• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 43

    جُستار: جهانبینیِ زندگی

    Hybrid View

    1. #1
      نویسنده یکم
      Points: 12,667, Level: 73
      Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
      Overall activity: 99.6%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت!
       
      خالی
       
      Angela آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      313
      جُستارها
      2
      امتیازها
      12,667
      رنک
      73
      Post Thanks / Like
      سپاس
      882
      از ایشان 895 بار در 290 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      عکسش هم صادقه.یعنی تنها با روش های علمی نمیشه به تمامی حقایق دست پیدا کرد
      بهترین دید تلفیقی از این دو هست(خرد-تجربه گرایی)که مهربد گرامی هم بهش اشاره داشتن:)
      بله عقلگرایی+تجربه گرایی درک بیشتری به ما میده, اما چه تجربه ای ؟ چون ما میخوایم رویکرد دانشیک داشته باشیم تا به دام خرافه نیفتیم
      روش علمی و مشاهده و آزمایش توی تجربه گرایی هست که اهمیت پیدا می کنه - توی عقلگرایی که گزاره های منطقی مهم هستند- و این تجربه گرایی هست که به علم تجربی نزدیکه , مثلا پوزیتیویست ها تجربه گرای مطلق هستند
      تجربه های خاص و کشف و شهودهای شخصی که قابل انتقال به دیگری نیست , مثل کشف و شهودهای عرفانی , اینها داده های قابل اتکا برای شناخت نیستند و توی همون مکتب empiricism تا جایی که میدونم روی اونها حساب نمیشه
      مهم نیست که با روش های علمی نمی تونیم به همه حقایق دست پیدا کنیم , مهم اینه که اطلاعات ما چه پشتوانه ای دارند , و الا ادیان هم می تونن به همه پرسشها بدون اثبات پاسخ بدن

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      حالا به نظر شما جالب توجه بود؟
      کم بود!

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Angela گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-21-2012),Russell (12-20-2012),SAMKING (12-20-2012),sonixax (12-20-2012),undead_knight (12-21-2012)

    3. #2
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Angela نمایش پست ها
      بله عقلگرایی+تجربه گرایی درک بیشتری به ما میده, اما چه تجربه ای ؟ چون ما میخوایم رویکرد دانشیک داشته باشیم تا به دام خرافه نیفتیم
      روش علمی و مشاهده و آزمایش توی تجربه گرایی هست که اهمیت پیدا می کنه - توی عقلگرایی که گزاره های منطقی مهم هستند- و این تجربه گرایی هست که به علم تجربی نزدیکه , مثلا پوزیتیویست ها تجربه گرای مطلق هستند
      تجربه های خاص و کشف و شهودهای شخصی که قابل انتقال به دیگری نیست , مثل کشف و شهودهای عرفانی , اینها داده های قابل اتکا برای شناخت نیستند و توی همون مکتب empiricism تا جایی که میدونم روی اونها حساب نمیشه
      مهم نیست که با روش های علمی نمی تونیم به همه حقایق دست پیدا کنیم , مهم اینه که اطلاعات ما چه پشتوانه ای دارند , و الا ادیان هم می تونن به همه پرسشها بدون اثبات پاسخ بدن


      کم بود!
      چرا تا حدودی میتوان کشف و شهود ها رانیز در مسیر یافتن حقیقت به کار بست.مهم به کار بردن شیوه ی رسیدن به هدف است.
      مثلا شما میتوانید به گرداوری مشاهدات خود در مورد امور جزئی بپردازید بعد از آن به یک سری نتایج نظری و عملی بگیرید.
      تجربه گراین هم بی پایه و اساس و بی پشتوانه استدلال نمیکنند بلکه راه رسیدن به حقایق را به طریقی دیگر طی میکنند

      درمورد جهان بینی زرتشت هم امیدوارم مجالی فراهم بشه تا بیشتر و مفصل با هم به بحث بنشینیم:)

    4. 6 کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-23-2012),mahtab71 (12-23-2012),Mehrbod (12-22-2012),Russell (12-23-2012),sonixax (12-22-2012),undead_knight (12-23-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      چرا تا حدودی میتوان کشف و شهود ها رانیز در مسیر یافتن حقیقت به کار بست.مهم به کار بردن شیوه ی رسیدن به هدف است.


      چرا تا اندازه‌ای ندارد ایرانبانو، 100% میشود و باید کرد. برای نمونه همین بینادلی (شهود، intuition) را امروز
      تازه دارند می‌درآورند که چگونه بمانند قانون‌های یافتیگ (heuristic) کار کرده و فرایند پردازش را میشتاباند.

      برای نمونه بگوییم یک شترنگ‌باز، در آغاز یادگیری خودآگاهانه و بسیار کند قانون‌ها و راهبردهای (استراتژی)‌های شترنگ
      را میاموزد، سپس هر چه پیش میرود کار برای وی ناخودآگاهانه و بینادلانه‌تر (intuitively) میشود، تا جاییکه دیرتر و
      پس از استاد شدن، هتا نیازی به اندیشیدن آنچنان ندارد و "در جا" «میداند» که کدام حرکت خوب یا بد است.

      دورانداختن این ابزار برای دریافت فرهود (حقیقت) مانند این است کسی با دست چپش کار
      نکند، چون به او گفته‌اند همه چیز را باید با راستی انجام داد و پس تنها دست 'راست'* خوب است.

      نکته در این است که کجا و چگونه از کدام ابزارها سود ببریم. ابزارهای احساس، بینادلی و ... همراستای خرد، فرنود (منطق) و .. پیش میروند.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      مثلا شما میتوانید به گرداوری مشاهدات خود در مورد امور جزئی بپردازید بعد از آن به یک سری نتایج نظری و عملی بگیرید.
      تجربه گراین هم بی پایه و اساس و بی پشتوانه استدلال نمیکنند بلکه راه رسیدن به حقایق را به طریقی دیگر طی میکنند
      آفرین، شیوه‌های دانشیک به خودی خود ارزش چندانی ندارند. به شیوه‌های دانشیک (scientific methods)
      تنها میتوان بمانند پروتکل‌هایی نگریست که ما برای اشتراک داده‌های خودمان با دیگر ادمیان نیاز به پیروی ازشان داریم.

      اگر کسی میگوید بهمان ماده شیمیایی برای بدن ما خوب است، ما نمیخواهیم بدانیم کسی که اینرا میگوید
      بینادلانه آنرا دریافته، میخواهیم بدانیم که آیا با آزمایش و شیوه‌های دانشیک (تکرارپذیری، ...) هم سخن وی هایسته (تایید) میشود یا خیر.

      ولی اگر یک خردمند پیر یا دوستی به ما یک چیزی را گفت که براه دانشیک برای آن فرنودی نبود، نباید چون دانشیک نیست آنرا دور انداخت!




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      درمورد جهان بینی زرتشت هم امیدوارم مجالی فراهم بشه تا بیشتر و مفصل با هم به بحث بنشینیم:)
      یک گفتمان اینجا داشتیم: نقد زرتشت و زرتشتیان

      مایه‌ی خوشحالی است دنبال کنید گرامی، دیرتر اگر نیاز بود یک جستار نو از آن بیرون میکشیم.





      * اگر به این خندیدید، بد نیست بدانید که در گذشته در مکتب‌ها دقیقا همین را به دانش‌آموزان چپدست میگفتند و بزور آنها را وادار به راست دستی میکردند!!
      Russell این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 6 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-23-2012),iranbanoo (12-23-2012),mahtab71 (12-23-2012),Russell (12-23-2012),sonixax (12-23-2012),undead_knight (12-23-2012)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      آفرین، شیوه‌های دانشیک به خودی خود ارزش چندانی ندارند. به شیوه‌های دانشیک (scientific methods)
      تنها میتوان بمانند پروتکل‌هایی نگریست که ما برای اشتراک داده‌های خودمان با دیگر ادمیان نیاز به پیروی ازشان داریم.

      اگر کسی میگوید بهمان ماده شیمیایی برای بدن ما خوب است، ما نمیخواهیم بدانیم کسی که اینرا میگوید
      بینادلانه آنرا دریافته، میخواهیم بدانیم که آیا با آزمایش و شیوه‌های دانشیک (تکرارپذیری، ...) هم سخن وی هایسته (تایید) میشود یا خیر.

      ولی اگر یک خردمند پیر یا دوستی به ما یک چیزی را گفت که براه دانشیک برای آن فرنودی نبود، نباید چون دانشیک نیست آنرا دور انداخت!
      البته در این مورد موافقم که یکی از مهم ترین کارکردهای روش علمی اشتراک داده هاست ولی اطمینانی که در این متود هست در روش های دیگه موجود نیست یکی به خاطر تکرار پذیری و مهم تر از اون آزمایش کنترل شده.
      یعنی اگر ما چیزی رو به چشم خودمون ببینیم امکان اینکه نتیجه گیری تحت تاثیر شرایط باشه یا مشاهده ما اشکال داشته باشه هست ولی روش علمی با تکرار پذیری احتمال واقعی بودن پدیده رو بالا میبره و با کنترل کردن دقت و درستی مشاهدات رو.
      به نظر من اگر چیزی منطقی به نظر می سید یا با شهود ما سازگار بود پذیرفتنش بد نیست ولی حتما باید در اولین فرصت با روش علمی آنالیزش کرد تا احتمال خطا کمتر بشه.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 6 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-23-2012),Angela (12-24-2012),iranbanoo (12-23-2012),mahtab71 (12-23-2012),Russell (12-23-2012),sonixax (12-23-2012)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      البته در این مورد موافقم که یکی از مهم ترین کارکردهای روش علمی اشتراک داده هاست ولی اطمینانی که در این متود هست در روش های دیگه موجود نیست یکی به خاطر تکرار پذیری و مهم تر از اون آزمایش کنترل شده.
      یعنی اگر ما چیزی رو به چشم خودمون ببینیم امکان اینکه نتیجه گیری تحت تاثیر شرایط باشه یا مشاهده ما اشکال داشته باشه هست ولی روش علمی با تکرار پذیری احتمال واقعی بودن پدیده رو بالا میبره و با کنترل کردن دقت و درستی مشاهدات رو.
      به نظر من اگر چیزی منطقی به نظر می سید یا با شهود ما سازگار بود پذیرفتنش بد نیست ولی حتما باید در اولین فرصت با روش علمی آنالیزش کرد تا احتمال خطا کمتر بشه.
      آری، ولی شیوه‌های دانشیک بسیار زمانبر هستند و ما نمیتوانیم در زندگی روزانه برای هر چیز و ناچیز کوچکی به واکاوی با شیوه‌های دانشیک بپردازیم.

      دانش بدست آمده از شیوه‌های دانشیک نیز همیشه خرد و اندک است و آنچنان به کار نمیاید. کمابیش همیشه ما رویکردهایی
      داریم که پیشبُردین (pragmatic، عملی) بوده، ولی ما زیرساختار دانشیک برایشان نداریم و تا آینده پیش رو همینجور هم خواهد بود.

      روی هم رفته همه اینها برمیگردد به شناخت‌شناسی (my fav. word ) یا Epistemology که دانش شناخت خود شناخت و از کجا آمدن آن باشد.

      یک جستار برای این کم داریم.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-23-2012),mahtab71 (12-23-2012),Russell (12-23-2012),sonixax (12-23-2012),undead_knight (12-24-2012)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      آری، ولی شیوه‌های دانشیک بسیار زمانبر هستند و ما نمیتوانیم در زندگی روزانه برای هر چیز و ناچیز کوچکی به واکاوی با شیوه‌های دانشیک بپردازیم.

      دانش بدست آمده از شیوه‌های دانشیک نیز همیشه خرد و اندک است و آنچنان به کار نمیاید. کمابیش همیشه ما رویکردهایی
      داریم که پیشبُردین (pragmatic، عملی) بوده، ولی ما زیرساختار دانشیک برایشان نداریم و تا آینده پیش رو همینجور هم خواهد بود.

      روی هم رفته همه اینها برمیگردد به شناخت‌شناسی (my fav. word ) یا Epistemology که دانش شناخت خود شناخت و از کجا آمدن آن باشد.

      یک جستار برای این کم داریم.
      برای عمل گرایی در زندگی روزمره گاهی ما حتی نیاز به پیش داوری داریم!
      ولی همه اینها تا زمانی هم هست که ما در زمینه عمل گرایی هستیم و قصد نداریم درستی و نادرستی چیزی رو مشخص کنیم مگرنه اگر از روی کارکرد و یا سودمند به نظر رسیدن چیزی اون رو درست بدونیم دچار pragmatic fallacy شدیم:
      The pragmatic fallacy is committed when one argues that something is true because it works and where 'works' means something like "I'm satisfied with it," "I feel better," "I find it beneficial, meaningful, or significant," or "It explains things for me."
      بنابراین از زمانی که ما میخوایم درستی یا نادرستی چیزی رو مشخص کنیم بهتره در اون زمینه دیر داوری(تمرین پارسی نویسی! :) ) داشته باشیم(به این معنا که تا دست پیدا کردن به داده های کافی در مورد چیزی قضاوت نکنیم)

      خب حالا یک نمونه رو من اینطور بررسی میکنم:
      من یک ورزشکارم که فکر میکنم گردنبندم برام خوش شانسی میاره
      یک روز اون رو گم میکنم و اون روز به صورت اتفاقی مسابقه رو میبازم
      این مسئله رو تائیدی بر باور خودم در نظر میگیرم

      در صورتی که اینجا نقش اثر دارونما و تصادف به نفع عملگرایی نادیده گرفته شده.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    12. 6 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-24-2012),Angela (12-24-2012),mahtab71 (12-24-2012),Mehrbod (12-24-2012),Russell (12-24-2012),sonixax (12-24-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •