• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 20

    جُستار: بایگانی: آگاهی

    Threaded View

    1. #8
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      Archive: goftman.com - آگاهی - #8

      ***

      کارنگ
      16-03-2005
      پیک 29


      ادامه دارد........
      منتظر پرسش ها و نظرات دوستان هستم

      ***

      پوزیدون
      16-03-2005
      پیک 30


      گفت‌آورد:

      فرستنده Orphée


      عاشق شدن را هم به
      بقای ژن ارتباط دادید ؟!
      بسیار خوب
      حال كه چنین است ؛ مادی بودن مفهوم عشق را برای من ثابت كنید !

      برای اثبات این امر ؛‌باید ثابت كنید انسان وقتی كه عاشق می شود و
      یك حس مادی (‌به قول شما مادی ) جدید را تجربه می كند ؛ در اثر ورود
      ماده به بدن فرد ؛ و همراه داشتن همیشگی یك حس مادی كه باید از ماده
      تشكیل شده باشد ؛ وزن بیشتری پیدا می كند !
      و
      باید قادر باشید ؛ مقدار جرم عشق را نیز محاسبه كنید و توسط دستگاه های
      مخصوص عشق را ثبت كنید !
      هر مفهوم مادی ؛ قابلیت ثبت شدن در
      دنیای مادی را دارد ؛ پس شما نیز برای من مفهوم عشق را اولا اثبات و
      ثانیا نشان دهید !

      منتظر هستم گرامی !

      ( پ. ن : اگر امكان دارد ؛ غده مورد
      نگر را نیز نام ببرید ! )
      چه
      كسی گفته است ماده باید این خواص را داشته باشد؟
      شما؟
      ماده چند بخش از یك موجودیت است ، تمامی این بخش‌ها
      ماده
      نامیده می‌شوند ، برای مثال شما نمی‌توانید بوی غذا
      را یك ماده(با آن
      تعریف كذایی شما از ماده) ماده در نظر بگیرید .
      اما ماده خواص موجودیت را
      نیز شامل می‌شود ، برای
      مثال جاذبه‌ی زمین یك خاصیت از یك موجودیت است كه
      در
      شرایط فلان بر اثر واكنش و كنش فلان ، ایجاد می‌شود ،
      جزو خواص ماده
      است و مادی..حال شما جرم بوی غذا
      را برای من اندازه گیری كنید ، اگر
      نتوانستید بپذیرید
      كه بوی غذا الهی است و اسمانی است و..

      رابطه‌ی
      بقای ژن و عاشقی به نگرم رابطه‌ی تلاش
      برای بقا و تولید مثل و.. است.
      یعنی شما عاشق
      عنصری می‌شوید كه برای حیات بهینه‌ی شما
      مستفید باشد

      و این مبتنی بر همان اصل است.
      پ.ن:نام غده را
      فراموش كرده‌ام ، جست‌جو می‌كنم شاید
      منبع را یافتم و نام مورد نگر تقدیم
      شد.


      ***

      مزدك
      16-03-2005
      پیک 31





      گفت‌آورد:

      فرستنده پوزیدون


      ..
      پ.ن:نام غده را فراموش كرده‌ام ، جست‌جو می‌كنم شاید
      منبع را یافتم و نام مورد نگر تقدیم شد.

      به كاربرد گره ( غده ی) هیپوتالاموسhypothalamus ( و هیپوفیز hypophyse ) نگاه كنید.


      ***

      Orphée
      16-03-2005
      پیک 32





      گفت‌آورد:

      فرستنده Kpaximan


      درود......
      خب دست مریزاد. اینقدر فعالیت زیاده كه من یك روز دیر رسیدم به این تاپیك كلی عقب افتادم.....

      خب واسه اینكه ما هم یه چی گفته باشیم:

      باید بگم كه اساسا دیدگاه شما غلط است! ساختار مغز انسان یك شبكه عصبی
      بسیار غول است كه دارای سلولهای بسیاری است. برای درك بیشتر باید شبكه عصبی
      را توضیح دهم:

      حال برگردیم به سوال شما: حافظه!
      حافظه چیزی نیست جز تغییرات وزن شبكه برای تولید یك خروجی خاص بر اساس یك
      ورودی خاص. مثلا شما می‌خواهید لغات انگلیسی را حفظ كنید. شروع می‌كنید به
      تمرین یا همان آموزش. هی به مغزتان می‌گویید كه با ورودی «كتاب» باید خروجی
      «Book» باشد. و مغز شما مدام وزنهای ارتباطات میان نورن‌هایش را تغییر
      می‌دهد تا با این ورودی خروجی مورد نظر تولید شود. این تغییر وزن در مغز به
      صورت تغییرات شیمیایی انجام می‌شود. سیگنالها هم در مغز سیگنالهای
      الكتریكی هستند كه تا آنجا كه یادم است توسط فركانس اطلاعات را منتقل
      می‌كنند. حال شما با هر بار تلاش برای حفط كردن معنی «كتاب» مقداری تغییر
      شیمیایی در سلولهای ذهن خود ایجاد می‌كنید. این تغییرات باعث می‌شوند كه
      مغز شما با ورودی كتاب خود به خود «Book» را در خروجی تولید كند. حال اگر
      سالها از این موضوع بگذرد مغز شما برای به خاطر سپردن موضوعات دیگر وزنها
      را دوباره عوض می‌كند و دیگر با ورودی كتاب در خروجی «Book» را تولید
      نخواهد كرد.
      اما اگر از این كلمه كتاب و معنی‌اش شما بارها و بارها استفاده كنید این
      شبكه همواره وزنهایش طوری خواهد بود كه ورودی و خروجی صحیح خواهند ماند.
      حتی اگر كلمات دیگری نیز به حافظه شما سپرده شده باشند باز وزنها طوری
      خواهند بود كه تمام ورودی‌ها را به خروجی‌های مناسب مرتبط خواهد كرد. این
      مساله به دلیل همان یكتا نبودن شبكه‌ایست كه «كتاب» را به «Book» مرتبط
      می‌كند.

      حال با توجه به این مقدمه بسیار طولانی حافظه ما چیزی نیست جز یك شبكه عصبی
      كه در مدام در حال تغییر وزنهای خود است. تغییر در وزنها هم به معنی
      تغییرات شیمیایی برای تقویت كردن و یا تضعیف سیگنال الكتریكی است كه از یك
      نورون به نورون دیگر فرستاده می‌شود (در تغییر شیمیایی جرم ثابت می‌ماند).
      ضمنا حافظه ما حجم دارد. حجم به این معنا كه شبكه ممكن است Over Train شود و
      ارتباط ورودی و خروجی‌های قبلی را از یاد ببرد. یعنی برای تنظیم خود به
      گونه‌ای كه ورودی‌های جدید را به خروجی‌های جدید مرتبط سازد باید وزنها را
      به هم بزند و این بهم زدن ارتباط میان ورودی و خروجی‌های قبلی را به هم
      می‌زند.

      پاسخ سوال آخر هم این است كه حافظه متشكل از جرمی است كه همیشه در حال تغییرات شیمیایی است. اما جرم كلش ثابت است.
      پاسخ عشق را در نوشته بعدی می‌دهم.
      شاد باشید......
      درود

      سپاس از توضیحات شما درباره نحوه كاركرد سیستم عصبی !
      اما من پاسخ خود را نگرفته ام ؛ چگونگی كار سیستم عصبی تغییری در سوال من ایجاد نمی كند !
      اجازه دهید سوالات خود را به گونه ای دیگر دسته بندی كنم :

      ۱ : واحد حافظه دارای جرم است و یا خیر ؟!
      ۲ : یك واحد حافظه قابلیت پاك شدن و ذخیره سازی دوباره اطلاعات را دارد ؟! اگر این طور است اطلاعات پاك شده قبلی چه خواهد شد ؟!
      ۳: شما اشاره كردید حافظه متشكل از جرمی است كه همیشه در حال تغییرات
      شیمیایی است. اما جرم كلش ثابت است ؛ خوب چطور این جرم كلی یكسان است ؟!
      یعنی مقدار ماده محدودی برای حافطه اختصاص داده شده است ؟! تغییرات جرمی كه
      در اثر عملیات شیمیایی به وجود می آیند چه خواهند شد ؟! آیا اطلاعات ذخیره
      شده نیز از جنس ماده هستند ؟! اگر اینگونه هست چطور می توان آنها را نیست و
      نابود كرد و ماده جدیدی را جایگزین آنها كرد ؟!
      شاد باشید !

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-21-2012),sonixax (12-21-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •