• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 14

    جُستار: تاریخ تورکان ایران و آذربایجان

    Hybrid View

    1. #1
      رهگذر
      Points: 121, Level: 2
      Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
      Overall activity: 0%
      آغازگر جُستار
      کوراوغلو ده
      لیسم،ده لییم ده
      لی ده لی
       
      شاد و سر حال
       
      koroghli آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      آذربایجان
      نوشته ها
      27
      جُستارها
      5
      امتیازها
      121
      رنک
      2
      Post Thanks / Like
      سپاس
      5
      از ایشان 12 بار در 10 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ادب مرد به ز دولت اوست
      باسلام
      دوست گرامی عقده خود برتر بینی در شما بسیار آشکار است به دلایل زیر:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      این نوع استدلال اصولن غلط هست.
      نمیدانم چرا افراد نژاد پرست تمام عقاید مخالف خود را غلط میپندارند

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      شما بهتره نخست برید استدلال رو از یکی یاد بگیرید
      باز هم خود برتر بینی!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      ولی چون من پوزیتیویست هستم کمکتون می کنم.
      باز هم خود برتر بینی!!

      یعنی در 3 جمله 3بار احساس خود برتر بینی و ترک ادب


      بنده هم به دلایل ذیل استدلال شمارا کلا مردود میدانم:
      1-در هر بحث علمی و حتی غیر علمی برای اثبات حقانیت ادعای خود باید دلایل و اسناد ومنابعی معرفی شود و من نمیدانم شما با کدام منطق این عمل را رد میکنید البته چون شما عادت دارید به بی پایه سخن راندن و حرفی را بدون دلیل مطرح کردن فکر میکنید هر کس هم برای سخنانش منبع و مرجع ارایه دهد در اشتباه است ضمن اینکه شما خود نیز برای به اصطلاح کمک کردن به من منبعی مجازی را ارایه میکنید

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      من کمکتون میکنم. زبان ترکی از ریشه زبان های آلتایی (Altaic) هست که خاستگاهش مغولستان عزیز می باشد Altaic languages -- Britannica Online Encyclopedia Joshua Project - Ethnic People Groups of the Turkic Peoples Affinity Bloc
      در حالی که بعد از بحث در مورد شما تمامی مدارکم را ارایه میکنم تا اثبات شود کدام نظریه صحیح است.
      پس جنابعالی خود نیز بر این روش پایبندید که برای اثبات سخن ارایه دلیل و مدرک شرط لازم و کافی است.
      2-دوست عزیز اگر شما شخص مطالعه گری باشید وای به احوال کسانی که مطالعه ندارند در مورد غار آزیخ به این دلیل مطرح میشود که دوستان پان ایرانیست جنابعالی بر این باورند که قبل از ورود اقوام مجهول الهویه(آریایی) به محدوده امپراطوری عیلام (ایران از دید پلن ایرانیستها) این منطقه خالی از سکنه بوده است و آنها اولین ساکنان این منطقه اند در ضمن اگر توجه داشته باشید آزیخ واژه ای تورکی است .محض اطلاع عرض میکنم که من از شما انتظار رعایت ادب ندارم چون چنین چیزی در فرهنگ شما تعریف نشده است
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      باز هم چرند گفتید

      ...................................

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      نخست اینکه زبان مغول خودش هم خانواده زبان تورکی است دوم اینکه مغول ها پیش از تازش به ایران به جای های دیگه هم تازش کرده بودند و خلاصه ارتش و نظامیان سر راه رو همراه خود کرده بودند از جمله تورک های آسیای ممیانه رو.


      3-به طور مثال فرض کنید شما به جای مغولها بودید آیا زبان منطقه را به زبان تاجیکی تغییر میدادید؟چون زبان تاجیکی با زبان پارسی هم خانواده است یعنی اصلا معنی ندارد چون زبان تورکی با مغولی هم خانواده است پس مغولها زبان خود را رها کرده و زبان هم خانوانده خود را جایگزین کنند !!!!!!!!!!!!!!!!

      اصلا مغولها چرا فقط زبان شمالغرب را به تورکی و نه مغولی تغییر دادند چرا زبان سایر مناطق را تغییر ندادند؟


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      به عقل ناقصتون بفرمایید لینک های بالا رو بخونه متوجه میشه.
      موکدا عرض میکنم که من از شما انتظار رعایت ادب ندارم چون چنین چیزی در فرهنگ شما تعریف نشده است.

      4-درمورد نامه نگاری ها نیز من با شما موافقم تمامی نامه نگاری ها به زبان رسمی حکومت حاکم می بوده است اما آیا مغولها میتوانستند به زبان هم خانواده خود نامه نگاری کنند برای آنها هم آسانترین کار نوشتن به زبان خودشان یعنی تورکی مغولی می بوده در واقع این موضوع بعد از حمله اعراب نیز دیده میشد چون آنها عرب بودند تمام نامه نگاری ها را به زبان عربی (نه زبان هم خانواده عربی)انجام میدادند.البته دلیل اصلی فراگیر شدن عربی در ان دوران تنها حکومت نبوده بلکه دین مبین اسلام نیز نقش به سزایی در این رابطه داشته که به احترام دین گریزی شما وارد این بحث نمیشوم.


      البته در جمله شما پارادوکس دیده میشود :
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      علت اینکه در کل ایران نتونستند زبان تورکی رو مستقر کنند این بود که زبان رسمی این حکومت ها فارسی بود (مثل حکومت غزنویان). این شد که زبان تورکی تنها در مناطقی که مهاجران و مسافران این قوم تازشگر در اونجاها سکونت کردند رسمی شد. بیشتر هم به سمت ترکیه کنونی رفتند وگرنه ما حتا در خراسان هم زبان ترکی زنده داشتیم.
      البته در تاریخی که شما نقل میکنید در زمان حکومت تورکان مغول ایران دو زبان رسمی داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      البته اگر کمی مطالعه بفرمایید میدانید که هم اکنون در خراسان شمالی اقوامی از ملت توک ساکنند.


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از koroghli گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      atila (11-01-2010),Şanlı SƏHƏND (11-02-2010)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      منبعی مجازی
      منبع مجازی!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      ه طور مثال فرض کنید شما به جای مغولها بودید آیا زبان منطقه را به زبان تاجیکی تغییر میدادید؟چون زبان تاجیکی با زبان پارسی هم خانواده است یعنی اصلا معنی ندارد چون زبان تورکی با مغولی هم خانواده است پس مغولها زبان خود را رها کرده و زبان هم خانوانده خود را جایگزین کنند !!!!!!!!!!!!!!!!
      اگر پست من رو خوب می خوندید جواب می گرفتید. مغول ها همراه خودشون کلی از همسایگان و هم نژادی های ترک رو آورده بودند چون به اونها هم حمله کرده بودند. در ارتش مغول ها افراد ترک تبار زیاد بودند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      اصلا مغولها چرا فقط زبان شمالغرب را به تورکی و نه مغولی تغییر دادند چرا زبان سایر مناطق را تغییر ندادند؟
      مغولی و ترکی خط مشخصی تا زمانیکه با خط عربی و فارسی مواجه شدند نداشتند. همین هم باعث شد که خط لاتین رو با کمی تغییرات برای خودشون بومی سازی کنند. باز هم در پست قبلی گفته بودم که حکومت هایی از ترک ها که در ایران تشکیل شدند زبان رسمیشون فارسی بود. اونها خط نداشتند که باهاش نامه نگاری کنند، همین نقص دلیلی بود برای اینکه فارسی رو زبان رسمی بدونند. ولی مهاجرینی که ساکن نواحی شده بودند دیگه در محاوره به زبان خودشون حرف میزدند. شما که ادعاهای واهی می کنید دستکم به خودتون زحمت بدید بدون تعصب و غیرت تورکی خودتون پست های من رو با دقت بخونید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      موکدا عرض میکنم که من از شما انتظار رعایت ادب ندارم چون چنین چیزی در فرهنگ شما تعریف نشده است.
      سفسطه شخص ستیزی. خودتون گفتید «عقل ناقصم». منم حرف شما رو تکرار کردم. حالا اگه بدتون میاد یا با ادبیات من مشکل دارید، میتونید همچین ادعاهایی نکنید یا با من بحث نکنید. منم زیاد از آدمی مثل شما خوشم نمیاد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      درمورد نامه نگاری ها نیز من با شما موافقم تمامی نامه نگاری ها به زبان رسمی حکومت حاکم می بوده است اما آیا مغولها میتوانستند به زبان هم خانواده خود نامه نگاری کنند برای آنها هم آسانترین کار نوشتن به زبان خودشان یعنی تورکی مغولی می بوده در واقع این موضوع بعد از حمله اعراب نیز دیده میشد چون آنها عرب بودند تمام نامه نگاری ها را به زبان عربی (نه زبان هم خانواده عربی)انجام میدادند.البته دلیل اصلی فراگیر شدن عربی در ان دوران تنها حکومت نبوده بلکه دین مبین اسلام نیز نقش به سزایی در این رابطه داشته که به احترام دین گریزی شما وارد این بحث نمیشوم.
      نخست اینکه مغول ها هم پس از حاکم شدن در ایران به دلایل مشابه که گفتم زبانشون فارسی بود. بسیاری از تاریخ هایی که در دوره مغول ها و ایلخانان نوشته شده به زبان فارسی بوده مثا جامع التواریخ. دوم اینکه دین مبین اسلام جز غارت و وحشیگری و نسل کشی و مال مردم خوری چیزی در ایران نیاورد. همین ادعای شما کافیه که سایر خوانندگان متوجه بشند شما اطلاعات تاریخیتون رو از پای منبر میگیرید نه از کتاب ها و منابع اصیل.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      البته در تاریخی که شما نقل میکنید در زمان حکومت تورکان مغول ایران دو زبان رسمی داشت
      سفسطه تحریف! من کجا گفتم تورکی زبان رسمی اون مناطق بوده؟ گفتم در اون محدوده ها زبان رایج بوده. همونطور که الان هست. مگه الان ایران مثلا 30 زبان رسمی داره؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی koroghli نمایش پست ها
      البته اگر کمی مطالعه بفرمایید میدانید که هم اکنون در خراسان شمالی اقوامی از ملت توک ساکنند
      خب این که تکرار سخن من هست. در افغانستان هم تورک ها حضور دارند.

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonic (11-01-2010)

    5. #3
      رهگذر
      Points: 1,551, Level: 22
      Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      پر کار
       
      ریلکس
       
      Şanlı SƏHƏND آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      AZƏRBAYCAN
      نوشته ها
      11
      جُستارها
      3
      امتیازها
      1,551
      رنک
      22
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9
      از ایشان 8 بار در 5 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      باسلام

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      ا زبان تورکی رو مستقر کنند این بود که زبان رسمی این حکومت ها فارسی بود (مثل حکومت غزنویان). این شد که زبان تورکی تنها در مناطقی که مهاجران و مسافران این قوم تازشگر در اونجاها سکونت کردند رسمی شد. بیشتر هم به سمت ترکیه کنونی رفتند وگرنه ما حتا در خراسان هم زبان ترکی زنده داشتیم.



      سفسطه تحریف! من کجا گفتم تورکی زبان رسمی اون مناطق بوده؟ گفتم در اون محدوده ها زبان رایج بوده. همونطور که الان هست. مگه الان ایران مثلا 30 زبان رسمی داره؟



      .
      باسلام خدمت تمام دوستان
      به نظر اینجانب بزرگترین مشکل در سرزمین ما این است که موقعی که سخنی رانده میشود به عوض اینکه بحثهایی علمی در راستای روشتر شدن موضوع نماییم همه در مقابل آن جبهه میگیریم و نویسنده ونوشته هایش را تا حد توان میکوبیم .
      برادران آیا با حرکتهایی این چنین میتوان کاری از پیش برد یا بر دشمنیها بیش از پیش دامن زده میشود ؟؟
      اولا یا باید وارد بحث نشد و برای مطلب شخصی نظر ننوشت یا اگر برای مطلب کسی نظری نوشته میشود باید با رعایت ادب همراه باشد و بدون غرض ورزی چراکه هر شخن مستند اگر هم به ضررمان باشد حقیقت است و نباید در مقابل حقیقت جبهه گرفت تا مسایلی برایمان روشن شده و بر علممان افزوده شود تا در راه اعتلای روز افزون ملتمان به کار گیریم
      موردی که در بحث ها در سرزمین ما دیده میشود متاسفانه تلاش برای رو کم کردن است ذقیقا به همین دلیل است که در همیشه در جا میزنیم چون توان قبول سخنی خلاف عقید خویش را نداریم و نمیتوانیم سخنهای تازه را قبول کنیم البته نمیدانم در مقابل حرفهای من چه عکس العملهایی نشان داده خواهد شد.
      اما به طور کلی هدف من از این سخن ها دعوت به سوی علمی تر بحث کردن است نه چیز دیگر که امید است به دور از از هر گونه تعصب خسک که باعث جهالت است دوستانه ودر محیطی علمی تبادل اطلاعات نماییم
      با تشکر



      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 11:05 AM ---------- ارسال قبلی در 11:02 AM ----------


      رنه گروسه فرانسوي معتقد هست که سومريان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربايجان کسب
      کرده اند.

      هروزني "B. Hrozny" دانشمند چک، کسي که براي اولين بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه
      هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه
      161 )

      ساموئل نوح کريمر سومر شناس معروف که خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه کرده در کتاب
      "الواح سومري" صفحه 258 تاييد مي کند که سومرها از آسياي ميانه و از طريق قفقاز به
      آذربايجان آمده، و بعد از سکونتي دراز مدت در آنجا، به بين النهرين مهاجرت کرده و
      در آنجا ساکن شدند. وي ادامه ميدهد: سومر ها در ايجاد تمدن آراتتا در آذربايجان و
      تمدن هاي باستاني درغرب ايران نقش بزرگي داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربايجان
      زندگي ميکردند و بعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.

      چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و
      حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده که صنعت فلزکاري اولين بار در آذربايجان شکل
      گرفته است. ( مجله ميراث فرهنگي، سال3، شماره 5، ص 53 )

      باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزکاري دانسته و تاييد ميکنند
      که مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده و معادن قلع 7000
      ساله اين منطقه يادگار آن دوران هست.

      ساموئل هوک در کتاب "تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساکنين
      قديم آذربايجان قوتتي ها، لولوبي ها، سابير ها، گيلانکاسپي ها و غرب ايران کاسسي
      ها، ايلاميان يکي ميداند?

      هنري فيلد در کتاب "مردم شناسي ايران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربايجان و جنوب
      خزر را ثابت ميکند.

      پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم ترکان ايران ، جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش
      تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميکنند که خاستگاه سومريان
      آذربايجان بوده است.

      فريتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومري، بيش از 300 کلمه ترکي پيدا
      کرد، کلماتي که اکثرا به همان شکل قديمي اش در ترکي امروزي هنوز هم به کار برده
      ميشود، و لذا هومئل با استناد به کشفيات علمي خود از کتيبه ها و لوحه هاي سومري،
      زبان سومري را به عنوان ريشه زبان ترکي و "پروتو ترک" معرفي کرد.

      "دل هايمزِ ، Dell Hyme" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان
      شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را
      در دو زبان "سومري و ترکي " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شده‌اش رابطه مشترک
      اين دو زبان را با مشابهت هاي لغوي موجود اثبات کرده‌است. به اين صورت که بعد از 2000
      سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکي امروزي زنده است و مورد تکلم
      واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذکر ميشود که نظريه هاي رايج در ايران
      در مورد زبان کنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان
      دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند که يک موضوع مهم علمي در
      مورد خاستگاه زبان کنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحي به مردم داده نشود.

