• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 130

    جُستار: گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      همانگونه که گفتید ، همه کارواژه ها ، بویژه برخی کارواژگان اسنادی و دیگر کارواژگانی که در
      دستور گردانش کارواژه ها تنیده شده اند و رهانیدشان مایه بی سامانی زبان میشود را نمی توان
      بازسازی کرد ، جدای اینکه خمشپذیری و ساختار ادبیک پارسی (در رهگذر زیبایی شناسیک)
      را از آن می رُباییم (همواره که نباید به دنبال فرنودین بودن باشیم) ، تنها در جایگاه ویرایش
      زبان شاید بتوان دگرگونی های اندکی انجام داد !



      تازه نیمی از کارواژه های نامبرده خود به خود در دستگاه زایایی زبانمان ساخته شده
      و برمانده نیز میشوند !

      نگر مهربُد دراین باره سراسر درست بود و نگر من نیز هست !

      هر چند فراموش نشود، ایشان بلغزش پنداشته‌اند که همه کارواژگانی که ساختار «-ایدن» ندارند ناروالمند هستند،

      هنگامیکه در حقیقت ما تنها کارواژگان انگشت‌شماری داریم که ناروالمند می‌باشند و در کنار آن، چند سیستم سددرسد هنجارمند* برای گرفتن «بن کنون» از کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون داریم، چنانکه در زیر آمده:



      -oftan —> -ub
      š/oftan -> šub
      R/oftan -> Rub
      G/oftan -> Gub -> Guy

      -aftan / -âftan —> -âb
      T/âftan -> Tâb
      B/âftan -> Bâb -> Bâf
      Y/âftan -> Yâb



      -eštan —> -is
      Nev/eštan -> Nevis
      R/eštan -> Ris
      Ser/eštan -> Seris

      -štan —> -r
      Ne/gâštan -> Negâr
      Ga/štan -> Gar -> Gard
      Âgâ/štan -> Âgâr
      Dâ/štan -> Dâr

      -âstan —> -âh
      Xav/âstan -> Xavâh

      -astan —> -an
      R/astan -> Ran -> Rah
      Šek/astan -> Šekan
      B/astan -> Ban -> Band

      -stan —> *-
      Šostan -> Šos -> Šuy
      Jostan -> Joh


      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz



      -udan -> -ây
      Âm/udan -> Âmây
      Sarm/udan -> Sarmây
      Nem/udan -> Nemây
      B/udan -> Bây -> Bâš
      Sor/udan -> Sorây
      Sot/udan -> Sotây / Setây

      -dan / idan / âdan -> -* | Most Verbs
      Mor/dan -> Mor -> Mir
      Kan/dan -> Kan
      Xavân/dan -> Xavân
      Par/idan -> Par
      Oft/âdan -> Oft
      Dar/idan -> Dar
      Xor/dan -> Xor



      One or two letter verbs:
      R/idan -> Rin
      C/idan -> Cin
      D/idan -> Din -> Bin




      آنهایی که دوبار دگرسته‌اند ناروالمند هستند، مانند «بودن»؛ که زیرگردآیه «زیبایی‌شناسی» زبان میروند.




      * هنجارمندی تا جاییست که ما هم‌اکنون نرم‌افزارهای رایانیک داریم که بسادگی کارواژه را «صرف» میکنند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 6 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (11-27-2012),Anarchy (11-27-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (11-28-2012),undead_knight (11-27-2012),مزدك بامداد (09-07-2013)

    3. #2
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      هر چند فراموش نشود، ایشان بلغزش پنداشته‌اند که همه کارواژگانی که ساختار «-ایدن» ندارند ناروالمند هستند،

      هنگامیکه در حقیقت ما تنها کارواژگان انگشت‌شماری داریم که ناروالمند می‌باشند و در کنار آن، چند سیستم سددرسد هنجارمند* برای گرفتن «بن کنون» از کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون داریم، چنانکه در زیر آمده:......
      با درود؛
      درست است، همه ی بُنواژگانی که با "ایدن idan" پایان می پذیرند، روالمند هستند و همچنین برخی از بُنواژگانی که با "تن tan" و "دن dan" پایان می پذیرند ولی به "جرئت" م توان بگویم که 20 درسد بُنواژگان پارسی، بی روال (یا به گفته ی تو ناروالمند) هستند.
      من هم بُنواژگان پارسی را به چند گروه دسته بندی کرده ام و آن ها را توی رایانه ام آگاریده ام (آگاشته ام!!). درست برای همین است که من می کوشم تا بیشتر بُنواژه های بی روال (کم کاربرد) را با برابر روالمند آن ها (پایان پذیری با idan) جایگزینم!
      من نمی دانم کجای سخن من نافرنودین (irrational نامعقول؟) است که شما تا این اندازه بر دست نزدن به سازوکار بُنواژه های بی روال پا می فشارید؟!!
      دیگر بی مزه می شود اگر دوباره آن کارواژه های روالمند شده در امریکن انگلیش را بازبنویسم!! آیا آن ها یا بهره گیری از آن کارواژ ها، "لطمه" ای به زبانشان رسیده است؟!!
      پافشاری من هم در بهره گیری از واژه ی "بُنواژه" به جای "کاروازه" این است که در زبان های inflectional (که پارسی هم از آن هاست و همچنین فرانسه،ایتالیایی،اسپانیول ی،آلمانی و روسی و ...)، "مفهوم" (concept پارسی؟) کارواژه با بُنواژه اندکی دگرسان است. همانگونه که می دانید در این گونه زبان ها، کارواژه، واژه ای است که در گزاره می آید تا چم(معنی) درست گزاره را برساند و گزاره ی بدون کارواژه، ناسَره (imperfect ناقص؟!) است. به سخن دیگر، کارواژه در این گونه زبان ها، همگام با "شخص" می دگرد (تغییر می کند)، همگام با زمان می دگرد و ... ولی این کارواژه از روی "بُنواژه" سازیده می شود و از آسمان نمی آید! بُنواژه (مصدر)، واژه ای است که همه ی زمان ها را می توان از روی آن سازید و به گونه ای ریخت بنیادین کارواژه است. حال شوند من برای جدا نگریدن این دو "مفهوم" در زبان های inflectional همین بود، زیرا در این گونه زبان ها، ریخت زمان ها (که همان گونه های کارواژه هستند) با ریخت بنیادین دگرسانی دارد ولی در زبان هایی که کمتر inflected هستند (مانند انگلیش)، با آسودگی می توان به بُنواژه گفت کارواژه و به جایی برنخورد حال اینکه در دیگر زبان ها (ماند پارسی) این چنین نیست. نمونه ی آن هم در زبان انگلیش همان کارواژه (یا بُنوازه) burn می باشد!!

      (English (very low inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> to burn
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> burn
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> burned یا burnt

      (Persian (Semi to middle high inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> سوختن
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> (می)سوز(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> سوخت(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      برگردان (ترجمه) درستی برای inflected و inflectional به اندیشه ام نمی رسد، مگر "صرفی" که آن هم تازی ست.

      آرمانم از گفتن این سخنان این نبود تا پارسی را کوچک کنم، این بود که بگویم پارسی تا آن اندازه که برخی می پندارند، روالمند و آسان نیست! 100% برای ما که زبان مادریمان است، آب خوردن است ولی باید این را از ناپارسی زبان پرسید! اگر از یک روس یا یک آلمانی یا یک فرانسوی بپرسید، 100% خواهد گفت که پارسی آسان تر از زبان مادریشان است (من پرسیده ام!) و یکی از چالش های پیش روی خود در یادگیری زبان پارسی را، دبیره ی "عربی-فارسی" بازگو می کردند. ولی اگر از یک آمریکایی بپرسید پارسی ساده تر است یا انگلیش، 100% خواهد گفت انگلیش!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),undead_knight (11-28-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      با درود؛
      درست است، همه ی بُنواژگانی که با "ایدن idan" پایان می پذیرند، روالمند هستند و همچنین برخی از بُنواژگانی که با "تن tan" و "دن dan" پایان می پذیرند ولی به "جرئت" م توان بگویم که 20 درسد بُنواژگان پارسی، بی روال (یا به گفته ی تو ناروالمند) هستند.
      من هم بُنواژگان پارسی را به چند گروه دسته بندی کرده ام و آن ها را توی رایانه ام آگاریده ام (آگاشته ام!!). درست برای همین است که من می کوشم تا بیشتر بُنواژه های بی روال (کم کاربرد) را با برابر روالمند آن ها (پایان پذیری با idan) جایگزینم!
      من نمی دانم کجای سخن من نافرنودین (irrational نامعقول؟) است که شما تا این اندازه بر دست نزدن به سازوکار بُنواژه های بی روال پا می فشارید؟!!
      همه جای آن.
      نخست اینکه باز همینجور کشکی یک آمار 20 درسدی از خودتان در آورده‌اید.
      دو اینکه برای نمونه برداشته‌اید از کارواژه «آموختن» که سد‌در‌سد روالمند است "آموزیدن" را بیرون کشیده و روی آن پافشاری بیجا میکنید، چنانکه بالا آوردیم:


      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz
      Âmu/xtan -> Âmuz



      اگر کارواژه روالمند است و اگر از سرچشمه دیگری میاید "-ختن" بجای "-ایدن"، پس این پافشاری بیجای شما روی "آموزیدن" بجای "آموختن" چیست؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      دیگر بی مزه می شود اگر دوباره آن کارواژه های روالمند شده در امریکن انگلیش را بازبنویسم!! آیا آن ها یا بهره گیری از آن کارواژ ها، "لطمه" ای به زبانشان رسیده است؟!!
      سفسته سنجش نابرابر (قیاس مع الفارق) است:

      1- در زبان انگلیسی کارواژگان "صرف = conjugate" نمیشوند، در پارسی میشوند.

      2- در زبان پارسی، از چهره‌های گوناگون کارواژگانی که صرف میشوند واژگان گوناگون می‌زاییم (ساختن -> سازمان، ساختمان)؛ در انگلیسی صرف نمیشوند، پس نمیسازیم؛ (در گذشته در انگلیسی صرف میشدند، ولی آنزمان هم نمی‌‌ساختند.)

      3- در انگلیسی کارواژگان ناروالمند هستند، در پارسی از سرچشمه‌های گوناگون ولی روالمند میایند، چنانکه شما بیخود کارواژه "آموختن -> آموز" را ناروالمند گرفته‌اید، هنگامیکه 100% روال دارد.

      ..


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      پافشاری من هم در بهره گیری از واژه ی "بُنواژه" به جای "کاروازه" این است که در زبان های inflectional (که پارسی هم از آن هاست و همچنین فرانسه،ایتالیایی،اسپانیول ی،آلمانی و روسی و ...)، "مفهوم" (concept پارسی؟) کارواژه با بُنواژه اندکی دگرسان است. همانگونه که می دانید در این گونه زبان ها، کارواژه، واژه ای است که در گزاره می آید تا چم(معنی) درست گزاره را برساند و گزاره ی بدون کارواژه، ناسَره (imperfect ناقص؟!) است. به سخن دیگر، کارواژه در این گونه زبان ها، همگام با "شخص" می دگرد (تغییر می کند)، همگام با زمان می دگرد و ... ولی این کارواژه از روی "بُنواژه" سازیده می شود و از آسمان نمی آید! بُنواژه (مصدر)، واژه ای است که همه ی زمان ها را می توان از روی آن سازید و به گونه ای ریخت بنیادین کارواژه است. حال شوند من برای جدا نگریدن این دو "مفهوم" در زبان های inflectional همین بود، زیرا در این گونه زبان ها، ریخت زمان ها (که همان گونه های کارواژه هستند) با ریخت بنیادین دگرسانی دارد ولی در زبان هایی که کمتر inflected هستند (مانند انگلیش)، با آسودگی می توان به بُنواژه گفت کارواژه و به جایی برنخورد حال اینکه در دیگر زبان ها (ماند پارسی) این چنین نیست. نمونه ی آن هم در زبان انگلیش همان کارواژه (یا بُنوازه) burn می باشد!

      (English (very low inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> to burn
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> burn
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> burned یا burnt

      (Persian (Semi to middle high inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> سوختن
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> (می)سوز(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> سوخت(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      برگردان (ترجمه) درستی برای inflected و inflectional به اندیشه ام نمی رسد، مگر "صرفی" که آن هم تازی ست.

      آرمانم از گفتن این سخنان این نبود تا پارسی را کوچک کنم، این بود که بگویم پارسی تا آن اندازه که برخی می پندارند، روالمند و آسان نیست! 100% برای ما که زبان مادریمان است، آب خوردن است ولی باید این را از ناپارسی زبان پرسید! اگر از یک روس یا یک آلمانی یا یک فرانسوی بپرسید، 100% خواهد گفت که پارسی آسان تر از زبان مادریشان است (من پرسیده ام!) و یکی از چالش های پیش روی خود در یادگیری زبان پارسی را، دبیره ی "عربی-فارسی" بازگو می کردند. ولی اگر از یک آمریکایی بپرسید پارسی ساده تر است یا انگلیش، 100% خواهد گفت انگلیش!
      یکبار دیگر، زبان پارسی ساده است، ولی همه چیز آن در سادگی‌اش کوتاه نمیشود!

      زبان انگلیسی هم تا سده چهاردم کارواژگان را بیخود صرف میکردن و امروز نیز اگر چه صرف نمی‌کنند، ولی همچنان اندکی ساختار نافرنودین آنزمان بجا مانده:

      I say
      You say
      He Says

      هر آینه، در پارسی هم میتوانیم صرف کارواژه را بیاندازیم، ولی زبان را دراز و بدریخت میکند:

      میگویم -> من گوی
      میگویی -> تو گوی
      میگوید -> او گوی


      Guyam = 5 letters
      Man guy = 6 letter




      همچنین، پارسی در صرف کردن کارواژگان ساختاری 100% روالمند دارد، هنگامیکه
      در زبان‌های همخانواده مانند آلمانی و یا انگلیسی کهن کاستی‌های فراوان و بدی به چشم میخورد:

      Persian Deutsch
      Didan Sehen
      Binam Sehe
      Bini Siehst
      Binad Sieht
      Binim Sehen
      Binid Seht
      Binand Sehen

      در بالا میبینید که یک، شیوه نگارش واژه در آلمانی بس می‌دگرد، Sehe و Siehst و Seht بسختی مانند هم هستند.

      دو اینکه همپوشانی بدی میان «آنها میبینند» و «ما میبینیم» داریم و هر دو Sehen هستند.


      پس زمانیکه چنین دستگاه صرف کارواژه 100% روالمند و ساده‌ای در زبانمان داریم که نه چهره واژه را می‌ویراند، نه جای گمانه‌زنی میگذارد
      و در کنار آن سخن را کوتاه نیز میکند، چه نیازی هست که سیستم ساده ولی نه همان اندازه بهینه انگلیسی را جایگزین کنیم؟




      پ.ن.

      بُنواژه = مصدر = Stem
      کارواژه = فعل = Verb
      فرایافت، پنداره = مفهوم = concept
      فرزام = Perfect
      نافرزام = Imperfect
      گویا = Rational
      گُنگ، ناگویا = Irrational؛ شمارگان گنگ = Irrational numbers

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (02-03-2013)

    7. #4
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      همه جای آن.
      نخست اینکه باز همینجور کشکی یک آمار 20 درسدی از خودتان در آورده‌اید.
      دو اینکه برای نمونه برداشته‌اید از کارواژه «آموختن» که سد‌در‌سد روالمند است "آموزیدن" را بیرون کشیده و روی آن پافشاری بیجا میکنید، چنانکه بالا آوردیم:

      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz
      Âmu/xtan -> Âmuz


      اگر کارواژه روالمند است و اگر از سرچشمه دیگری میاید "-ختن" بجای "-ایدن"، پس این پافشاری بیجای شما روی "آموزیدن" بجای "آموختن" چیست؟
      این بخش را تازه دیدم!!
      من کشککی 20 درسد را نیاوردم! شما تنها بنواژه های بنیادین را درنگر گرفته بودید ولی من پیشوند ها و پسوندهایی که به بنواژه ها می چسبند تا چم نوینی را بسازند نیز در نگر داشتم.
      چم "انگیختن" با "برانگیختن" اندکی دگرسان است. "(ا)فکندن" با "فرافکندن" ؛ "گفتن" با "بازگفتن" ؛ "سپ(ا)ردن)" با "وا سپ(ا)ردن" و ....
      حالا می باید از همه ی چند میلیون بنواژه ی پارسی، برای شما شمار و شماره بیاورم؟!!

      پافشاری من برای دگریدن "آموختن" به "آموزیدن" این است که بنواژه ی "آموزیدن" (که در واژه نامه ی پارسی هست و من آن را از خودم درنیاوردم!) هم بُن کنونه را در دل خود دارد و هم بن گذشته. همه ی بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند و همچنین برخی از بنواژه هایی که با "dan" و "tan" و "itan" چنین هستند؛ بن کنونه و بن گذشته را در خود دارند، بی کوچکترین "تغییری". در دستورزبان، به بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند بنواژه ی روالمند و به برخی از این بنواژه ها که در گذر سده های همزمان ما (معاصر) سازیده شده اند، بنواژه ی دروغین (مصدر جعلی Fake Stem) می گویند. یک نمونه از بنواژه ی دروغین در گفتار ما "زنگیدن" است!!! که هیچ "عیبی" هم ندارد و من با این "مورد" همراستا هستم، هرچه کارواژه ی بیشتری سازیده شود(هتا اگ دروغین باشد!)، گفتار و نوشتار ما ساده تر و روانتر و کوتاه تر خواهد شد. برای نمونه یه جای آن که بگوییم "به من زنگ بزن!" (5 بخش)، می گوییم "به من بزنگ" (4 بخش). سردمدار این آرمان بزرگ و خوب در زمان ما، کسی نبود جز "شادروان شهید احمد کسروی". خدایش بیامرزد.
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    8. 4 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),Mehrbod (11-28-2012),sonixax (11-28-2012)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      این بخش را تازه دیدم!!
      من کشککی 20 درسد را نیاوردم! شما تنها بنواژه های بنیادین را درنگر گرفته بودید ولی من پیشوند ها و پسوندهایی که به بنواژه ها می چسبند تا چم نوینی را بسازند نیز در نگر داشتم.
      چم "انگیختن" با "برانگیختن" اندکی دگرسان است. "(ا)فکندن" با "فرافکندن" ؛ "گفتن" با "بازگفتن" ؛ "سپ(ا)ردن)" با "وا سپ(ا)ردن" و ....
      حالا می باید از همه ی چند میلیون بنواژه ی پارسی، برای شما شمار و شماره بیاورم؟!!
      این که فرنود نشد.

      وندهای (affixes) گوناگون میتوانند به بنواژه چسبیده و کارواژه‌ای نو بسازند، چرا "-ختن" را بکنیم "-ایدن"؟

      «انگیختن» و «برانگیختن» هم اندکی دگرسان نیستند، سراسر دگرسان اند. اگر امروز بجای هم به کار میروند
      از روی بیسوادی است. همانگونه که «داشتن» و «برداشتن» یکی نیستند، «انگیختن» و «برانگیختن» نیز یکی نیستند.

      بر = پیشوند راستادهی

      انگیختن = To motivate
      انگیزش = Motivation
      برانگیختن = To stimulate
      برانگیزش = Stimulation
      ...




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      پافشاری من برای دگریدن "آموختن" به "آموزیدن" این است که بنواژه ی "آموزیدن" (که در واژه نامه ی پارسی هست و من آن را از خودم درنیاوردم!) هم بُن کنونه را در دل خود دارد و هم بن گذشته. همه ی بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند و همچنین برخی از بنواژه هایی که با "dan" و "tan" و "itan" چنین هستند؛ بن کنونه و بن گذشته را در خود دارند، بی کوچکترین "تغییری". در دستورزبان، به بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند بنواژه ی روالمند و به برخی از این بنواژه ها که در گذر سده های همزمان ما (معاصر) سازیده شده اند،
      شما سخن مرا درست نگرفته‌اید، من هرگز با برساختن (جعل کردن) کارواژگان دشواری نداشته‌ام و نمیگویم نگویید آموزیدن، میگویم چرا نگوییم آموختن؟

      در پارسی کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون ولی روال‌مند ریشه میگیرند، اینکه دیگر در فرانسه بهمان است و اینها سخن بیهوده است.
      این زبان پارسی است و این کارواژگان اینچنینند و روالمندی آنرا نیز در همین "آموختن" برایتان بخوبی نشان دادم.

      شما دو فرایافت را هم نابه‌جا گرفته‌اید و دچار سفسته سنجش نابرابر شده‌اید:

      پیچیدگی ≠ سختی

      شاید دسته‌بندیدن سرچشمه بنواژگان پارسی دشوار باشد، ولی کاربرد آنها دشوار نیست! برای آنکه آسانتر دریافت شود، مانند این است که
      شما یک سبد تخم‌مرغ‌ داشته باشید و همه‌اشان بیضی نبوده و رنگی رنگی هم باشند. دسته بندی تخم مرغ‌ها در این ریخت دشوار است، برخی از آنها
      به چهارگوش می‌زنند، برخی گرد هستند، برخی بیضی هستند، برخی سیاه هستند، بیشترشان سپید هستند و ..، هرآینه، این گوناگونی‌ها
      و ورتندگیها (variabilities) در سود بردن تخم مرغ که شکستن و نیمرو کردن آن باشد دگرسانی‌ای نمیدهند!

      در پارسی ما میتوانیم از سد جای دیگر هم سرچشمه‌ی بنواژه بیافزاییم، تا زمانیکه سیستم "صرف کردن = نیمرو کردن" آنها روالمند باشد هیچ دشواری‌ای نخواهیم داشت.

      پس آری، دسته‌بندی آن سخت است، ولی خب که چه؟
      شما زبان را برای زبان‌شناسان میخواهید ساده کنید، یا برای ما گسارندگان آن که روی آن میاندیشیم و میسخنیم!؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      بنواژه ی دروغین (مصدر جعلی Fake Stem) می گویند. یک نمونه از بنواژه ی دروغین در گفتار ما "زنگیدن" است!!! که هیچ "عیبی" هم ندارد و من با این "مورد" همراستا هستم، هرچه کارواژه ی بیشتری سازیده شود(هتا اگ دروغین باشد!)، گفتار و نوشتار ما ساده تر و روانتر و کوتاه تر خواهد شد. برای نمونه یه جای آن که بگوییم "به من زنگ بزن!" (5 بخش)، می گوییم "به من بزنگ" (4 بخش). سردمدار این آرمان بزرگ و خوب در زمان ما، کسی نبود جز "شادروان شهید احمد کسروی". خدایش بیامرزد.
      آفرین، من هم چنانکه میبنیید هیچ دشواری‌ای با کارواژه ساختن از نام و همان "زنگیدن" یا همانندهایش "لولیدن"، "لاسیدن" و .. ندارم و بسیار هم پسندیده‌ است.

      دشواری من در کار نابجای شما در دور انداختن "آموختن" و پافشاریِ بیجا روی "آموزیدن" است، هنگامیکه آموختن خود کارواژه‌ای روالمند میباشد!


      کارواژه «بودن» بدرستی ناروالمند است، چرا که قانون سرچشمه خودش را نقض میکند:


      -udan —> -ây
      Âm/udan -> Âmây
      Sot/udan -> Sotây / Setây
      B/udan -> Bây -> Bâš (= irregular)







      پ.ن. پیک‌های دیگر شما را هم دیرتر می‌پِی‌واژم (می‌پاسخم {پاسخ میدهم}) که گفتمان این اندازه تند پیش نرود

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (11-28-2012)

    11. #6
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      دشواری من در کار نابجای شما در دور انداختن "آموختن" و پافشاریِ بیجا روی "آموزیدن" است، هنگامیکه آموختن خود کارواژه‌ای روالمند میباشد!


      کارواژه «بودن» بدرستی ناروالمند است، چرا که قانون سرچشمه خودش را نقض میکند:

      -udan —> -ây
      Âm/udan -> Âmây
      Sot/udan -> Sotây / Setây
      B/udan -> Bây -> Bâš (= irregular)
      ای بابا!!!! دیگر نمی دانم چه بگویم! هر چه می گویم این 10 گروهی که نام بردید بی روال هستند، شما باز هم بر روالمند بودن آن پا می فشارید!!!!

      برادر و دوست گرامی! گویا پنداره ی من از بنواژه ی بی روال با پنداره ی شما در این زمینه، از زمین تا آسمان دگرسان است!!!
      از نگر من، بنواژه ای (در زبان های inflectional) روالمند است که هر دو بن کنونه و گذشته را در خود جای داده باشد، برای نمونه:
      خوردن --> (بن گذشته) خورد --> (بن کنونه) خور
      پوشیدن --> (بن گذشته) پوشید --> (بن کنونه) پوش
      (با پوزش!) گوزیدن --> (بن گذشته) گوزید --> (بن کنونه) گوز
      باز هم با پوزش!) شاشیدن --> (بن گذشته) شاشید --> (بن کنونه) شاش
      روبیدن (روالمند شده ی رفتن، در واژه نامه هم می باشد!!) --> (بن گذشته) روبید --> (بن کنونه) روب
      فش(ا)ردن --> (بن گذشته) فش(ا)رد --> (بن کنونه) فش(ا)ر
      خریدن --> (بن گذشته) خرید --> (بن کنونه) خر (دور از جان!)
      و ...
      و اکنون بنواژه های بی روال که از نگر شما "حساب و کتاب" دارد:
      (با پوزش!) ریدن --> (بن گذشته) رید --> (بن کنونه) رین (حال اینکه با "idan" پایان پذیرفته ولی روالمند نیست!)
      گفتن --> (بن گذشته) گفت --> (بن کنونه) گو(ی)
      هستن (است)/بودن --> (بن گذشته) بود --> (بن کنونه) هست/می باشد --> دستوری(obligation or imperative) باش --> (ریخت سوم) گشته/گردیده/شده !!!!!!
      و ....

      این نوشته را ویرایش کردم
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    12. 3 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),Mehrbod (11-29-2012),sonixax (11-28-2012)

    13. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      ای بابا!!!! دیگر نمی دانم چه بگویم! هر چه می گویم این 10 گروهی که نام بردید بی روال هستند، شما باز هم بر روالمند بودن آن پا می فشارید!!!!
      من برای شما سیستم روالمند آنرا آوردم، این سیستم کجایش با:


      To Visualize —> Visualized (regular)
      To Back —> Backed (regular)
      To Burn -> Burnt (irregular)
      To Wirte —> Written (irregular)



      یکی است؟

      همینجوری به پندار نادرست خودتان چون سرچشمه کارواژه یک چیز دیگر بوده، بیخود به آن برچسب ناروالمند زده‌اید و یکسره روی «آموزیدن» بجای «آموختن» پافشاری میکنید!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها

      برادر و دوست گرامی! گویا پنداره ی من از بنواژه ی بی روال با پنداره ی شما در این زمینه، از زمین تا آسمان دگرسان است!!!
      از نگر من، بنواژه ای (در زبان های inflectional) روالمند است که هر دو بن کنونه و گذشته را در خود جای داده باشد، برای نمونه:
      خوردن --> (بن گذشته) خورد --> (بن کنونه) خور
      پوشیدن --> (بن گذشته) پوشید --> (بن کنونه) پوش
      (با پوزش!) گوزیدن --> (بن گذشته) گوزید --> (بن کنونه) گوز
      باز هم با پوزش!) شاشیدن --> (بن گذشته) شاشید --> (بن کنونه) شاش
      روبیدن (روالمند شده ی رفتن، در واژه نامه هم می باشد!!) --> (بن گذشته) روبید --> (بن کنونه) روب
      فش(ا)ردن --> (بن گذشته) فش(ا)رد --> (بن کنونه) فش(ا)ر
      خریدن --> (بن گذشته) خرید --> (بن کنونه) خر (دور از جان!)
      و ...
      و اکنون بنواژه های بی روال که از نگر شما "حساب و کتاب" دارد:
      (با پوزش!) ریدن --> (بن گذشته) رید --> (بن کنونه) رین (حال اینکه با "idan" پایان پذیرفته ولی روالمند نیست!)
      گفتن --> (بن گذشته) گفت --> (بن کنونه) گو(ی)
      هستن (است)/بودن --> (بن گذشته) بود --> (بن کنونه) هست/می باشد --> دستوری(obligation or imperative) باش --> (ریخت سوم) گشته/گردیده/شده !!!!!!
      و ....

      این نوشته را ویرایش کردم
      آری، پنداره شما از کارواژگان ناروالمند نادرست است. روالمند = قاعده‌مند.

      چنانکه در زیر میبینید کارواژه «آموختن» 100% روالمند است، ولی چون به چشم شما کمتر خورده می‌گمانید که نه، حتما باید "-ایدن" باشد تا بگوییم روالمند!!


      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz
      Âmu/xtan -> Âmuz






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude
      (با پوزش!) ریدن --> (بن گذشته) رید --> (بن کنونه) رین (حال اینکه با "idan" پایان پذیرفته ولی روالمند نیست!)
      گفتن --> (بن گذشته) گفت --> (بن کنونه) گو(ی)
      هستن (است)/بودن --> (بن گذشته) بود --> (بن کنونه) هست/می باشد --> دستوری(obligation or imperative) باش --> (ریخت سوم) گشته/گردیده/شده !!!!!!
      آفرین، این چندتا کارواژه‌ای که آوردید بدرستی ناروالمند هستند، هر چند «هستیدن» را نادرست گفتید:

      هستیدن —> هست

      "بودن (باش)" ناروالمند است، ولی "آمودن (آمای)" روالمند است.

      "گفتن (گوی)" ناروالمند است، ولی "رُفتن (روب)" روالمند است.




      پ.ن. اینکه بتوانیم از «بن کنون» به گذشته و آینده برسیم هم سخن بی معنی‌ای است و فرنود ناروالمند بودن دیگر کارواژگان نیست.

      در پارسی که شما را وادار نکرده‌اند بگویید «آموختم»، اگر «آموز» در دست داشتید و نمیدانستید ریشه درست «آموختن» است،
      میتوانید بگویید «آموزیدم»، اگر هم هوشی فراتر از شامپانزه‌ها داشتید و میدانستید «آموختن» است، میتوانید بگویید «آموختم»

      در این میان ما هم از این ویژگی زیبای زبان مانند همیشه سود برده و دو واژه زیبای «ساختمان» و «سازمان» را از هر دو چهره میسازیم.
      در کنار آن، اگر جایی هم میخواستیم با واژگان بازی کنیم، بجای "ایدم ایدن ایدی" هر از گاهی یک «آموختم ایدی" میگوییم و زبان را زیبا نگه میداریم.

      اکنون باز دوباره بکوشید برای شامپانزه‌ها زبان را ساده کنید که
      اگر سد سال دیگر با مهندسی ژنتیک زبان باز کردند بتوانند پارسی هم بسخنند

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    14. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-29-2012),sonixax (11-29-2012),Sotude (02-12-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. بحث پیرامون دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران
      از سوی ramin12345 در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 95
      واپسین پیک: 08-18-2016, 06:58 PM
    2. نگرشی پیرامون جنس ''زن''
      از سوی Rationalist در تالار زنامرد
      پاسخ: 387
      واپسین پیک: 04-25-2013, 06:06 PM
    3. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM
    4. پاسخ: 0
      واپسین پیک: 07-12-2011, 04:30 PM
    5. کار گروهی پیدا کردن دلایل عقب ماندگی ایران
      از سوی sonic در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 01-24-2011, 04:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •