• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Threaded View

    1. #11
      سخنور یکم
      Points: 33,211, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      تهی
       
      ریلکس
       
      viviyan آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2011
      نوشته ها
      791
      جُستارها
      22
      امتیازها
      33,211
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,400
      از ایشان 2,245 بار در 716 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      منم در گذشته مسلمان معتقدی بودم ولی یادم نمیاد جایی متعصبانه برخورد کرده باشم با این موضوع. همیشه اتفاقا موضوعات کفرآمیز برام مهیج بودن. فکر کنم علتش علاقه زیادی هست که به خووندن تاریخ (انواعش از دینی بگیر تا ...) داشتم. دوران مدرسه رو یادم میاد با وجودی که روزه میگرفتم هم همکلاسیام بهم میگفتن کافر.
      ولی زمانی رسما بی دین شدم که اینترنت وارد زندگیم شد. تو یه تالار گفتگو عضو بودم و در اونجا کاربرای باسوادی بودن که برای هر سوالی و برای هر ادعایی از طرف کاربران مسلمان جواب های منطقی و محکمی داشتند و بدین ترتیب من بی دین شدم، جالبیش اینه که خودم چون مطالعات دینی زیاد داشتم قبلا با خیلی از مباحثی که کفار اون سایت مطرح میکردن آشنا بودم ولی تا قبل از اون؛ اون داستانها و توحش ها کاملا به نظرم طبیعی میرسید. بی خدایی هم بعد از بی دین شدنم اتفاق افتاد. من تا چند ماه بعد از بی دین شدنم نماز میخووندم، دلایلش یکی مادرم بود، چون دوست نداشتم ببینه نماز نمیخوونم و یکیش هم خدا داشتنم بود. بدبختیِ زیادی میکشیدم چون در حین نماز خووندن تلاش میکردم که صلوات نفرستم یا اسم محمد و علی رو نیارم تو ذکرا... نماز خووندنم رو برای خودم و دوستانم که میدونستن بی دین هستم اینطور توجیه میکردم که من برای خدا نماز میخوونم. تا اینکه با نظریه فرگشت به طور کامل آشنا شدم و از اون پس وجود خدا برام مضحک و مسخره رسید و الان تقریبا 3 سال هست که من بیخدا هستم.

    2. 9 کاربر برای این پست سودمند از viviyan گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-22-2012),Mehrbod (11-22-2012),Philo (11-22-2012),Russell (11-22-2012),Soheil (07-03-2013),sonixax (11-23-2012),undead_knight (11-22-2012),کافر_مقدس (11-23-2012),yasy (12-10-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •