
Alice(02-06-2013)



اینجا معیار باکره بودن است ولو در بدترین وضعیت ها ظاهر شود.
از این رو دختران سعی میکنند هرچه باشند اما بکارت خود را وا ندهند .
در نسل جدید هم که کمی مدرن تر شده بکارت را هم بدهند اما سعی میکنند ان را پنهان سازند.
مشکل اینجاست که گاهی در این پنهان ساری انقدر اصرار میکنند که عملا شعور طرف مقابل را به سخره میگیرند.....![]()

بله بکارتپرستی متعلق به زمانهی بسیار معصومتریست و اکنون دیگر معیار درستی برای سنجیدن هیچ چیز نیست، بیشینهی مردم هم اینرا دریافتهاند و آن دروغهای شاخدار که گاهی میشنوید بیشتر جهت التیام ِ اعتماد به نفس ِ مورد تهدید مردیست که بطور قطع میداند طرف او با کسان دیگری سکس داشته اما نمیخواهد آنرا مدام به خاطر بیاورد.. اینست که زن دروغ سخیفی سرهم میکند و مرد هم آنرا بیدرنگ میپذیرد. خلاص شدن از شر دگمهای فرهنگی کار دشواریست..
اما جدا از اینها لاشیگری و هرزگی هیچ جای افتخار ندارد و از مدل سنتی درونتهیتر نباشد قطعا کثیفتر است.
زنده باد زندگی!
iranbanoo (02-05-2013)

در اینجا هم هر کس معنایی برای لاشی و هرزه بودن بر روی زنان میگذارد ه عموما مصادیقش اصلا برای مردان کاربرد ندارد
زن اگر راحت صحبت کند-اگر راحت رابطه برقرار کند- اگر رابطه های زیادی داشته باشد- اگر در مورد رابطه حرف بزند و ...فوری برچسب لاشی میخورد.
این مرزها همچنان در ایران مشخص نشده اند و از زنان بازیگرانی میسازند که حتی شجاعت بروز خواستهای خود را هم نمیتوانند داشته باشند...
mahtab71 (02-06-2013)

میتوانید داشته باشید کسی جلوی شما را نگرفته،
میتوانید بعد از ثروت، میزان تحصیلات، موقعیت اجتماعی، شرایط اقتصادی، ظواهر مورد پسند و «غیره»، «پایبندی به اصول پرهیزگاری جنسی» را هم برای جفتیابی به لیست طویل زنان در ایران اضافه بکنید، کنتر که نمیاندازد. آنچه نمیتوانید و نمیباید بکنید اینست که حق بدیهی مردان در گزینش دیگر افراد انسانی ِ زندگیشان را تحت عنوان «تبعیضآمیز» بودن ممنوع بکنید.
پ.ن: به نظر منهم زنی که بلند میخندد لاشیست و شایستگی همنشینی ندارد.
پس عدم پایبندی زنان به اخلاقیات و دروغگویی آنها برای رسیدن به اهداف مستقیم عاطفی، اجتماعی و اقتصادی هم تقصیر «جامعه» = مردان است؟!....و از زنان بازیگرانی میسازند که حتی شجاعت بروز خواستهای خود را هم نمیتوانند داشته باشند...
زنده باد زندگی!
آغازگر جُستار

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-

ممنون که حق انتخاب آدمهای اطرافمان را محفوظ میدانید.![]()
اول اینرا بگویم که منظورم آدمی بود که در یک رابطه متعهد شده،
یعنی دختری که مجرد است را کاری ندارم که اساسا اگر دلبری نکنند پس چه... افکارم در آن لحظه معطوف به کسانی بود که به نوعی در رابطهای عاطفی به دیگری پایبند شدهاند.
با بخاطر داشتن این تبصره، تعاریف این واژگان نزد من:
لاشی: کسی که به تکهمسری معتقد نیست و در یک زمان پارتنرهای متعدد دارد.
جنده : کسی که در برابر وجهی، خواه اقتصادی، عاطفی، اجتماعی یا .... به تبادل سکس میپردازد.
هرزه: کسی که لاشیبازی را نشانهی برتری مقام اجتماعی خود جلوه میدهد.
تنگ: کسی که در حقیقت لاشیست ولی ادای آدمهای پایبند را درمیآورد.
پایبند: آدمی که به رابطهی خود با معشوقش متعهد است.
بلند خندیدن ِ «آنچنانی» نوعی دلربایی از مردان است، اگرنه خندهی از ته دل که به بک جوکی، چیزی باشد بیش از آنکه «جذاب» باشد «دافع» است(و بدیهیست که مشکلی ندارد). پس دختری که با صدای بلند خندههای عشوهآمیز میکند عملا در حال ارتکاب نوعی خیانت به پارنتر خود است، مشابه آن نزد یک مرد میشود نگاههای خریدارانه به زنان دیگر و برانداز آنها(که رفتار بسیار پستیست)، زنان این یکی را در مقام فعلی مذموم باز میشناسند و محکوم میکنند، اما اگر مردی از انجام رفتاری(از بعد ساختاری)مشابه برنجد او را بدوی و متعصب و خشکاندیش جلوه میدهند.. اسم این کارها را هم گذاشتهاند حقوق زنان!
زنده باد زندگی!
Alice(02-06-2013),Russell (02-06-2013),undead_knight (02-06-2013)
آغازگر جُستار

هرچی نباشه مثلا طرفدار آزادی هستم:))
نکته اول:من با وجود فمنیست بودن با چیزهای غیر منطقی مخالفم حتی اگر اسم فمنیستی داشته باشه:)بنابراین اخلاق به جز مورد آزادی هیچ ارتباطی به حقوق افراد نداره و حتی اگر کاری غیر اخلاقی هست به نظر من ربط دادنش به حقوق واقعا استدلال مسخره ای هست:)
نکته دوم:پرسش من این بود که چرا این عمل غیر اخلاقی هست؟
از نگاه من چیز غیر اخلاقی نداره، البته باید دقت کرد که یک عمل اکتیو مثل تلاش برای برقراری رابطه جدید با وجود ناآگاهی پارتتر قبلی چیز متفاوتیه.
مقایسه من به این شکله:من فرض میکنم هر کسی به دنبال بهترین هست، بهترین رو چیزها یا کسانی در نظر میگیرم که شخض رو راضی میکنه(پس نسبیه)
تعهد رو در این میبینم که شخص به توافقاتی که با پارتنرش داره پایبند باشه،یعنی اگر توافق کردند تک جفت! باشند شخص نباید با کس دیگه ای رابطه برقرار کنه.
حالا جلوتر میرم،اگر کسی یک سیب داشته باشه جدا از خوشمزگی سیب، فرصت آگاهی از وجود و بررسی کلی سیب های دیگه رو از دست نمیده.البته مطمئنا بین سیب و شخص توافقی وجود نداره!:)) (بنابراین وجه فعال یا غیر فعال بودنش در این مورد معنایی نداره)
در نمونه دیگه شخص باور داره یک چیز خوب، درست یا ... هست اگر وجود هرچیز بهتر، یا درست تری رو انکار کنه و به دنبالشون نباشه یا اینکه با وجود شواهد همچنان چیز قبلی رو بهتر یا درست بدونه با پدیده بسیار آشنایی طرف هستیم:ایمان! :)
در واقع مشکل من اینجاست که یک رفتار رو با استاندارد چندگانه بررسی کنیم، بنابراین برای بررسی یک رفتار باید دقت کرد که چه نوعی هست، فعال یا غیر فعال.
بنابراین وجود پارتنر به این معنا نیست که نباید گزینه های دیگه رو بررسی کرد(یک رویکرد که هم پیشبینی آینده رو داره هم اینکه ممکنه در حال مفید باشه) ولی اگر قصد بودن با گزینه های دیگه در کاره باید در رابطه تجدیدنظر کرد:)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)