• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 65

    جُستار: خاطرات دوران مدرسه و دانشگاه

    Threaded View

    1. #33
      سخنور یکم
      Points: 21,740, Level: 92
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 610
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      مرد تنهای شب
       
      ریلکس
       
      mamad1 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2012
      نوشته ها
      914
      جُستارها
      12
      امتیازها
      21,740
      رنک
      92
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,725
      از ایشان 3,184 بار در 911 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اما میریم سر خاطرات دانشگاه


      یکساعت از روز اول ترم اول دانشگاه سر کلاس ادبیات نمیدونم چی به سر ما اومد چشممون افتاد به خانم x

      تمام هفته رو به عشق رسیدن به شنبه اینده و کلاس ادبیات بعدی طی کردم
      ایندفعه نگاهم عمیق تر شده بود بهش
      منتظر بودم حرف بزنه و منم با دقت به حرفش گوش کنم
      گاهی تو مشاعره های تو کلاس منم با شعر جوابشو میدادم

      3 هفته گذشته
      هنوز نمیدونم باید برم جلو یا نه
      اخه خیلی خجالت میکشم

      شد هفته چهارم
      خانم نیومد سر کلاس به علت بیماری
      و من هم بی رمق تر از همیشه کلاسو طی کردم


      هفته پنجم
      زود تر از همیشه رفتم دانشگاه
      هم من بودم هم اون و هم هیچ کس نبود
      خدا میدونه با چه ذوق سلامش کردم و اونم با چه عشوه شتری جواب سلام داد

      هفته نهم
      از دور سلامش کردم
      اما جوابمو نداده
      دوستان میگن نشنیده
      اما دل من راضی نمیشه
      هنوز مرددم واسه بیان حسم


      هفته 15 هم (یک هفته به پایان کلاس ها)

      امروز دلمو میزنم به دریا و بهش می گم

      اما چه جوری بگم؟


      دوستم میگه صاف برو بگو
      اما من نمیتونم


      اهان فهمیدم

      جزوه ادبیاتشو میگیرم و روش می نویسم


      وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
      تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من


      و نوشتم



      جوابش این بود:


      نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
      همه بر سر زبانندو تو در میان جانی



      رسما توی تمام مجرا های بدنم جشن عروسی بر پا بود



      داستان شکستش واسه یه پست دیگس
      البته ماجرا خییلی پیچیده تر از این بود
      من کلیات رو گفتم


      قدیم ها عجب حوصله هایی داشتم من

    2. 6 کاربر برای این پست سودمند از mamad1 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (10-08-2012),blackswan (10-16-2012),Mehrbod (10-08-2012),Russell (10-08-2012),sonixax (10-08-2012),رویا (10-16-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •