• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 5 از 8 نخستیننخستین 12345678 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 41 به 50 از 71

    جُستار: فراموشیـــ...

    1. #41
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      بروید و از پیرانی که هنوز به آلزایمر مبتلا نشده اند؛ بپرسید که آیا هنوز تجربیات عشقی(!) دوران نوجوانی خود را به یاد دارند یا نه؟
      در می یابید که چطور سُهش مند برایتان خاطراتشان را بازگو می کنند!
      خود من هم اکنون برخی آروین‌های عشقی‌ام را به یاد ندارم، تازه آلزایمر هم ندارم.
      از کجا میدانم به یاد ندارم؟ چونکه ویر‌های آن کدر و تاریک هستند از روی بازیادآوری نکردنشان، که با گذر زمان شانس بازیابی آنها نیز کمتر و کمتر میشود.

      بیماری آلزایمر هم نخست واپسین ویرها را از میان می‌بردارد و تنها در چند سال دراز است - اگر بیمار نمرده باشد - که به پستای (نوبت) زدایش ویرهای جوانی و .. میرسیم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      من راهکار مفید و چشم گیری در این جستار ندیدم؛ واکاویتان هم تا زمانی که در عمل نتیجه ندهد؛ بی مصرف بوده است!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      بهترین راهکار اینه که خودتان با نگرش به مهادهای آورده شده (فراموشیـــ...) راه برای خودتان پیدا کنید.

      چیزهایی که من بگویم با گِرایند (احتمال) بالایی ببهترین ریخت برای من کار خواهند کرد.
      گفتن تنها هم خود مایه فراموشیست، بهترین کار آزمودن و آروینیدن هر کس برای خود است تا اندیشه نهادینه شود.
      هر آینه، راهکارها در دنباله‌ی همان پیک آمدند: فراموشیـــ...



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      موجب حیرت من است؛ اگر به راستی با این راهکارهای ساده انگارانه، شما توانسته اید وابستگی شدید عاطفی/جنسی را در وجود خود از میان ببرید!
      به هر روی؛ اکنون با من گفتگو می نمایید و من هم می گویم این راهکارها برگرفته از هر چه باشند؛ برای شخص من جوابگو نبوده و نیستند!
      آفرین، از آنجاییکه سخنها را نمیخوانید دوباره می‌نویسم:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      چیزهایی که من بگویم با گِرایند (احتمال) بالایی ببهترین ریخت برای من کار خواهند کرد.
      گفتن تنها هم خود مایه فراموشیست، بهترین کار آزمودن و آروینیدن هر کس برای خود است تا اندیشه نهادینه شود.
      اینها برای زمان عاشقی شما نیست، برای زمانی است که سرد بوده و بتوانید منطقی برای هنگام عاشقی خود رویکردگزینی کنید.
      کوشش من در اینجا دقیقا همین نیاوردن راهکار، بساکه پرداختن به "مهادها" بوده؛ در اینجا بیرون آوردن راهکار به دوش خواهنده آن است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),Russell (11-07-2012),sonixax (11-07-2012)

    3. #42
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nocturne نمایش پست ها
      و یک تجربه ای که خودم داشتم و البته پسرانه است و نمیدانم در مورد دخترها هم چنین چیزی باشند این بود که وقتی بیشتر به سکس فکر میکردم و سکس داشتم احساسات از من دور میشد و شهوت جای آن را میگرفت البته نه کاملا.
      آفرین!!!!!!!!
      اصلا اگر از همان ابتدا در رابطه به دنبال سکس باشیم و به راحتی با ظاهر سازی و دروغ های زیبا به آنچه می خواهیم برسیم و سپس همچون تکه ای گوشت بی ارزش طرف را رها کنیم؛ نه وابستگی خواهد بود،نه عشقی و نه خاطراتی رومانتیک!!!


      برای آغازنده جستار هم پیشنهاد می کنم که زین پس در رابطه؛ تنها به دنبال پول،سواری گرفتن و در خماری سکس گذاشتن طرف مقابل باشد؛ تا دیگر به چنین روزی نیفتد!
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),sonixax (11-08-2012)

    5. #43
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اینها برای زمان عاشقی شما نیست، برای زمانی است که سرد بوده و بتوانید منطقی برای هنگام عاشقی خود رویکردگزینی کنید.
      کوشش من در اینجا دقیقا همین نیاوردن راهکار، بساکه پرداختن به "مهادها" بوده؛ در اینجا بیرون آوردن راهکار به دوش خواهنده آن است.
      مهربد گرامی؛ خودتان را خسته نکنید!
      یا روان پریشی و جنون من بیش از حد مهلک است که راهکارهای شما به نگرم مضحک می آیند!!! و یا شما بیش از اندازه در این مورد ساده نگر و خوش خیال هستید!
      که به گمانم گزینه نخست در میان ما درست باشد.
      ادامه این گفتگو را هم بیهوده می دانم؛ تا بیش از این، جستار را به لجنزار افکار خود نکشانده ام؛ بهتر است آن را ترک کنم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),Mehrbod (11-08-2012),sonixax (11-08-2012)

    7. #44
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      البته من دیفالتم روی فراموشیه توضیح دادن چیزهای بدیهی یکم سخته:) ولی کلا به جز شوک های اولیه باقی موارد نتیجه این هست که شخص زندگی کردن رو از خودش دریغ میکنه.در واقع زندگی کردن نیاز به فراموشی داره،زندگی تکرار تجربه هاست اگر تجربه ها رو فراموش نکنید مثلا بعد از یک بار خوردن یک غذای لذیذ نیازی به خوردن دوباره اون نیست یا حداقل دیگه نمیشه ازش لذت برد ولی ما به طور طبیعی تا حدی مزه غذا رو فراموش میکنیم تا همچنان لذت پابرجا بمونه(به همین خاطر خوردن متوالی یک غذای مورد علاقه هم ممکنه تهوع آور بشه چون مغز فرصت فراموشی پیدا نمیکنه) توصیه:بهترین راه کار برای فراموشی تجربه کردن هر چیزی هست میشه تجربه کرد(و البته تا حد ممکن عوارض ناگوار نداشته باشه)با افزایش تجربه ها عملا فراموشی هم به صورت خود به خودی اتفاق میافته و مغز رو از این ترومای احساسی نجات میده. کلا مغز افراد عاشق دچار یک نوع شبه مسمومیت توسط هورمون هاست:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 6 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (11-08-2012),Anarchy (11-08-2012),Aria Farbud (03-21-2014),Mehrbod (11-08-2012),Russell (11-08-2012),sonixax (11-08-2012)

    9. #45
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      مهربد گرامی؛ خودتان را خسته نکنید!
      یا روان پریشی و جنون من بیش از حد مهلک است که راهکارهای شما به نگرم مضحک می آیند!!! و یا شما بیش از اندازه در این مورد ساده نگر و خوش خیال هستید!
      که به گمانم گزینه نخست در میان ما درست باشد.
      ادامه این گفتگو را هم بیهوده می دانم؛ تا بیش از این، جستار را به لجنزار افکار خود نکشانده ام؛ بهتر است آن را ترک کنم.
      خردگرا جان من اینها را برای زمانی که کس عاشق شده باشد ننوشتم، هنگام عاشقی کسی روی احساس‌های خود کنترل ندارد و نمیتواند کار چندانی بکند، تنها باید درد را برتابیده و در آینده برنامه‌ریزی کند.

      خوشبختانه هیچ دردی همیشگی نیست و دیر یا زود تن به آن آموخته شده و همه چیز بریخت نرمال برمیگردد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),Reactor (11-09-2012),sonixax (11-08-2012)

    11. #46
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      البته من دیفالتم روی فراموشیه توضیح دادن چیزهای بدیهی یکم سخته:) ولی کلا به جز شوک های اولیه باقی موارد نتیجه این هست که شخص زندگی کردن رو از خودش دریغ میکنه.در واقع زندگی کردن نیاز به فراموشی داره،زندگی تکرار تجربه هاست اگر تجربه ها رو فراموش نکنید مثلا بعد از یک بار خوردن یک غذای لذیذ نیازی به خوردن دوباره اون نیست یا حداقل دیگه نمیشه ازش لذت برد ولی ما به طور طبیعی تا حدی مزه غذا رو فراموش میکنیم تا همچنان لذت پابرجا بمونه(به همین خاطر خوردن متوالی یک غذای مورد علاقه هم ممکنه تهوع آور بشه چون مغز فرصت فراموشی پیدا نمیکنه) توصیه:بهترین راه کار برای فراموشی تجربه کردن هر چیزی هست میشه تجربه کرد(و البته تا حد ممکن عوارض ناگوار نداشته باشه)با افزایش تجربه ها عملا فراموشی هم به صورت خود به خودی اتفاق میافته و مغز رو از این ترومای احساسی نجات میده. کلا مغز افراد عاشق دچار یک نوع شبه مسمومیت توسط هورمون هاست:))
      تنها یک نکته کناری: آوند (دلیل) بدمزه شدن خوراک پس از گُسارش چندباره آن فرگشتیک است، هر گونه خوراکی در درازای زمان به تن آسیب‌های ویژه‌ آن خوراک را میرساند و
      مایه‌ی روی هم انباشتگی و زهرزایی است، ولی با گسارش خوراک گوناگون شانس زهرزایی نیز می‌کاهد، از همینرو این گرایش درونی به گوناگونی خوراک در ما فرگشته: خوراک فرگشتیک


      شیوه کارکرد ویر (vir, memory) آدمی نیز همبسته‌ساز است، ولی نکته آورده شده (بالا بردن تجربه‌ها یا آروین‌های روزانه) خود یکی از بهترین رویکردها در برابر وابستگی احساسی است.
      به سخن دیگر کسی که وابسته شده باید تا جاییکه میتواند برنامه روزانه زندگی خود را بدگراند، این دگرش‌ها به پدیداری پیوندهای نورونی نو انجامیده و شانس بازنگری در ویرهای دردناک پیشین را می‌کاهد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),Russell (11-08-2012),sonixax (11-08-2012),undead_knight (11-08-2012)

    13. #47
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      آفرین!!!!!!!!
      اصلا اگر از همان ابتدا در رابطه به دنبال سکس باشیم و به راحتی با ظاهر سازی و دروغ های زیبا به آنچه می خواهیم برسیم و سپس همچون تکه ای گوشت بی ارزش طرف را رها کنیم؛ نه وابستگی خواهد بود،نه عشقی و نه خاطراتی رومانتیک!!!
      هر چند فراموش نشود، وابستگی نشان از "خوشی بسیار" در یک بازه زمانی دورتر میدهد! به گفته دیگر، اگر در یک زمانی خوشی‌ بسیاری در کار نبوده باشد، امروز وابستگی احساسی‌ای هم پدید نخواهد آمد.
      اگر همه رابطه را تنها بر پایه‌ی سکس هم بگذاریم، باز اگر خوشی فراوان بدهد به وابستگی می‌انجامد.

      پس به سخن بهتر، نمیشود هم خدا را داشت هم خرما، مگر آنکه دوستان راهکار ویژه‌ای داشته باشند

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    14. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-08-2012),Russell (11-08-2012),sonixax (11-08-2012)

    15. #48
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      تنها یک نکته کناری: آوند (دلیل) بدمزه شدن خوراک پس از گُسارش چندباره آن فرگشتیک است، هر گونه خوراکی در درازای زمان به تن آسیب‌های ویژه‌ آن خوراک را میرساند و مایه‌ی روی هم انباشتگی و زهرزایی است، ولی با گسارش خوراک گوناگون شانس زهرزایی نیز می‌کاهد، از همینرو این گرایش درونی به گوناگونی خوراک در ما فرگشته: خوراک فرگشتیک شیوه کارکرد ویر (vir, memory) آدمی نیز همبسته‌ساز است، ولی نکته آورده شده (بالا بردن تجربه‌ها یا آروین‌های روزانه) خود یکی از بهترین رویکردها در برابر وابستگی احساسی است. به سخن دیگر کسی که وابسته شده باید تا جاییکه میتواند برنامه روزانه زندگی خود را بدگراند، این دگرش‌ها به پدیداری پیوندهای نورونی نو انجامیده و شانس بازنگری در ویرهای دردناک پیشین را می‌کاهد.
      خب البته زاویه نگاه من بیشتر روانی بود تا زیستی،الان با این همه ارجاع شما به فرگشت احساس حرف زدن با ریچارد داوکینز بهم دست داد:)) بیشتر از واکاوی موضوع پیدا کردن دلیل من علاقه به تشریح وضعیت دارم،یعنی اینکه چه اتفاقی میافته که این ذهن بداقبال ما نیاز به فراموشی پیدا میکنه.یعنی به دلیل فرگشت یا هر دلیل دیگه ای فراموشی کاملا برای حیات ما ضروریه.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    16. 5 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (11-08-2012),Anarchy (11-08-2012),Mehrbod (11-08-2012),Russell (11-08-2012),sonixax (11-08-2012)

    17. #49
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      آفرین!!!!!!!!
      اصلا اگر از همان ابتدا در رابطه به دنبال سکس باشیم و به راحتی با ظاهر سازی و دروغ های زیبا به آنچه می خواهیم برسیم و سپس همچون تکه ای گوشت بی ارزش طرف را رها کنیم؛ نه وابستگی خواهد بود،نه عشقی و نه خاطراتی رومانتیک!!!


      برای آغازنده جستار هم پیشنهاد می کنم که زین پس در رابطه؛ تنها به دنبال پول،سواری گرفتن و در خماری سکس گذاشتن طرف مقابل باشد؛ تا دیگر به چنین روزی نیفتد!
      البته حرف شما تا اندازه ای درسته.
      اینکه میگم تا اندازه ای بخاطر اینکه این حرف ها باید با عمل همراه باشه نه حرفی از روی قلیان احساسات و از روی هیجان!
      اینجوری باعث میشه که انسان خودش رو خراب کنه. یعنی یک پسر برای پاک کردن فکر یک دختر از ذهنش شروع کنه به هرزگی. هرزگی از دید من یعنی بیشتر از نیاز واقعیش سکس کنه و یکجور ولع بیمار گونه به سکس و ارتباط با جنس مخالف پیدا کنه.
      ولی اگر منطقی بره جلو میشود مثل اینکه بگه: خوب من امتحان کردم و این نبود. پس از راه دیگه میرم جلو تا به هدفم برسم...
      این بیماری روانی بیماری هست که دخترها رو هم گرفتار میکنه. یعنی بعضی دخترها به محض اینکه از مخاطب خاصشون ضربه میخورند هرزگی رو پیشه میکنند و این اکثر وقت ها باعث ضربه های جبران ناپذیری به زندگی شخصیشون میشه.
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از Reactor گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-09-2012),sonixax (11-09-2012)

    19. #50
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      خب البته زاویه نگاه من بیشتر روانی بود تا زیستی،الان با این همه ارجاع شما به فرگشت احساس حرف زدن با ریچارد داوکینز بهم دست داد:)) بیشتر از واکاوی موضوع پیدا کردن دلیل من علاقه به تشریح وضعیت دارم،یعنی اینکه چه اتفاقی میافته که این ذهن بداقبال ما نیاز به فراموشی پیدا میکنه.یعنی به دلیل فرگشت یا هر دلیل دیگه ای فراموشی کاملا برای حیات ما ضروریه.
      فراموشی نه تنها برای ما بایا نیست، که ویژگی ناخواستنی‌ای هم هست. ویرهای دردناک کارکرد بسیار سودمندی دارند و آن هم پیشگیری از رخداد رویدادهای همانند در آینده است!

      درد یکی از بهترین ابزارها برای اندیشیدن است، کسانی هستند که با این کاستی ژنتیکی زاده میشوند که حس فیزیکی درد را ندارند: congential analgesia

      این دسته بسختی تا 30 سالگی زنده می‌مانند!


      شما نباید بخواهید دردناکی چیزها را از میان بردارید، بایستی بخواهید که:

      1- دردها را ریشه‌یابی کنید.
      2- از رخداد دوباره آنها پیشگیری کنید.

      روی آروین من نیز زمانیکه شما این دو را پاسخیدید، درد کاسته و کم کم از میان میرود، چرا که به آماج خود (= راهنمایی خودآگاهی شما) رسیده.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    20. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-09-2012),Aria Farbud (03-21-2014),Russell (11-09-2012),sonixax (11-09-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •