نظر من اینه كه كون خودشونه به كسی ربطی نداره .

نظر من اینه كه كون خودشونه به كسی ربطی نداره .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Mehrbod (01-29-2013),Ouroboros (01-29-2013),Soheil (01-29-2013),undead_knight (01-29-2013)
آغازگر جُستار

نظر من اینست که تنها اخلاقیات حاکم بر سکس رضایت طرفین درگیر است. جدا از این، دو نکتهی دیگر به نظرم میرسد، اول: کسانی که دفاع خود از حقوق همجنسگرایان را به یک «البته من خودم گی نیستم، اما...» مزین میکنند پیشاپیش به منطق همجنسگراستیزی اعتبار و رسمیت بخشیدهاند، گویا از همجنسگرا تصور شدن میهراسند. اجازه بدهید مخاطب شما هرچه میخواهد فکر بکند. دوم: «حق انتخاب نداشتهاند» نیز بازی کردن با قواعد حریف است، و برآمده از منطقی شدیدا مذهبی. اینکه خواست خدا بوده، و دگم طبیعت است و رهایی از ژنها که میسر نیست و خودشان انتخابی نداشتهاند و.... چرندی بیش نیست، من به همجنسگرایی انتخابشدهی خودآگاه فقط بخاطر لذت محض به مراتب بیشتر احترام میگذارم تا به جانور عجیبالخلقهای که ژنهای معیوب دارد. اصالت انتخاب آزادانه به مراتب بیشتر از جبرگرایی بیولوژیک است!
زنده باد زندگی!
Fiona (01-29-2013),mahtab71 (01-29-2013),sonixax (01-29-2013),undead_knight (01-29-2013)

به نگرم اینکه من میگویم همنجنسگراها آدمهای سرخوش و gay و بیشتر زمانها خوبی هستند
هم گونهای نکوهش باشد از دیدت امیر جان، ولی پس کجا باید "نگر شخصی" امان را بگوییم؟
اینجا دوباره یک مرزی میان "پسندیدن" و "پذیرفتن" داریم، آیا کسی که همجنسگرایی را برای خودش نمیپسندد، ولی آنرا بآسانی میپذیرد و برای دیگران میپسندد کاری نااخلاقی میکند؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Ouroboros (01-29-2013),Russell (01-29-2013),Soheil (01-29-2013),sonixax (01-29-2013),undead_knight (01-30-2013)
آغازگر جُستار

بله من آنرا هم دستهبندی ِ ناعادلانهای میدانم، صرف گرایش جنسی نمیتواند و نمیباید نشانگان شناسایی کسی باشد، ممکن است همجنسگرایی کثیف و ریشو و فاقد هرگونه فشنسنسی باشد، ممکن است لزبینی موهای بلند و رفتاری شدیدا زنانه داشته باشد و .... نرمهای اجتماعی برآمده از ذهن ِ سادهساز ماست که مایل به دستهبندی کردن همه کس برمبنای همه چیز است. البته شما میتوانید نگر خود را بیدلنگرانی بیان بکنید، ولی این الزاما به معنای درست بودن آن نیست.
بنظرم مرز پررنگتر میان ِ «فعل» و «فاعل» است، شما میتوانید از عملی احساس بیزاری بکنید، اما از عمال آن کینهای نداشته باشید. خود ِ من از هاکی متنفرم، و چیزی احمقانهتر از آن نمیشناسم، اما با بازیکنان هاکی مشکلی ندارم و اگر یکی را در خیابان ببینم شروع به اذیت و آزار او نمیکنم، احساس هم نمیکنم این نفرت را باید گاه و بیگاه ابراز بکنم..
زنده باد زندگی!

چند نکته هست،بعضی چیزها قابل جداکردن از فرد نیست،مثلا باورها جزئی از فرد به حساب نمیاند(حتی اگر با شخصیتش کاملا عجین شده باشند)ولی در مقابل چهره یک بخشی از فرد حساب میشه.
خب اینجا اگر شخصیت مهم باشه،وقتی ما از باورهای اون فرد متنفریم از شخصیت اون فرد هم متنفر میشیم،اگر هم از چهره فرد متنفر باشیم هرچند باز هم به نوعی از اون فرد متنفریم ولی میتونیم از شخصیتش متنفر نباشیم.
حالت دیگه ای هم هست که انسانیت فرد رو یک چیز جداگانه از شخصیت و ظاهرش در نظر بگیریم و تنفر از این دو رو معادل تنفر از انسانیت فرد در نظر نگیریم.
تنفر معادل نپسندیدن نیست،میشه شخصیت،چهره، فیزیک و... یک انسان رو نپسندید ولی ازش متنفر نبود.
این البته دو حالت داره یا ما از ویژگی های اون شخص متنفریم(مثلا شخصیتش یا ظاهرش)یا اینکه فقط اونها رو نمیپسندیم.حتی در حالت تنفر باز هم میشه از انسانیت شخص متنفر نبود :)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-

sonixax (01-30-2013)
آغازگر جُستار


چقدر به قول استادای معارف تفسیر به رای میکنید![]()
معیار درستی و نادرستی نیست، عده ای معتقدند چون همجنس گرایی به علت اختلال در عملکرد هورمونها ایجاد میشود، بیماریست و باید درمان شود.
ولی علم روانپزشکی میگوید همجنس گرایی بیماری نیست، یک گرایش طبیعیست، فرد در دوران جنینی یا پسر یا دختر و یا همجنس گرا میشود، مثلا پسری با عواطف دخترانه، یا دختری با ویژگی های پسرانه. فکر کنم ویژگی های پسرانه ناشی از هورمون تستسترون باشد، جنین در دوماهگی تبدیل به پسر میشود، در این هنگام ممکن است اندام های نرینگی در ظاهر جنین ایجاد شده باشد ولی هورمون های نرینه سازی ترشح نشوند و در نتیجه جنین عواطفش دختر میماند. یا اندامهای نرینه ایجاد نمیشوند ولی هورمون های نرینه سازی ترشح میشوند و ...

این گرایش فرگشتیک بودن آن هنوز یک خردهای دشواره دریافتش، تنها زابهایی در فرگشت میمانند که
توانایی جابهجایی به زادمان پسین براه «گزینش طبیعی» را داشته باشند، آدم همجنسگرا بچه دار نمیشود که ژن همجنسگرایی اش بجا بماند.
در اینباره گویا تنها درآوردهاند که همجنسگرایی به پاسداری از زادمان نزدیکان همجنسگرایان میانجامد و از همینرو بجا میماند، یکی شاید این را بهتر روشنگری کند.
پس از این دید هم "طبیعی بودن" یا بهتر بگوییم، فرگشتیک بودن/نبودن آن چندان سنجه نیست، جدای اینها، مگر گرایش به کشتن طبیعی نیست؟ گرایش به تجاوز مگر طبیعی نیست؟
از هر دیدی که بنگرید، این "طبیعی خواندن" بیشتر به نکوهش میماند تا برستایش یا چیز دیگر، به نگر من تنها کارکرد این
فرنود "طبیعی بودن" در پزشکی و تندرستی است که ببینیم چه چیزی طبیعی است و با تن فرگشتهی ما سازگاری دارد و چه چیزی نیست.
اخلاقیات و درستی و نادرستی کارها را باید از دامنهی چیزهای طبیعی بیرون کشید.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
آغازگر جُستار

یکی دیگر هم بوده، که قطعا بسیار مهم و حیاتی محسوب میشده: تنشزدایی میان نرهای یک گروه. یک نظریه هم پلیمورفیزم متوازنشده است، یعنی این ژن مربوط به همجنسگرایی ممکن است کارکرد دیگری هم داشته باشد که باعث گستردگی آن شده، همچون ژن زایندهی بیماری کمخونی داسیشکل، که باعث مقاومت دربرابر مالاریا هم میشود.
زنده باد زندگی!
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)