از اعتراض‌های دوستان به سخنان من، به نظرم، پیداست که اصلاً منظور من را درک ننموده‌اند. موضوع اصلاً دریافت پاداش اخروی برای اعمال‌مان نیست. (اتفاقاً، در الهیات مسیحی، تأکید شده است که چنین روی‌کردی قطعاً به هلاکت روحانی می‌انجامد.) صحبت سر این است که آیا زندگی هریک از ما انسان‌ها، ذاتاً از سطح غرایض حیوانی بالاتر می‌تواند برود یا نه. دیدیم که در متریالیسم، برای ارزش حقیقی قائل شدن برای اساسی‌ترین و انسانی‌ترین رفتارها نیز (مانندِ وفاداری به همسر و شریک زندگی)، توجیه عقلانی‌یی وجود ندارد، و اگر یک متریالیستِ‌ واقعی چنان رفتار کند، در اصل از سنخی غیر از مثلاً یونجه خوردن یک الاغ نیست.

البته، من نمی‌گویم در حقیقت چنین نیست. شاید واقعاً، متریالیسم واقعیت داشته باشد. من تنها گفتم، در متریالیسم اخلاقیات، در اصل، در چنین سطحی قرار می‌گیرند. ادعایی بیش از این نکردم.

در آینده نیز تنها به پاسخ‌های غیرپوشالین و دارای محتوای معقول پاسخ خواهم داد.