• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 7 از 7

    جُستار: علی شریعتی

    Hybrid View

    1. #1
      رهگذر
      Points: 1,091, Level: 17
      Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      روزبه2 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      8
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,091
      رنک
      17
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 14 بار در 6 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      شريعتي پايه گذار ولايت فقيه بود ! او هم با روحانيت مخالفت ميكرد كه چپ ها را جذب كند ..هم از كيسه آنان ميخورد و دستبوسي ميكرد !
      جاه طلب و روان پريشي بود كه در نامه اي كه براي زنش خانم پوران شريعت رضوي نوشته (كه اين نامه انتشار هم يافته ) به وي گفته است كه : تو نبايد مثل يك زن به شوهرش گوش كني يا فرمان ببري ! بلكه بايد مثل خديجه كه سر در تمكين محمد داشت مرا تمكين كني ! بايد بداني كه تو خديجه اي و من محمد !

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از روزبه2 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-17-2010),kheradgera (12-17-2010)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      شریعتی، شریعتی، شریعتی... آیا تا به حال هیچ نویسنده ی ِ ایرانی به اندازه ی ِ او آدمهای متفاوت از اقشار ِ مختلف را جذب کرده؟ از فرقان(در یک سر ِ اسلام شیعی)تا سیدعلی خامنه ای(در سر ِ دیگر ِ آن) او را «مسلمان حقیقی» می دانند.. از خودم می پرسم اگر زنده بود، کدامیک را به خود نزدیکتر می دید؟ نظر ِ من درباره ی ِ این شوالیه ی ِ اساطیری(بخشهایی از بحثی که چند ماه پیش درباره ی ِ او، در فرومی دیگر داشتم):

      « کسی که لقب ِ سنگین و مسئولیت آور ِ "روشنفکر" را به دوش می کشد، باید "فراتر" از هنجارهای ِ موجود بیاندیشید و آنها را مثل ِ باقی ِ مردم "پیشفرض" نگیرد. حتی اگر با آنها مشکلی ندارد، دست بکار نقدشان بشود، و همان اندیشه ها را، "نقد شده" بپذیرد و از آن تقدس زدایی بکند، اگر می خواهد که اصلا به این عرصه(روشنفکری)وارد بشود ناگزیر است منطق موجود را به چالش بکشد و دستگاه ِ فکری ِ تراش خورده ای از آن بیرون بیاورد. شریعتی حجم بسیار زیادی از پیشفرضهای ِ شیعی را «پذیرفت»(ادعا می کنم که خیلی بیشتر از مثلا مطهری یا آوینی)، و بجای ِ نقد ِ آنها به جستجوی ِ مصداق برای ِ تئوریزه کردنشان پرداخت(با حذف ِ آلترناتیو، و همینطور بازخوانی ِ خواص فهم آنها). وجه منحط سنت همین "نقد ناشدگی" آنست، که شریعتی آشکارا مشکلی با آن نداشت. اینست که شاید وی "اندیشمند" باشد، اما در روشنفکری و چه بسی "نوآوری" او به زعم من جای ِ تردید، فراوان است. »

      « شریعتی برخلاف ِ فردید چندان رازورز و پیچیده نویس نیست. نوشته های او آنقدر ساده هست که با سواد سوم راهنمایی و شعور یک نوجوان 16/17 ساله قابل فهم باشد، مگر آنکه تازگی ها برای «تعمیق» آنچه او نوشته با تفاسیر و تعابیر جدیدی روبرویمان کرده باشند که کلا بحثی جداست. یکبار در همینجا گفتم امثال شریعتی و فردید کاریکاتورهایی هستند از روشنفکری، زیرا اساس کار روشنفکری نقد ِ عریان و بی پرده ی دگمهای موجود در بستر فکری ِ یک جامعه است نه جایگزین سازی آنها با خشک اندیشی های دیگر و ریشه یابی آنها در بیرون از خود جامعه، درجهت تطهیر آن. یک زمانی تکه کلام من این بود که مطهری انسانی به مراتب آگاه تر، صادق تر، دارای نثری به مراتب شیواتر و حرفهایی به مراتب شنیدنی تر از شریعتی است(مثلا مقایسه بکنید همه وجوهات اثر ِ سراسر انقلابی، روشنگرانه و انتقادی مطهری «حماسه حسینی» را با روده درازیهای نفرت انگیز اثر بی مایه ای بنام «فاطمه، فاطمه است»).

      اما، شریعتی به هرحال مهم است. و امروز در جستجوی رقت انگیز همه برای ارائه بدیلی «نرمخو» از اسلام در برابر «اسلام واقعا موجود»، شریعتی اهمیتی دو چندان می گیرد. پس یکبار خواندن آثار او ، حداقل آثار مهم و تاثیر گذارش، حتی به نحوی «روزنامه وار» وقت شما را همانقدر خواهد گرفت که نگاه کردن یکی از سریالهای ماه رمضان. ارزش هر دو کالا هم یک اندازه است: ساخته شده برای مصرف روزمره ی عوام، دارای تاریخ انقضای بسیار محدود و درونمایه ای بسیار تهی. »

      « از نظر من شریعتی یک شارلاتان ِ تین ایجر فریب با نثری نئاندرتال پسند بود، که از باد ِ فقر گفتمان فلسفی ایران و کمبود آشنایی با فضای فکری بین المللی و شرایط ایدئولوژی گرای دهه پنجاه در ایران بادکنک وار بزرگ شد. شخصی کاملا آگاه از دروغ پردازیهای هدفمند خود(در جهت افزودن مقادیر انبوهی گل و بلبل به دین مبین اسلام). »

      « اگر واپسگرایی ِ تطهیر شده در قالب واژگان نوعی «جلوبودن از جامعه» است البته که شریعتی را می شود جلوافتاده خطاب کرد. اما من حتی شخصیتی همچون نواب صفوی را چند دهه جلوتر از شریعتی می دانم. »

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-17-2010)

    5. #3
      نویسنده سوم
      Points: 2,186, Level: 28
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 114
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kheradgera آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      106
      جُستارها
      6
      امتیازها
      2,186
      رنک
      28
      Post Thanks / Like
      سپاس
      50
      از ایشان 324 بار در 112 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      شریعتی، شریعتی، شریعتی... آیا تا به حال هیچ نویسنده ی ِ ایرانی به اندازه ی ِ او آدمهای متفاوت از اقشار ِ مختلف را جذب کرده؟ از فرقان(در یک سر ِ اسلام شیعی)تا سیدعلی خامنه ای(در سر ِ دیگر ِ آن) او را «مسلمان حقیقی» می دانند.. از خودم می پرسم اگر زنده بود، کدامیک را به خود نزدیکتر می دید؟ نظر ِ من درباره ی ِ این شوالیه ی ِ اساطیری(بخشهایی از بحثی که چند ماه پیش درباره ی ِ او، در فرومی دیگر داشتم):

      « کسی که لقب ِ سنگین و مسئولیت آور ِ "روشنفکر" را به دوش می کشد، باید "فراتر" از هنجارهای ِ موجود بیاندیشید و آنها را مثل ِ باقی ِ مردم "پیشفرض" نگیرد. حتی اگر با آنها مشکلی ندارد، دست بکار نقدشان بشود، و همان اندیشه ها را، "نقد شده" بپذیرد و از آن تقدس زدایی بکند، اگر می خواهد که اصلا به این عرصه(روشنفکری)وارد بشود ناگزیر است منطق موجود را به چالش بکشد و دستگاه ِ فکری ِ تراش خورده ای از آن بیرون بیاورد. شریعتی حجم بسیار زیادی از پیشفرضهای ِ شیعی را «پذیرفت»(ادعا می کنم که خیلی بیشتر از مثلا مطهری یا آوینی)، و بجای ِ نقد ِ آنها به جستجوی ِ مصداق برای ِ تئوریزه کردنشان پرداخت(با حذف ِ آلترناتیو، و همینطور بازخوانی ِ خواص فهم آنها). وجه منحط سنت همین "نقد ناشدگی" آنست، که شریعتی آشکارا مشکلی با آن نداشت. اینست که شاید وی "اندیشمند" باشد، اما در روشنفکری و چه بسی "نوآوری" او به زعم من جای ِ تردید، فراوان است. »

      « شریعتی برخلاف ِ فردید چندان رازورز و پیچیده نویس نیست. نوشته های او آنقدر ساده هست که با سواد سوم راهنمایی و شعور یک نوجوان 16/17 ساله قابل فهم باشد، مگر آنکه تازگی ها برای «تعمیق» آنچه او نوشته با تفاسیر و تعابیر جدیدی روبرویمان کرده باشند که کلا بحثی جداست. یکبار در همینجا گفتم امثال شریعتی و فردید کاریکاتورهایی هستند از روشنفکری، زیرا اساس کار روشنفکری نقد ِ عریان و بی پرده ی دگمهای موجود در بستر فکری ِ یک جامعه است نه جایگزین سازی آنها با خشک اندیشی های دیگر و ریشه یابی آنها در بیرون از خود جامعه، درجهت تطهیر آن. یک زمانی تکه کلام من این بود که مطهری انسانی به مراتب آگاه تر، صادق تر، دارای نثری به مراتب شیواتر و حرفهایی به مراتب شنیدنی تر از شریعتی است(مثلا مقایسه بکنید همه وجوهات اثر ِ سراسر انقلابی، روشنگرانه و انتقادی مطهری «حماسه حسینی» را با روده درازیهای نفرت انگیز اثر بی مایه ای بنام «فاطمه، فاطمه است»).

      اما، شریعتی به هرحال مهم است. و امروز در جستجوی رقت انگیز همه برای ارائه بدیلی «نرمخو» از اسلام در برابر «اسلام واقعا موجود»، شریعتی اهمیتی دو چندان می گیرد. پس یکبار خواندن آثار او ، حداقل آثار مهم و تاثیر گذارش، حتی به نحوی «روزنامه وار» وقت شما را همانقدر خواهد گرفت که نگاه کردن یکی از سریالهای ماه رمضان. ارزش هر دو کالا هم یک اندازه است: ساخته شده برای مصرف روزمره ی عوام، دارای تاریخ انقضای بسیار محدود و درونمایه ای بسیار تهی. »

      « از نظر من شریعتی یک شارلاتان ِ تین ایجر فریب با نثری نئاندرتال پسند بود، که از باد ِ فقر گفتمان فلسفی ایران و کمبود آشنایی با فضای فکری بین المللی و شرایط ایدئولوژی گرای دهه پنجاه در ایران بادکنک وار بزرگ شد. شخصی کاملا آگاه از دروغ پردازیهای هدفمند خود(در جهت افزودن مقادیر انبوهی گل و بلبل به دین مبین اسلام). »

      « اگر واپسگرایی ِ تطهیر شده در قالب واژگان نوعی «جلوبودن از جامعه» است البته که شریعتی را می شود جلوافتاده خطاب کرد. اما من حتی شخصیتی همچون نواب صفوی را چند دهه جلوتر از شریعتی می دانم. »
      جالب این بود که دستگاه ساواک به دلیل ترسی که درست یا اشتباه از چپول ها و مزدوران شوروی داشت میدان را کاملا برای افرادی مانند شریعتی باز گذاشته بود و انسانهایی مانند مفتح و بهشتی و مطهری و رجایی هم در وزارت و پرورش وظیفه اسلامی کردن درسها را داشتند.
      استاد سیاوش اوستا نامه های رد و بدل شده میان شریعتی و ساواک را منتشر کرده که بسیار روشنگر است.

      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 01:22 am ---------- ارسال قبلی در 01:20 am ----------

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی روزبه نمایش پست ها
      شريعتي پايه گذار ولايت فقيه بود ! او هم با روحانيت مخالفت ميكرد كه چپ ها را جذب كند ..هم از كيسه آنان ميخورد و دستبوسي ميكرد !
      جاه طلب و روان پريشي بود كه در نامه اي كه براي زنش خانم پوران شريعت رضوي نوشته (كه اين نامه انتشار هم يافته ) به وي گفته است كه : تو نبايد مثل يك زن به شوهرش گوش كني يا فرمان ببري ! بلكه بايد مثل خديجه كه سر در تمكين محمد داشت مرا تمكين كني ! بايد بداني كه تو خديجه اي و من محمد !
      همچنین باید خاطر نشان کرد که او همسرش را سگ خطاب می کند.
      برای نشان دادن مدرن بودن شریعتی چند جمله در بخشهای ابتدایی فاطمه فاطمه است درباره زن و محدودیتها و ظلمهای به او را همیشه بیان می کنند و جالب این است که همه آن ظلمها بر اساس دستورات مستقیم دین اسلام است ولی شریعتی حتی نمی گوید بالای چشم اسلام ابروست.
      بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

      دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند



      هر چیز را با خرد خود بسنجید

      به یاد رضا فاضلی


    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از kheradgera گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-17-2010),sonixax (12-17-2010)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •