
نوشته اصلی از سوی
David Hume
من واقعا نمیدونم چی بگم این هم سومین یا چهارمین جستاری که دارد به فنا میرود ، اگر من پاسخ جناب مهربد را بدهم ۱۰ صفحه باز بحث نا مربوط ادبیات پارسی ادامه پیدا میکند.

اینجا ما درباره ادبسار پارسی سخن نگفتیم، درباره نادرستی پندارههای بکار رفته گفتیم.
مانند این است که شما بیایید بنادرستی بجای «عاشقی» درباره «دوست داشتن» سخن بگویید ولی منظورتان همان «عاشقی» باشد.
کاری که من کرده باشم هم به سادگی این بوده: عاشق بودن ≠ دوست داشتن
->
مانند این است که شما بیایید بنادرستی بجای «میهندوستی» درباره «میهنپرستی» سخن بگویید ولی منظورتان همان «میهندوستی» باشد.
کاری که من کرده باشم هم به سادگی این بوده: میهنپرستی ≠ میهندوستی
اکنون این چه پیوندی به ادبسار پارسی داشت؟
شما میتوانید بجای میهندوستی همانجور که در فرنام جستار آمده بگویید Patriatism (پِیتریاتیسم). من جایی آیا گفتم نگویید پِیتریاتیسم، بگویید میهندوستی؟ 
روی هم رفته:
1. من یکجا نام جستار شما را از «مخزدن» کردم «فریفتن»، هر دو واژه هم اگر اندکی بیاندیشید میبینید پارسی هستند! ولی یکمی اندکی بار دشنامآمیز دارد و بس (پس سخن بیهوده درباره پارسی)
2. در جُستار دیگر، کاربران iranbanoo و viviyan آغازیدند به اینکه فرنام جستار از
تیمارستان - صفحه 9 بشود آسایشگاه روانی یا همچین چیزی، که در آنجا من
در پاسخ نوشتم که نیازی نیست و چرا.
3. در همین جستار بوده که به شما گفتم دارید درباره چیز نادرستی سخن میگویید، منظورتان احتمالا «میهندوستی» است.
جو دادن هم نمیخواهد، گفتیم گرداننده نیاز دید (که این چند پیک پایانی نیاز هست را) میجداید 
پ.ن.
این اشتباهها را همه میکنند، برای نمونه خود من هم پیشتر اینجا «فرافیزیک» را بنادرست بجای «ابرطبیعت (ماوراالطبیعه)» بکار برده بودم و کاربر کوروش لغزش مرا گرفتند: آیا خداوند میتواند سنگی خلق کند که خود نتواند آن را بلند کند ؟ - صفحه 3
پس رنجش هم ندارد.