Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
شناخت «هنر»
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 87

    جُستار: شناخت «هنر»

    Threaded View

    1. #37
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      چرا «باید» چنین باشد؟ هنر شخصی‌ترین تجربه‌ی دنیاست، چرا باید آن‌را با دیگران شریک بشویم یا پیرامون آن به تفاهم برسیم؟ شما هرگز نخواهید دانست که احساس من به هنگام تماشای مهر هفتم چه بوده، منهم هرگز حال شما را نخواهم دانست.
      "باید" برای اندازه‌گیری درست و دقیق آن بود، اگر نه دماسنج ما هم چیزی بیشتر از جیوه نیست و ما نمیدانم چه
      شمار مولکول در هوا هستند و یا چه اندازه دقیقی جنبش آنجا هست، ولی با جیوه یک برآورد خوب میزنیم که کارمان را راه میاندازد.

      برای بررسیدن هنر نیز از روی پیچیدگی سازوکار، ما از خودمان که آدم باشیم داریم در جایگاه جیوه سود میبریم و به کارها بر پایه حس هوتادین خود ارزش‌دهی میکنیم
      و چون از سازوکار حس خودمان هم چندان سردر نمیاوریم، برای همین سنجه (معیار) ما میشود اینکه هر کدام چه احساسی داریم + دیگر آدمیان چه میگویند.

      تا اینجا به خودی خود بد نیست، ولی دیگر هیچکس نمیتواند بداود (ادعا کند) که چه کاری هنری‌تر است یا نه، مگر اینکه تعریف زیر:

      هنر والا: هنری که عمق و ماندگاری و شدت احساسی که انتقال می‌دهد چنان است که اثری روان‌ضربه‌ای به مخاطب داشته باشد.

      را به این بدگرانیم:

      هنر والا: هنری که عمق و ماندگاری و شدت احساسی که از ارزش‌های آدمی انتقال می‌دهد چنان است که اثری روان‌ضربه‌ای به مخاطب داشته باشد.

      بر پایه این تعریف نوین - که به نگر Nocturne نزدیکتر است - اگر سد آدم فرهیخته یک کاری را هنری ببینند و هزار آدم هام نه، از آنجاییکه «آدم فرهیخته»
      بر پایه تعریف فرهیختگی از «ارزش‌های آدمی» بهتر سر در میاورد، پس فرجامیابی وی در هنری دانستن/ندانستن یک کار نیز درست‌تر خواهد بود.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (10-03-2012),Russell (10-03-2012),sonixax (10-03-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •