• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 137

    جُستار: مبارزه آزمند علیه اسلام

    Threaded View

    1. #10
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      ببینید داریوش گرامی بحث ما بر سر ماهیت مساله و یکسری چیزهای Facual مثل چگونگی اثر تمسخر و شکستن مقدسات نزد دینداران و مسلمانان است.
      تفاوت است بین اینکه در اروپا روشنگری و علم آمد و دین بخاطر رفتار مناسب علم و دیدن واقعیت و ادب روشنگری متقاعد شد و اینکه علاوه بر قدرت استدلال و احترام اجتماعی روشنگری،دین بر اساس فشار یکی یکی مجبور شد سنگر ها را وابدهد و تا آخرین نفس هم برای هر سنگر در دستش جنگید و امروز هم با مواجه شدید با علم و اخلاق واقعی مجبور شده در متون مقدس خودش آب ببندد و با Euphemism از کنار آن بگذرد.
      مسلم است در یک جمعی همینجور اگر نشسته ایم و من شروع کنم همینجور از محمد و عایشه در برابر یکسری معتقد صحبت کنم از نظر اخلاقی درست نیست ولی وقتی مسلمین تمام مباحث را به اسلام گره میزنند و دنبال تبلیغ دین خود هستند (و حق آنرا هم دارند) من هم حق دارم در پاسخ درباره پایه دین او اخلاق جنسی محمد صحبت بکنم و این همنجاییست که تمسخر و شرمساری کار خود را میکند.من جایی میخواندم که چطور دوئل در غرب از بین رفت دوئلی که جان افراد با ارزشی و خردمندی را میگرفت که با تما خردشان به آن تن در میدادند.پاسخش اینست که مورد تمسخر اجتماعی قرار گرفت،همین.
      نکته دیگر اینست که چیز مقدس بدون مقداری تمسخر و توهین شکستنی نیست.اساسا در مقام قضاوت درباره واقعیت واضح بودن داستان در حد همان گردش زمین بدور خورشید است و فقط امکان دسترسی آزاد به اطلاعات و مقداری زمان میبرد.مساله اصلی اینست که به قول دن دنت (که خودش از مسالمتجوترین و مودبترین بیخدایانیست که میشناسم بدون اینکه البته صراحت و شفافیت کلام خود را از دست بدهد):راه مودبانه ای برای گفتن اینکه تمام عمر اشتباه میکردی و پایه ای ترین مسائل زندگیت را به موجودی خیالی نسبت میدادی وجود ندارد.
      آنچه شما میگویی بسیار خوب است و من هم ابتدا گمان میکردم که همینطور است و شاید اگر اینطور میبود بهتر بود ولی صحبت ما درباره چگونگی کارکرد دین اسلام است و بهترین رویکرد مقابله با آن،اینجا ممکن است بنظر رسد که فقط عقده گشایی و خشم است ولی در این مورد حداقل،راهکار خردمندانه در کنار خشم و تمسخر است و از آن بعضا بعنوان موتور محرک استفاده میکند.
      سخن شما به غایت متین است؛
      نکته ای که میخواهم توجه شما را به آن جلب کنم این است که بیم آن میرود که مبارزه حریصانه ما(با تسحیلاتی چون تمسخر و خشم و نفرت)، پی آمدی چون دفاع حریصانه آنها را با خود داشته باشد و این باعث شود که سخن ما هیچ اعتباری برایشان نداشته باشد و درنهایت فراموش شود که چه میخواستیم و بخواهیم صرفا بر سر و کله هم بکوبیم!سوال من این است که در صورت حصور تفاهم بین ما و آنها بر اصول اساسی دموکراسی و جدایی دین و حکومت، به ما چه ربطی دارد که او خدایی دروغین را میپرستد؟و اساسا چرا باید در این مورد خود را مسئول بدانیم؟
      موضوعی که من پس از مدتها تجربه زندگی در ایران و توجه به روانشناسی جامعه ایرانی، به آن پی بردم این است، که جامعه ایرانی نیازمندِ دین است(مصداقی هزار باره برای سخن معروف مارکس در ارتباط بین دین و عوام و افیون).بسیار خب، چه بهتر که در اثر ارتقاء مدنیت و نگرش مدنی هموطنان مسلمان خود، آنها را مجبور کنیم که قرائتی جدید از دین خود داشته باشند که همسو با اصول یک جامعه مدرن باشد؟شما نقش پر رنگ جنبش پروتستانیسم در برابر کلیسای کاتولیک را نمیتوانید انکار کنید.وقتی ما بتوانیم اسلام را به حوزه شخصی افراد، برانیم، زمانی ست که میتوانیم خود را پیروز بدانیم.اما باید به مسلمانان نیز بفهمانیم که آنها نیز به اندازه ما پیروز شده اند و "اسلام شخصی" در نهایت به نفع آنها و اسلام نیز هست.به باور من ، ایران پتانسیل بالایی برای رسیدن به اسلام شخصی دارد.این راه شدنی ترین و کم ترین راهکار برای مبارزه با تمامیت خواهیِ اسلام است.مضاف بر اینکه پوزه بندهایی فولادین بر دهان آخوندها نصب شود(در فردای آزادی).

    2. 7 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-03-2012),iranbanoo (12-04-2012),mahtab71 (12-03-2012),Mehrbod (12-03-2012),Russell (12-03-2012),Soheil (12-04-2012),sonixax (12-03-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •