
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
من بیشتر به چرایی پوچ گرایی میپردازم که اینبار هم متاسفانه باز هم دچار سندرم"همه چیز بدیهیه!"شدم:))
بدید من پوچگرایی چرایی نمیخواهد، آماجمندنگری چرایی میخواهد.
بر پایهی مهاد منطق ما میدانیم که زابهای (صفات) درونی یک سیستم را نمیتوان به خود سیستم گستراند.
پس اگر در جهانی که ما هستیم کنشهایمان آماجمند هستند، به این چم که جهانی که ما را پدید آورده هم آماجمند هست ببایست نخواهد شد.
چرایی روانیک (psychic) گستردگیِ آماجمندباوری زندگی را میتوان در ترس از مرگ و چیزهای ناشناخته دید،
هر چیزی که ما نتوانیم درک کنیم (با شیوه نگرش آماجمندگرایانهامان) برایمان در جایگاه تهدید و ترساننده است.