خوانایی
خوانایی نوشته بیشتر از هر فاکتور دیگری درباره شخصیت نویسنده میگوید. من اینجا دوبخش میکند، کسانی که بگوییم "فریبگر (manipulator)" هستند و کسانی
که کار خودشان را دنبال میکنند.
فریبگرها کسانی هستند که از هر ابزاری برای گرفتن نگرش (توجه) شما بهره میگیرند؛ این دسته بسیار خودآگاه هستند و روی کنشهای ریز و مِهِ خودشان
وسواس دارند.
در برابر این کسانی که هیچ زمانی روی خواناتر نمودن نوشتههایشان نمیگذارند بیشتر درونگرا بوده و از آن مهندتر، نه در پی متقاعد کردن دیگران که در پی
خوشی بردن و گاه متقاعد کردن خودشان هستند.
چند نمونه از فاکتورهای بررسیپذیر:
تودرتویی: نگذاشتن پاراگراف، گزارههای بلند، ..
نشانههای سَگاوندی (punctuations): کاربرد درست نقطه، کاما، نقطه کاما (کمیاب)، ...
..
چند نمونه از نگارش کاربران و خوانایی آنها:
چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟ - صفحه 2
درباره این نگارش چه میتوان دید؟ هیچ پاراگرافی نداریم، جوریکه میاندیشید شاید نویسنده با فیلترشکنی چیزی بوده که نتوانسته پاراگراف بگذارد،نوشته اصلی از سوی dariush
هر آینه یک پاراگراف پایانی مهر پوچی بر این نگره ما میزند.
این نگارش تودرتوترین نگارشی است که میتوانید بیابید. در دستور زبان پارسی و انگلیسی هنگام "نقطه" گذاشتن میباید یک فاصله به نوشته داده و گزاره
پسین را آغازید، چنانکه در همین گزاره آبیِ پیشین من میبینید؛ تودرتویی نگارنده بالا آن اندازه است که نه تنها پاراگراف نگذاشته، که گزارهها را نیز
به نقطهها چسبانده و بگونهای، یک "مِهرِ افزوده" به خواننده کرده که گزارههایش با یک چیزی هم جدا میشوند، از دیدگاه وی میتوانستند هم نشوند و who cares، همینه که هست!!
هر آینه، در سرگاهِ (قطب) دیگر این نگارش ما این را داریم:
نوشته اصلی از سوی Alice
این نگارش "فریبگرانهترین" نوشتهای است که میتوانید بیایید. نگارنده از هر ابزاری برای خواناتر کردن نوشته خود سود برده؛ بنگرید که چگونه هتا
جاییکه نیاز به پاراگراف نیست (میان گزاره نمیتوان پاراگراف زد)، نگارنده خودش نوشتهها را پاراگراف زده تا پهنای نوشتهها کوتاه مانده و چشمان خواننده
برای خواندن کمتر چپ و راست برود: این همان تکنیکی است که خود من از کاربر مزدک برداشتهام و نوشتههای خود من هم پهنای کوتاهی دارند،
با این دگرسانی ژرف که پهناهای من بیشتر زمانها یکاندازه هستند، مانند همین پاراگرافی که میخوانید همه گزارهها با یک پهنا از هم جدا شدهاند (:
اکنون با برگشت به نگارش بالا ببینید که کار تا کجا پیش رفته که همه نشانههای سگاوندی با رنگ دلنشین بنفش نگاشته شده اند
و اینکه هتا یک * که آنجاست به رنگ سرخ آمده تا در یک نگاه دگرسانیاش از بقیهی نوشته آشکار باشد! رویهمرفته ابزارهایی که نگارنده
برای هرچه خواناتر کردن نوشتهی خود بکار برده:
1- رنگآمیزی: آنهم از رنگهای گوناگون
2- پاراگرافگذاری
3- کوتاه کردن پهنای نوشته
4- بزرگ و کوچک کردن نشانههای سگاوندی: علامتهای ؟! همگی ستبر و بزرگ هستند.
5- ...
اکنون در همسنجی این دو نگاره (داریوش و آلیس) این برداشتها را میتوانیم بکنیم:
داریوش در نوشتن بیشتر در پی متقاعد کردن خود و یادگیری است، آلیس در نوشتنش بیشتر در پی متقاعد کردن دیگران و آموزاندن است.
داریوش بسوی درونگرایی میگِراید، از اندیشیدن برای خود اندیشیدن خوشی میبرد، آلیس از اندیشاندن دیگران خوشی میبرد و بیشتر به سوی برونگرایی میگراید.
آلیس سخنان خودش را بسیار جدی و باارزش میبیند، داریوش درباره ارزشمندی نوشتههایش دلاستوار نیست و درونمایه را سنجه میبیند.
آلیس در نگارش و به گمانه بالا در رفتار بیرونی خودش بسیار خودآگاه است، در پوشش و آرایش و رفتار و سخنانی که میزند و هنایشی (تاثیری)
که بر پیرامون خود دارد و میگیرد، داریوش بیشتر به درونمایهی چیزها مینگرد و فرنود را باارزش میبیند و از چیزهای "ظاهری" اندکی بیزار است.
..
در این میان نگارش خودم را هم میتوانم بیاورم:
"فریبگریهای" به کار رفته:نوشته اصلی از سوی Mehrbod
پهنای کمابیش یک اندازه پاراگرافنماها؛
رنگآمیزی
سود بردن از دندانه (indent): تنها کسی که دندانه در انجمنها به کار میبرد گویا خودم هستم؛ کوشش برای "فرنودینش (logicalization)" نوشته.
سود بردن از ':'؛ گزاره سپس ':' و سپس توضیح وابسته، باز در راستای فرنودینستن نوشته.
..
بیشتر نگارشها در میان این دوسرگاه داریوشوار و آلیسوار میروند، نه بسیار فریبگرانه، نه بسیار درونگرایانه،
هر آینه نگارشهای ویژهی دیگری هم داریم، برای نمونه کسانی که با نشانههای سگاوندی میانه خوبی ندارند:
به کار نبردن هیچ نماد سَگاوندی: نگارنده بجای نقطه و کاما و این "سوسولبازیها" هر جا که گزاره پایان یافت یک enter زده و خواننده میتواندنوشته اصلی از سوی nirvana
دنبالهی را در رِژِ (خط) پایین بخواند (: کاما و "نقطه کاما" و این چیزها هم نمادهای استکباری هستند و ما آدم هستیم و آدم خردمند نیاز به این چیزها ندارد.
این نگارش میتواند درجا دادههای بسیار دربارهی نگارنده به شما بدهد. نشانههای سگاوندی را بیشتر کسانی پیروی میکنند که از پروتکلها بیزار
نیستند و سودمند میبینند، ولی نگارنده بالا بیشتر پروتکلها را دست و پا گیر (و بر پاد تنآسایی) میبیند و میتوان این برداشت را بس گسترانده و
گفت که در پروتکلهای همبودین (اجتماعی) نیز شاید آن اندازه پیروی خوبی نبوده و با دیگران بسادگی سازش نکند.
هرچند که نگارنده آن اندازه برای نویسنده ارزش پذیرفته که با پاراگرافهای بیشمار و نابجا خواندن را ساده نگهدارد (بر پاد داریوش).
این نمایانگر خودآگاهی بالاتر از کنشهای خویشِ نیروانا در برابر داریوش است که یک راهکار برای همچنان
خواندنی نگه داشتن نوشته بی کاربرد هیچ نشانهی سگاوند یافته، هر چند که این راهکار بسیار تنآسایانه (تنبل) باشد (:
با با گستراندن برداشت میتوانیم بگوییم که در زندگی شخصی نیز نگارنده برای نمونه راهکارهای
ساده و دمدستی برای آرایش و پوشش و "خوب نمایاندن" چیزها دارد که به گاه نیاز بهره میگیرد.