      در کتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي کوه "سهند" که در بين اهالي ماد ـ
      ماننا استفاده مي شد، کوه " او آ اوش" و منطقه کوهستاني نزديک آن " او ايش ديش"
      آمده است. اين دليلي ديگر بر همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان
      سومري "o، u، او" به معني عدد 10 ميباشد که در ترکي امروزي همان کلمه بصورت"اون،
      on" استفاده ميشود. "ايش، ائش" در زبان سومري به معني عدد3 که امروزه نيز در ترکي
      به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومري به معني "دندانه" و در ترکي
      امروزي به معني"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني" او ايش ديش" ذکر
      شده در کتيبه آشوري به معني" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل "بش بارماخ"
      ميگويند. ( تاريخ ديرين ترکان ايران، ص 874، پروفسور زهتابي )

      در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي سومري، به نام " بيدا"، «به معني يگانه
      در زبان ترکي باستان"، در شعري که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگي مي کرد،
      سروده است؛ به کلمات و اسامي " کؤر"، " آراز"، " همدان"؛ " ساز"، "تار"، "غم"،
      "ايل"، " آي"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکي آذري رايج است، در آن شعر بکار
      برده است. پروفسور تاريف آذرتورک، چارلز بارني، کوردون چايلد، هنري فرانکفرت و م.
      تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، که سومرها موقع آمدن به بين
      النهرين کاملا به علم فلزکاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس
      بود، بلکه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، ( که قطعا آذربايجان
      بود، چونکه آنجا نخستين پايگاه فلزکاري و گهواره اين صنعت شناخته شده است )، ياد
      گرفته بودند که مس و قلع را ذوب کنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل
      وجود نداشت. سومريان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در
      آذربايجان داشته و سنگهاي زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان
      تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکي از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش
      "enkidu" به جنگ "Huwawa" حاکم در کوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شکست
      دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.

      با مطالعه سير تکامل خط ميخي سومري، و با توجه به اين حقيقت تاريخي که، سومرها قبل
      از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگي کردند، ميتوان با قاطعيت گفت
      که تمدن سومري ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن
      قوبوستان، که قديمي ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري
      باقي مانده و سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تکامل دادند. پروسه اختراع
      خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.

      وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم کنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي
      بوده و مورد تاييد اکثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف. هومئل" زبان سومري را
      پروتوترک مينامند. من فقط بطور خيلي مختصر به بخش کوچکي از اينها اشاره کردم، و در
      خاتمه مطلبي را راجع به يک نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و ترکان،
      اشاره کرده و مطلب را تمام ميکنم، آن هم صنعت موسيقي ميباشد اوزان ها و عاشيق ها در
      فرهنگ ترکي جايگاه بخصوصي دارند و در کل تاريخ هزاران ساله ترکان اوزان ها هميشه
      حضور فعالي در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي ترکان
      را، اين نوازندگان خلقي، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند.
      قديمترين ساز ترکي که تا حال پيدا شده در ترکستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده که
      قدمتش به 400 سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيکره يک اوزان با سازش در دست
      مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به 2400 ق م ميباشد، چيزي
      که در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميکند، اين هست که کلاه، کمربند وشکل
      ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد عينا شبيه
      اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترک هست. موسيقي اوزاني که شاخص ترين و قديمي
      ترين هنر موسيقي آذربايجان و ساير ملل ترک تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در
      بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد
      در بين ماننا ها، کانقا ها و بعد ها در بين اشکانيان ديده ميشود. خاستگاه اصلي و
      اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج مي باشد. کتيبه
      هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميکنند، مثلا: در سال 2250 ق م
      "کوتيک ايشوسپناک" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد
      خداي ايشوسپناک بنوازند ( دنياي گم شده عيلام صفحه 68 ).

      در سال 2150 ق م ، زمانيکه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حکومت ميکردند" گوده" شاه
      سومري "لاقاش"، که زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد که
      پرستشگاه اينانا نه نه، الهه سومري را با نواختن ساز پر از نواي شادي کنند ( تاريخ
      پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد 1، صفحه 558 ). آلات موسيقي زيادي، همچون کمانچه،
      ني، دهل، چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.

      پس ميبينيم که علاوه بر زبان، موسيقي سومري نيز در بين ترکان امروزي زنده هست. با
      توجه و تکيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسيع سومر شناسان بطور قطعي ثابت
      ميشود که سومر ها شاخه اي از ترکان باستاني بودند که درحوالي 5500 سال ق م همراه با
      ديگر اقوام باستاني ترک، هوري ها، قوتتي ها، سابير ها، لولوبي ها، کاسسي ها و ...
      از آسياي ميانه به آذربايجان کوچ کردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشکيل دولت
      در آذربايجان به بين النهرين کوچ کرده و با علم و دانشي که از آذربايجان به همراه
      داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا کرده و بزرگترين خدمات را به بشريت انجام
      دهند.

      ترکان دنيا ، به خصوص ترکان آذربايجان ، به عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان
      افتخار کرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت
      کوتاهي نکرده اند. همچون اجداد سومريشان، آذر بايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و
      تازه واردين به سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچند که بعضي از آنها همچون ارمني
      ها و آشوري ها در اين اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.


      MƏN SƏHANDƏM ƏYILƏNMƏZ YADA TUFANLI BAŞIM

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Şanlı SƏHƏND گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      atila (11-01-2010),koroghli (11-01-2010)

    7. #4
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Şanlı SƏHƏND نمایش پست ها
      باسلام خدمت تمام دوستان
      به نظر اینجانب بزرگترین مشکل در سرزمین ما این است که موقعی که سخنی رانده میشود به عوض اینکه بحثهایی علمی در راستای روشتر شدن موضوع نماییم همه در مقابل آن جبهه میگیریم و نویسنده ونوشته هایش را تا حد توان میکوبیم .
      برادران آیا با حرکتهایی این چنین میتوان کاری از پیش برد یا بر دشمنیها بیش از پیش دامن زده میشود ؟؟
      اولا یا باید وارد بحث نشد و برای مطلب شخصی نظر ننوشت یا اگر برای مطلب کسی نظری نوشته میشود باید با رعایت ادب همراه باشد و بدون غرض ورزی چراکه هر شخن مستند اگر هم به ضررمان باشد حقیقت است و نباید در مقابل حقیقت جبهه گرفت تا مسایلی برایمان روشن شده و بر علممان افزوده شود تا در راه اعتلای روز افزون ملتمان به کار گیریم
      موردی که در بحث ها در سرزمین ما دیده میشود متاسفانه تلاش برای رو کم کردن است ذقیقا به همین دلیل است که در همیشه در جا میزنیم چون توان قبول سخنی خلاف عقید خویش را نداریم و نمیتوانیم سخنهای تازه را قبول کنیم البته نمیدانم در مقابل حرفهای من چه عکس العملهایی نشان داده خواهد شد.
      اما به طور کلی هدف من از این سخن ها دعوت به سوی علمی تر بحث کردن است نه چیز دیگر که امید است به دور از از هر گونه تعصب خسک که باعث جهالت است دوستانه ودر محیطی علمی تبادل اطلاعات نماییم
      با تشکر
      اگر نصایحتون به پایان رسید میتونید اون دو لینکی که به عنوان منبع معرفی کردم رو مطالعه کنید و تکلیفشون رو روشن کنید تا یکی یکی برسیم به بقیه اش.

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-01-2010),Reactor (11-01-2010)

    9. #5
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Şanlı SƏHƏND نمایش پست ها
      رنه گروسه فرانسوي معتقد هست که سومريان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربايجان کسب
      کرده اند.

      هروزني "B. Hrozny" دانشمند چک، کسي که براي اولين بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه
      هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه
      161 )

      ساموئل نوح کريمر سومر شناس معروف که خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه کرده در کتاب
      "الواح سومري" صفحه 258 تاييد مي کند که سومرها از آسياي ميانه و از طريق قفقاز به
      آذربايجان آمده، و بعد از سکونتي دراز مدت در آنجا، به بين النهرين مهاجرت کرده و
      در آنجا ساکن شدند. وي ادامه ميدهد: سومر ها در ايجاد تمدن آراتتا در آذربايجان و
      تمدن هاي باستاني درغرب ايران نقش بزرگي داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربايجان
      زندگي ميکردند و بعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.

      چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و
      حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده که صنعت فلزکاري اولين بار در آذربايجان شکل
      گرفته است. ( مجله ميراث فرهنگي، سال3، شماره 5، ص 53 )

      باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزکاري دانسته و تاييد ميکنند
      که مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده و معادن قلع 7000
      ساله اين منطقه يادگار آن دوران هست.

      ساموئل هوک در کتاب "تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساکنين
      قديم آذربايجان قوتتي ها، لولوبي ها، سابير ها، گيلانکاسپي ها و غرب ايران کاسسي
      ها، ايلاميان يکي ميداند?

      هنري فيلد در کتاب "مردم شناسي ايران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربايجان و جنوب
      خزر را ثابت ميکند.

      پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم ترکان ايران ، جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش
      تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميکنند که خاستگاه سومريان
      آذربايجان بوده است.

      فريتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومري، بيش از 300 کلمه ترکي پيدا
      کرد، کلماتي که اکثرا به همان شکل قديمي اش در ترکي امروزي هنوز هم به کار برده
      ميشود، و لذا هومئل با استناد به کشفيات علمي خود از کتيبه ها و لوحه هاي سومري،
      زبان سومري را به عنوان ريشه زبان ترکي و "پروتو ترک" معرفي کرد.

      "دل هايمزِ ، Dell Hyme" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان
      شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را
      در دو زبان "سومري و ترکي " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شده‌اش رابطه مشترک
      اين دو زبان را با مشابهت هاي لغوي موجود اثبات کرده‌است. به اين صورت که بعد از 2000
      سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکي امروزي زنده است و مورد تکلم
      واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذکر ميشود که نظريه هاي رايج در ايران
      در مورد زبان کنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان
      دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند که يک موضوع مهم علمي در
      مورد خاستگاه زبان کنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحي به مردم داده نشود.

      در کتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي کوه "سهند" که در بين اهالي ماد ـ
      ماننا استفاده مي شد، کوه " او آ اوش" و منطقه کوهستاني نزديک آن " او ايش ديش"
      آمده است. اين دليلي ديگر بر همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان
      سومري "o، u، او" به معني عدد 10 ميباشد که در ترکي امروزي همان کلمه بصورت"اون،
      on" استفاده ميشود. "ايش، ائش" در زبان سومري به معني عدد3 که امروزه نيز در ترکي
      به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومري به معني "دندانه" و در ترکي
      امروزي به معني"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني" او ايش ديش" ذکر
      شده در کتيبه آشوري به معني" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل "بش بارماخ"
      ميگويند. ( تاريخ ديرين ترکان ايران، ص 874، پروفسور زهتابي )

      در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي سومري، به نام " بيدا"، «به معني يگانه
      در زبان ترکي باستان"، در شعري که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگي مي کرد،
      سروده است؛ به کلمات و اسامي " کؤر"، " آراز"، " همدان"؛ " ساز"، "تار"، "غم"،
      "ايل"، " آي"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکي آذري رايج است، در آن شعر بکار
      برده است. پروفسور تاريف آذرتورک، چارلز بارني، کوردون چايلد، هنري فرانکفرت و م.
      تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، که سومرها موقع آمدن به بين
      النهرين کاملا به علم فلزکاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس
      بود، بلکه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، ( که قطعا آذربايجان
      بود، چونکه آنجا نخستين پايگاه فلزکاري و گهواره اين صنعت شناخته شده است )، ياد
      گرفته بودند که مس و قلع را ذوب کنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل
      وجود نداشت. سومريان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در
      آذربايجان داشته و سنگهاي زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان
      تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکي از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش
      "enkidu" به جنگ "Huwawa" حاکم در کوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شکست
      دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.

      با مطالعه سير تکامل خط ميخي سومري، و با توجه به اين حقيقت تاريخي که، سومرها قبل
      از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگي کردند، ميتوان با قاطعيت گفت
      که تمدن سومري ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن
      قوبوستان، که قديمي ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري
      باقي مانده و سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تکامل دادند. پروسه اختراع
      خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.

      وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم کنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي
      بوده و مورد تاييد اکثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف. هومئل" زبان سومري را
      پروتوترک مينامند. من فقط بطور خيلي مختصر به بخش کوچکي از اينها اشاره کردم، و در
      خاتمه مطلبي را راجع به يک نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و ترکان،
      اشاره کرده و مطلب را تمام ميکنم، آن هم صنعت موسيقي ميباشد اوزان ها و عاشيق ها در
      فرهنگ ترکي جايگاه بخصوصي دارند و در کل تاريخ هزاران ساله ترکان اوزان ها هميشه
      حضور فعالي در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي ترکان
      را، اين نوازندگان خلقي، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند.
      قديمترين ساز ترکي که تا حال پيدا شده در ترکستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده که
      قدمتش به 400 سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيکره يک اوزان با سازش در دست
      مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به 2400 ق م ميباشد، چيزي
      که در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميکند، اين هست که کلاه، کمربند وشکل
      ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد عينا شبيه
      اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترک هست. موسيقي اوزاني که شاخص ترين و قديمي
      ترين هنر موسيقي آذربايجان و ساير ملل ترک تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در
      بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد
      در بين ماننا ها، کانقا ها و بعد ها در بين اشکانيان ديده ميشود. خاستگاه اصلي و
      اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج مي باشد. کتيبه
      هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميکنند، مثلا: در سال 2250 ق م
      "کوتيک ايشوسپناک" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد
      خداي ايشوسپناک بنوازند ( دنياي گم شده عيلام صفحه 68 ).

      در سال 2150 ق م ، زمانيکه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حکومت ميکردند" گوده" شاه
      سومري "لاقاش"، که زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد که
      پرستشگاه اينانا نه نه، الهه سومري را با نواختن ساز پر از نواي شادي کنند ( تاريخ
      پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد 1، صفحه 558 ). آلات موسيقي زيادي، همچون کمانچه،
      ني، دهل، چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.

      پس ميبينيم که علاوه بر زبان، موسيقي سومري نيز در بين ترکان امروزي زنده هست. با
      توجه و تکيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسيع سومر شناسان بطور قطعي ثابت
      ميشود که سومر ها شاخه اي از ترکان باستاني بودند که درحوالي 5500 سال ق م همراه با
      ديگر اقوام باستاني ترک، هوري ها، قوتتي ها، سابير ها، لولوبي ها، کاسسي ها و ...
      از آسياي ميانه به آذربايجان کوچ کردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشکيل دولت
      در آذربايجان به بين النهرين کوچ کرده و با علم و دانشي که از آذربايجان به همراه
      داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا کرده و بزرگترين خدمات را به بشريت انجام
      دهند.

      ترکان دنيا ، به خصوص ترکان آذربايجان ، به عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان
      افتخار کرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت
      کوتاهي نکرده اند. همچون اجداد سومريشان، آذر بايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و
      تازه واردين به سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچند که بعضي از آنها همچون ارمني
      ها و آشوري ها در اين اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
      نخست اینکه چون این تالار فعلن مدیر نداره من تذکر میدم بهتون. چیزی رو اگر از جایی کپی میکنید باید منبعش رو هم بنویسید. این کار صراحتن در قوانین به اسم دزدی ادبی اومده. لطفن تکرار نکنید.

      دو اینکه سومری ها با هیچ کدوم از نژادها همخانواده نیستند. ترک ها ربطی به بین النهرین و جنوب عراق ندارند. همونطور که بارها گفتم و لینکش رو هم معرفی کردم و نخوندید، ترک ها از جغرافیای چین و روسیه بودند.
      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 1914_map_of_Asia.jpg
دیدن: 419
حجم: 97.9 کیلو بایت

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    10. 3 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-01-2010),Reactor (11-01-2010),sonixax (11-01-2010)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 2
      واپسین پیک: 11-02-2010, 11:22 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •