به دنبال روشی برای کنترل غریزهء جنسی

[folaani]

چند وقت پیش توی فکر حذف آلت بودم!!
ولی خب بعدش فکر کردم اصلا از کجا معلوم با حذف آلت، غریزهء جنسی از بین بره! تازه شاید بدتر و عقده بشه یا موجب عوارض و مشکلات جسمی و روانی بدتری.
بعدشم آینده آدم ممکنه پشیمون بشه.
بعدش مسائل اجتماعی ممکنه مشکل ساز بشه.
از نظر دینی هم که میگن درست نیست. گرچه من مذهبی نیستم.

درکل چون با این همه مانع احتمال خیلی کمی میدم که این سیستم به دردم بخوره حتی تا آخر عمرم، حتی اگر بشه بطور کامل و برای همیشه از بین بردش بازم ممکنه این کار رو بکنم. چون واقعا برام جز دردسر و اتلاف وقت و انرژی و رنج و عقده چیزی نداشته و نداره.

البته از یه جهت خوب بوده! اینکه این فشار و عقده موجب خشم و اراده و شجاعت شده در من و انگیزهء جدی برای قدرت طلبی و پیشرفت و کاملتر شدن بهم داده. شاید اگر این غریزه کاملا از بین بره، آدم سست و بی انگیزه ای بشم در خیلی مسائل.

[Ouroboros]

سوما واسه این کارها باید علاف باشی و وقت و انرژی هدر بدی و شاید حتی پول هایی خرج کنی؛ که اینا رو هم من نمیخوام انجام بدم چون وقت و انرژیم برام ارزشمندتره از این علافی ها، و آدم دانشمند و هدفمند بنظر من نمیتونه اینقدر علاف باشه.

یکی از اهداف ِ فرعی من از دانشمند شدن صعود در نردبان اجتماعی با استفاده از هوشم برای رسیدن به شرکای جنسی ِ مرغوب‌تر بوده، می‌دانستم که از این برج عاجی که در آن نشسته‌ام قادر به تحقیر ِ تمامی رقبا(خوش تیپ‌تر، خوش‌قیافه‌تر، پولدارتر و ....)خواهم بود. اگرنه خُب در خانه می‌نشستم و تیله بازی می‌کردم، چه مرضی بود؟!

از اینها گذشته، سکس خوب، و نه حتی «فقط سکس»، یک هزارم چیزی که تصور می‌کنید زحمت دارد، نیاز نیست کار خاصی بکنید، فقط خودتان را در دسترس قرار بدهید. یعنی به محیطهای اجتماعی بروید و اجازه بدهید دخترانی که از شما خوششان می‌آید بهتان نزدیک بشوند. هر آدمی، فارغ از کیفیاتی که دارد، مورد پسند دستکم هزاران نفر دیگر در جهان است.

چند وقت پیش توی فکر حذف آلت بودم!!

اینهم از دستاوردهای تشیع.

[folaani]

نیاز نیست کار خاصی بکنید، فقط خودتان را در دسترس قرار بدهید. یعنی به محیطهای اجتماعی بروید و اجازه بدهید دخترانی که از شما خوششان می‌آید بهتان نزدیک بشوند. هر آدمی، فارغ از کیفیاتی که دارد، مورد پسند دستکم هزاران نفر دیگر در جهان است.

منکه گفتم اهل این کارها نیستم.
دنبال چیزهای علاف گونه نمیروم.
بعدش هم خب نمیذارم نزدیک بشن! چون بنظرم اینطوری آخر ابتذال و بی معنیه.
کار باید روی اصول و محکم و مایه دار باشه.
از این بچه بازیها اصلا خوشم نمیاد.

اینهم از دستاوردهای تشیع.

به تشیع چه ربطی داره؟
منکه اصلا مذهبی هم نیستم.

[nirvana]

اولا که من به مشترکات میان ادیان اعتقاد دارم. که پرهیز از زنا یکی از اوناست.
البته نه اینکه بگم خیلی مذهبی و مقید هستم، ولی خب نمیتونم این مسئله رو جوری بگیرم که انگار اصلا اینطور فکر نمیکنم.

مثلا بگید صیغه. خب اینم باز دنگ و فنگ و هزینه داره.

البته اینو بگم از نظر اخلاقی من با صیغه هم موافق نیستم.
ولی خب حداقل شرعی و قانونیه و یکسری مزایای دیگر رو هم داره احتمالا.

از نظر دینی هم که میگن درست نیست. گرچه من مذهبی نیستم.

مذهب از سر و روت میباره فلانی جان و جالبه انکارش هم میکنی:)))))

شما اول برو باخودت کناربیا بعد بیا اینجا وقت ماروبگیر

[Mehrbod]

مذهب از سر و روت میباره فلانی جان و جالبه انکارش هم میکنی:)))))

شما اول برو باخودت کناربیا بعد بیا اینجا وقت ماروبگیر

راستش من هم سرانجام نفهمیدم این فُلانی بیدینه یا نیست، زنا از
ریشه یک واژه‌ی دینیه، کسیکه دیندار نیست میتواند همخوابگی کند، ولی زنا !؟

[folaani]

راستش من هم سرانجام نفهمیدم این فُلانی بیدینه یا نیست

من خودمم نمیدونم.
بعدم چه دینی؟
مسلمان زاده ام.
اما مثلا نماز نمیخونم.
بعد به زندگیهای چندگانه اعتقاد دارم که بیشتر افراد در اسلام قبول ندارن.
بعد از تعالیم حتی بودا هم درس میگیرم.

زنا از ریشه یک واژه‌ی دینیه، کسیکه دیندار نیست میتواند همخوابگی کند، ولی زنا !؟

ریشه و خود واژه مهم نیست.
اصل قضیه مهمه، که مثلا بودا هم گفته، و خیلی بزرگان دیگه، حتی شاید بعضی از اونایی که نه دین داشتن و نه خدا به اون شکل.

در کل من وجود خدا رو درنظر میگیرم و بیشتر به سمت وجود ماوراء و اینطور قوانین اخلاقی بصورت بنیادین و ریشه دار متمایل هستم؛ ولی میتونم عدم وجود خدا رو هم احتمال بدم و اگر دلیل محکمی داشت قبول کنم. یعنی مثل مذهبی ها متعصب و با ایمان نیستم.

مذهبی از دید من کسیه که طبق اصول و معیارهای دین خاصی فکر و عمل میکنه.
ولی من اینطور نیستم.
من هرچی رو خودم میخوام و درست تشخیص میدم و عملی میبینم قبول میکنم و ایمان خاصی هم ندارم؛ از باب عقل و احتیاط و نیروها و تشخیص درونیه.

[Angela]

شما این همه که دارید وقت میذارید مهارش کنید, اگه میخواستید طبیعی ارضاش کنید که بهتر بود, وقت و انرژی تون هم کمتر گرفته میشد!
فکرتون هم اینقدر مشغول نبود!

[folaani]

شما این همه که دارید وقت میذارید مهارش کنید, اگه میخواستید طبیعی ارضاش کنید که بهتر بود, وقت و انرژی تون هم کمتر گرفته میشد!
فکرتون هم اینقدر مشغول نبود!

شک دارم اساسا!
حالا گفتم قرصی چیزی شاید باشه بخوریم زود خوب بشه
این همه علم و فناوری و پزشکی آخه!!

یه مدت هم میخواستم صیغه کنم.
حتی دامادمون گفت اگر بخوای من برات پیدا میکنم.
البته بعد از اینکه فهمید ازدواج واسه من کاملا منتفی است و هیچ راهی نداره.
ولی خب من حساب کردم اگر من این کار رو بکنم اونوقت فردا دامادمون کار مشابهی بکنه و زندگی خواهرم خراب بشه چی!!
کلا جالب و الگو و پشتوانهء خوبی نیست دیگه. نه؟

من نمیخوام خانوادم کوچکترین آسیبی ببینن. بخصوص مادرم. ترجیح میدم تا آخر عمر عزب بمونم اما مادرم راحت و ازم راضی باشه منم راضی ترم. نمیخوام کوچکترین فشار و رنجی رو بهش تحمیل کنم. پول هم داشته باشم خب برای زندگی خودم و مادرم لازم دارم.

کلیتش سکس برای من مهمترین مسئلهء زندگی نیست. قدرت و آرامش و راستی برام مهمتره و اگر اینا رو داشته باشم درحد حداقل راضی هستم.
ولی خب اذیت میکنه و وقت و انرژی ازم میگیره.

[mahtab71]

شک دارم اساسا!
حالا گفتم قرصی چیزی شاید باشه بخوریم زود خوب بشه
این همه علم و فناوری و پزشکی آخه!!

یه مدت هم میخواستم صیغه کنم.
حتی دامادمون گفت اگر بخوای من برات پیدا میکنم.
البته بعد از اینکه فهمید ازدواج واسه من کاملا منتفی است و هیچ راهی نداره.
ولی خب من حساب کردم اگر من این کار رو بکنم اونوقت فردا دامادمون کار مشابهی بکنه و زندگی خواهرم خراب بشه چی!!
کلا جالب و الگو و پشتوانهء خوبی نیست دیگه. نه؟

من نمیخوام خانوادم کوچکترین آسیبی ببینن. بخصوص مادرم. ترجیح میدم تا آخر عمر عزب بمونم اما مادرم راحت و ازم راضی باشه منم راضی ترم. نمیخوام کوچکترین فشار و رنجی رو بهش تحمیل کنم. پول هم داشته باشم خب برای زندگی خودم و مادرم لازم دارم.

کلیتش سکس برای من مهمترین مسئلهء زندگی نیست. قدرت و آرامش و راستی برام مهمتره و اگر اینا رو داشته باشم درحد حداقل راضی هستم.
ولی خب اذیت میکنه و وقت و انرژی ازم میگیره.

شما نسبت به خانواده خیلی احساس مسئولیت میکنید که شایسته ی تحسینه اما فکر نمیکنید در اینکار افراط کرده باشید؟
بهرحال شما یه سری نیاز دارید و سرکوبشون حتما مشکل ساز خواهد شد.مثلا عصبیتر میشید یا بی حوصله تر و...

شایدم اعتماد بنفس کافی ندارید.
برخی از پسرها سعی میکنن که بدختری پیشنهاد دوستی ندن چون میترسن که جواب دختر نه باشه و غرورشون جریحه داربشه که در واقع اینطور نیست.
این احتمال هم وجود داره که هنوز دختر ایده آلتون پیدا نشده .بقول معروف مشکل پسندباشید.

[folaani]

اما فکر نمیکنید در اینکار افراط کرده باشید؟

نه.
ما در گذشته زندگی سختی داشتیم و مادرم بخاطر ما خیلی فداکاری کرد و ما رو رها نکرد. زن مظلوم و آسیب پذیریه.
هرگز امکان نداره چیزی رو بر آسایشش ترجیح بدم.
بعدم کلا خانوادهء کم جمعیت و منزوی و تنهایی هستیم. باید حامی هم باشیم. هیچکس دیگری رو نداریم.

بهرحال شما یه سری نیاز دارید و سرکوبشون حتما مشکل ساز خواهد شد.مثلا عصبیتر میشید یا بی حوصله تر و...

نه اونقدرها هم فکر نمیکنم.
تاحالا که گذروندیم. و تسلطم خوب بوده و حتی رو به پیشرفت.
فکر کنم بحران های بزرگی رو پشت سر گذاشتم.
الان دیگه احتمال عدم کنترل و خشونت و کارهای خطرناک فکر نمیکنم باشه برام.