• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 20

    جُستار: بایگانی: آگاهی

    Threaded View

    1. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      Archive: goftman.com - آگاهی - #4

      ***

      furogh
      16-03-2005
      پیک 13


      گفت‌آورد:

      فرستنده Orphée




      اگر غده
      مورد نگر شما ؛ به درستی كار نكند ؛ در عاشق شدن افراد نیز خللی ایجاد
      خواهد شد ؟!
      دوست داشتن چطور ؟! محبت و ... !
      یا اگه خیلی كار كنن آدم
      خیلی عاشق یه نفر میشه یا عاشق خیلی نفرا میشه؟

      ***

      پوزیدون
      16-03-2005
      پیک 14


      گفت‌آورد:

      فرستنده Orphée


      حال سوال مورد نظر من
      این است :
      اگر قبول كنیم ؛ تفكرات انسانی دارای جرم هستند (‌در
      محدوده ماده قرار دارند ) باید بپذیریم كه هر تفكر انسانی ؛ جرمی را به
      جهان طبیعت اضافه خواهد كرد ... در حقیقت چنین تصور می كنم كه حجم جهان
      در اثر تفكرات انسان ؛ رو به گسترش است ! (‌شاید هم این جرم ثابت است و
      تنها از شكلی به شكل دیگر تبدیل می شود ؟
      خیر و بله !
      طبق این
      تعریف:
      دنیا=ذهنیت ما از عینیت‌ها (آن‌چه در ذهن‌ ما
      از موجودیت‌های
      بی‌نهایت برداشت شده است)

      همانطوركه در تاپیك «این دنیا نسبی است....»
      گفتم ،
      ادراك انسان‌ها نسبی است. «هر كس دنیا را به ان اندازه
      می‌شناسد
      كه می‌بینید» ، همان ماجرای فیل كذایی و
      تاریكی ، مولوی و..!
      حال اگر
      فرض را بر گسترده شدن دید ، و در پی آن شناخت
      بگذاریم ، به طور یقین
      دنیایی كه از مجموعه‌ی ادراك ما
      شكل گرفته است گسترده‌تر می‌شود.

      دنیای انسان‌ ، كاملا شكل گرفته و محدود در ذهن او است.
      یعنی شما
      نمی‌توانید دنیایی را ناشناخته فرض كنید ،
      این ناشناختگی خود نوعی شناخت
      در ذهن شماست
      ( شناخت با شناسه‌ی : ناشناخته)
      یعنی یك دنیا و تمامی
      عناصر و... آن برای یك فرد
      دقیقاً همان چیزی است كه در ذهنیت خود
      آن‌را
      ساخته و پرداخته است. حال گسترش این ذهنیت
      ،، دنیا(=ذهنیت ما‌ از عینیت‌) نیز گسترش
      می‌یابد . حال اگر
      پرسش شما آن است كه ایا
      این تغیر در ذهنیت ، بر عینیت هم تاثیری می‌گذارد

      یا خیر ، پاسخ شما منفی است ، چراكه ذهنیت
      درون
      عینیت واقع شده است و تغیر درون ذهنیت
      .

      (به عینیت ربطی
      ندارد).
      یعنی آن‌چه ما به عنوان دنیا در ذهن خود شناخته‌ایم
      تغیر
      می‌كند ، ان‌چه از آن شناخت پیدا می‌كنیم به شكل
      بی شكلی باقی
      می‌ماند.


      پ.ن:لطفا پاسخ را دقیق مطالعه كنید ارفه‌ی
      گرامی ،

      و دیگر آن‌كه این مطلب كاملا فسلفی است.


      ***

      پوزیدون
      16-03-2005
      پیک 15


      گفت‌آورد:

      فرستنده furogh


      یا اگه خیلی كار كنن
      آدم خیلی عاشق یه نفر میشه یا عاشق خیلی نفرا
      میشه؟
      ببینید فعالیت ، غدد بدن به
      شكل الله بختكی!
      نیست ، یعنی این‌گونه نیست كه شما در حال
      اواز خواندن
      گریه كنید(غدد ترشح اشك شما بی‌هوده و بی‌سبب
      تحریك شود) مگر آن‌كه این
      غدد توسط مغز و مغز شما توسط این
      اواز تحریك شده باشد و در این حالت
      فركانس‌ها و تطابق‌های
      مغزی غدد اشكی‌تان را تحریك می‌كند ، یا برای مثال
      اعصاب چشمان
      شما با ورود یك جسم خارجی به چشمتان ، اعصاب تحریك
      می‌شود
      و...!
      یعنی فعالیت یكی از غدد بدن وابسته به نیاز و تحریك آن
      است..
      شما از میان چند گزینه‌ی منطبق با پیش‌فرض‌هایتان یكی را
      (كه
      نزدیك‌ترین است) برمی‌گزینید..البته ممكن است گرای
      شما به دو یا حتی سه
      مورد هم باشد ، اما غدد بصورت خودكار
      ترشح نمی‌كنند ، بل وابسته
      به:
      ۱-میزان تحكم پیش‌فرض‌های شما در ذهنتان.
      ۲-میزان تطابق مورد با ان
      پیش‌فرض‌ها.
      ۳-میزان شناخت از مورد
      و ...
      هستند.


      ***

      پوزیدون
      16-03-2005
      پیک 16




      بطور كلی هر نوع گرایش یا واكنش! در پی شناخت و نوع
      انطباق
      آن با پیش‌فرض‌های ذهنی پدید می‌اید . مثلا دوست داشتن در
      پی
      شناخت از مورد(خدا،شخص،جسم یا..)می‌اید ، یعنی شكل
      گرفتن علاقه بر اثر یك
      رابطه‌ی نزدیك ، یا میل به یك
      رابطه‌ی نزدیك است ، و یا مستفید شدن
      می‌باشد.
      وقتی سیگنال‌های ارسالی به مغز (به عنوان نشانه‌ها
      و علائم
      وجودی) شخص را به نوعی برای شما تعریف
      می‌كند بدن شما چند واكنش، طبق
      پیش‌فرض‌های
      شما ارائه می‌دهد . یعنی شما بصورت پیش‌فرض
      « دختر تپل
      » دوست دارید ،
      تعریفی
      هم از «تپل» نزد خود دارید ، همینطور از «دختر»
      و نیز از
      «دوست‌داشتن» حال در جایی یك دختر كه
      طبق تعاریف و دانسته‌های شما «تپل»
      است می بینید ، مغز
      شما بلادرنگ شروع به تعریف این شخص می‌كند
      تا
      بتواند یك بازتاب از آن‌را نزد خود داشته باشد ،
      حال اگر دقیقاً یا
      تقریباً با پیش فرض های شما از
      مفعول فعل دوست‌داشتن نزد ذهنتان یكسان
      باشد
      غدد شروع به فعالیت می‌كنند و شما به سمت این
      شخص به عنوان مورد
      دلخواهتان گرایش
      پیدا می‌كنید .. این مورد عموماً بر پایه‌ی
      پیش‌فرض‌های
      ذهنی كه بر اثر اتفاقات یا الغائات یا... پیدید می‌اید
      شكل
      می‌گیرد ، برای مثال در كودكی یك «دختر تپل» لپ شما
      را كشیده است و
      شما از همان دوران پیش‌فرضی مثبت
      به این نوع ! پیدا كرده‌اید ، و این حالت
      مثبت به مرور
      جنبه‌ی گرایش پیدا كرده است ، كه با یافتن یك
      مورد مناسب
      ، با توجه به فعالیت‌های غدد جنسی
      و خصوصا با توجه به تلاش برای بقای ژن
      و.. شما عاشق
      می‌شوید.. یعنی علاقه پیدا كردن یا نكردن
      به یك
      شخص طبق پیش‌‌فرض‌های ذهنی شماست:
      همین‌كه می‌گویند: عشق دست خود
      ادم نیست.
      نیز از همین‌جا نشات می‌گیرد.

      اما در مورد دوست‌داشتن
      :من گاهی ممكن است بگویم
      مادرم را دوست دارم. خوب این دوست داشتن
      می‌تواند
      چند حالت داشته باشد : یا یك گرایش شدید مقطعی-جنسی
      باشد ،
      یعنی من بر حسب تحریكات جنسی و فعالیت غدد جنسی
      به او علاقه پیدا
      می‌كنم.
      یا بر حسبروابط عمیق عاطفی با او كه از سنین بسیار پائین
      اغاز
      شده است و بصورت یك اصل یا همان پیش‌فرض در ذهن من
      درامده
      است..




      گفت‌آورد:

      فرستنده Orphée




      اگر غده
      مورد نگر شما ؛ به درستی كار نكند ؛ در عاشق شدن افراد نیز خللی ایجاد
      خواهد شد ؟!
      دوست داشتن چطور ؟! محبت و ... !
      بله.
      در مورد دوست‌داشتن
      هم در بالا توضیح داده شد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-21-2012),sonixax (12-21-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •