آغازگر جُستار

"A Land without a People for a People without a Land"

خیر نابخردانه نیست.
اگر شما هم یک خانهای داشتید که 200 سال پیش آنجا یک کاخ از الماس بوده، پس بیگمان از دید تاریخی خانه باارزشی
است و میتوانید به دوستانتان درباره تاریخچه آن بگویید و به خودتان ببالید که توانستهاید چنین خانهای را بخرید یا در آن زندگی کنید.
روی هم رفته گفتیم «نقش داشتن» اصلا فاکتوری در نازیدن نیست، نازیدن یک ابزار است برای "ارزشدهی و بها دادن" به چیزهایی که "داریم".
اینکه این چیزها از کجا آمدهاند که ما "داریم" و پررنگیِ نقش ما در بدست آوردنشان، در اندازه نازش میتواند تاثیر داشته باشد، ولی فاکتور سرنوشتساز نیست و گاه
وارونه هم میشود: برای نمونه، یک دختر/پسر اگر زیبایی خدادادی داشته باشد باارزشتر و مایهی نازش است، یا زیباییای که با پول خودش و با ده عمل جراحی بدست آورده؟![]()
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
آغازگر جُستار

Anarchy (11-25-2012),Angela (11-25-2012),mahtab71 (11-25-2012),sonixax (11-25-2012),undead_knight (11-25-2012)

یکبار دیگر از نو: در «نازش» نیازی به «نقش داشتن» نیست.
پس آری، میتوان به رنگ پوست و جنسیت نازید. چرا نباید نازید؟ برای نمونه ما در همین انجمن درباره مردان سیاهپوست و بزرگ بودن آلت جنسی آنها سخن گفتیم
و به یاد ندارم کسی انگ «نژادپرستی» در برتر شمردن سیاهپوستان در آنجا زده باشد، پس چرا درباره دستاوردهای دانشیک سپیدپوستان سخن نگوییم؟
فراموش نشود:
تا زمانیکه پژوهشهای دانشیک انجام نپذیرند، سخنان ما پیوندی به «برتری» یا «نابرتری» نژادها ندارد، ولی ما میتوانیم امروز بی هیچ شکی بگوییم نژاد سپید از سیاه در دستآوردهای دانشیک برتر بوده است = fact
از گزاره بالا نمیتوان به اینها رسید:
نژاد سپید باهوشتر از سیاه است -> شاید باشد، شاید نباشد.
نژاد سپید برتر از سیاه است -> نخست اینکه برتر در چه چیزی؟ دو اینکه بمانند بالا، شاید باشد شاید نه.
روی هم رفته هم از دادههای آماریک (statistical) نمیتوان فرجامیابی منطقی کرد و به همه هموندان آن گستراند.
برای نمونه گزاره «همه سپیدپوستان دستآوردهای دانشیک بیشتری داشتهاند» بخوبی ریشخندآور بودن اینکار را نشان میدهد.
همچنین:
کارکرد نازیدن در «ارزشدهی» به چیزهایی است که هماکنون "داریم". اینکه این چیزها از کجا آمدهاند یا پررنگی نقش ما در بدست آوردن آنها میتواند ( it could be) یک فاکتور به شمار برود، ولی فاکتور سرنوشتساز (= determining factor) نیست.
زمانیکه شما یادگرفتید به نیاکانتان بنازید، آنگاه میآموزید که خودتان هم در زندگی نیک بوده و کارهای والا بیانجامید تا فرزندان و آیندگان هم بتوانند به شما بنازند -> کارکرد نازیدن در فرازیست + بالانیدن تراز هوتادین زندگی
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)