نوشته اصلی از سوی
undead_knight
خب البته زاویه نگاه من بیشتر روانی بود تا زیستی،الان با این همه ارجاع شما به فرگشت احساس حرف زدن با ریچارد داوکینز بهم دست داد:)) بیشتر از واکاوی موضوع پیدا کردن دلیل من علاقه به تشریح وضعیت دارم،یعنی اینکه چه اتفاقی میافته که این ذهن بداقبال ما نیاز به فراموشی پیدا میکنه.یعنی به دلیل فرگشت یا هر دلیل دیگه ای فراموشی کاملا برای حیات ما ضروریه.
فراموشی نه تنها برای ما بایا نیست، که ویژگی ناخواستنیای هم هست. ویرهای دردناک کارکرد بسیار سودمندی دارند و آن هم پیشگیری از رخداد رویدادهای همانند در آینده است!
درد یکی از بهترین ابزارها برای اندیشیدن است، کسانی هستند که با این کاستی ژنتیکی زاده میشوند که حس فیزیکی درد را ندارند: congential analgesia
این دسته بسختی تا 30 سالگی زنده میمانند!
شما نباید بخواهید دردناکی چیزها را از میان بردارید، بایستی بخواهید که:
1- دردها را ریشهیابی کنید.
2- از رخداد دوباره آنها پیشگیری کنید.
روی آروین من نیز زمانیکه شما این دو را پاسخیدید، درد کاسته و کم کم از میان میرود، چرا که به آماج خود (= راهنمایی خودآگاهی شما) رسیده.