویکرد پایدار فرگشتیک باشه،حتما باید گسترده باشه و از اون مهمتر(چون گسترده شدن احتمالیش با میم هم قابل توضیح هست) باید حداقل در ابتدا برای بقا و گسترش این ژن دلیل فرگشتیک باشه.
در ضمن باید بین گفتگوی منطقی و گفتگوی چالشی تفاوت گذاشت. به نظر میاد روش های فریب و غیر منطقی از لحاظ فرگشتیک موفق تر باشند(باز هم تاکید میکنم نگاه ژنی هست)چون از متودهای پیش ساخته و ساده تر استفاده میکنند و از اون مهمتر در بعضی موارد حتی موثرتر از منطق هستند.
خب باید همیشه این پرسش رو داشته باشیم،هدف(ناخوداگاه)ژن ها چیه؟اینکه بیشتر بشند. بنابراین اگر رویکرد پیروزی وجود داشته باشه اون رویکرد باید بحث غیرمنطقی باشه!
ولی باز هم باید دقیقتر نگاه کرد،آیا برای بدست آوردن ماده ها و گسترش ژن روش های موثرتری وجود نداره که باعث تضعیف ژن بحث کردن بشه؟:)
البته که وجود داره،کسب ثروت، قدرت و جایگاه اجتماعی و بسیاری چیزهای دیگه وجود دارند که هرچند به مهارت های ارتباطی ربط دارند ولی بحث چالشی لزوما در مقابل نقشه کشیدن و استفاده از روش های دیگه که اصلا چالشی نیستند،یک روش پیروز حساب نمیشه حتی اگر غیر منطقی باشه!
در واقع حتی توانایی سخنرانی و اقناع دیگران هم لزوما همراه بحث نیست،مرزبندی ها در این موارد باید تا حدی دقیق باشه:






































آغازگر جُستار











پاسخ با گفتآورد